یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اینستاگرام» ثبت شده است

هر اثری تعامل یا تجربه گفت‌گوی دو چیز است. یک آن فکر و اندیشه‌ای که پشت اثر است و ایده می‌گوییم‌ش و دیگری مجرایی که آن اندیشه یا ایده خودش را از طریق آن به ما نشان می‌دهد که رسانه یا مدیا می‌خوانیم‌ش. این رسانه می‌تواند از ابزار و مواد و بستر گرفته تا سبک و سیاق و هندسه و کلمات و آوا و ... باشد. شکل گیری آثار هنری را همیشه می‌شود در ضرب این دو یا بهتر بگویم در فهم این گفت‌گو فهم کرد؛ و حتی تاریخ هنر را.

امور عالم محسوس و فراتر از آن یعنی عوالم مثال و عقل و حضور (یا بگو دنیا و برزخ و قیامت و بعد از آن) بر پایه‌ی اصول و قراردادهایی هستند که گاهی از آن حیث که دست ما نیستند آن‌ها را سنت الهی و به قرائت‌هایی دیگر کیهانی می‌خوانیم و گاهی از آن حیث که روابط‌‌شان را درک نمی‌کنیم اصل می‌دانیم‌شان و گاهی هم که روابط‌‌شان را درک می‌کنیم، فیزیک و قاعده و علم ... می‌بینیم‌شان. 

در هر صورت جهان ما چه در سطح محسوس و چه فراتر از آن واقعیاتی دارد و حقیقیاتی که همه بالاتر از وجود هستند. یعنی هستند و به شرف همین «هست بودن» مورد اعتنا هستند! 

فانتزی اما امری غیرواقعی‌ست. شاید بتوان گفت ریشه در واقعیت دارد اما توهم هنرمندانه آن را اصالت می‌دهد که با خیال فرق دارد. فانتزی اگرچه فرم دارد و به واسطه همین فرم‌ش سطحی از وجود را دارد اما به واسطه نفی همان روابط واقعی و حقیقی، غیرواقعی تلقی می‌شود. فانتزی مرزهای روابط واقعی و علی و معلولی را در می‌نوردد و از این حیث در بند واقعیت گرفتار نمی‌شود. چه بسا که به همین دلیل برای بیان برخی ایده‌ها، مدیای فانتزی مدیایی کارآمدتر خواهد بود. از سوی دیگر افسار فانتزی به دست هنرمند است و در واقع فانتزی عرصه تاختن هوس هنرمندانه و فرار از رویارویی با واقعیات و اصل‌ها و ایده‌های ازلی و آداب و قوانین اجتماعی و بایدها و نباید‌ها و سبک‌ها و ... و هر نوع ذات‌گرایی یا شبه ‌ذات‌گرایی‌ست که بخواهد به نوعی هوس و خیال را محدود کند. فانتزی از این حیث که در محدوده‌ی توان اوهام بشری‌ست و امکان توهم دارد بهره از وجود دارد اما از همین حیث در بهره‌ای به مراتب پایین‌تر از سایر سطوح وجود قرار می‌گیرد. فانتزی به سطحی از روابط می‌پردازد که در محسوس و فراتر از آن نیست و با اتمام جهان حس تمام می‌شود. مرز فانتزی با خیال اگرچه اندک است اما مرزی این میان هست.

فانتزی از این منظر که در کار ارضای نفس و توهم هنرمندانه است، کم‌تر مدیای مناسبی برای بیان «امور واقعی» است، حالا تصور کنید این فانتزی بخواهد به مرز حقیقیات یعنی در ترازی بالاتر از واقعیات محسوس هم وارد بشود! مدیای فانتزی به همین دلیل کم‌تر توان آن را دارد تا امری واقعی یا حقیقی را تبیین کند! و کاش این بود! مدیای فانتزی به همان دلیل که در خارج از واقع و به نوعی در زیر واقعیت واقع است، در بیان واقعیت حتی از واقعیت هم کم می‌کند. تصویری واژگون می‌دهد که حتی همان معرفت واقعی را از ما می‌گیرد چه برسد به این که در کار حقایق درآید. این زمان احتمالا باید منتظر واژگونی عمیق معانی و هبوط (نخوانید نزول) هبوط اسف‌ناکی باشیم.

حالا چرا این‌ها را گفتم!؟ دوستان خوبم در هیئت هنر (هیئت محبین اهل بیت (ع) دانش‌جویان و دانش‌آموخته‌گان هنر) که به حق این سال‌ها، پرانرژی‌ترین مرجع زایش هنرهای عاشورایی کشور بوده و هست، هر ساله در آستانه برگزاری روی‌داد معروف سوگ‌واره هنر و حماسه‌، از پوستر اعلان این سوگ‌واره پرده برمی‌دارند. پیش‌تر نمونه‌های موفق و عالی از این پوستر اعلان‌ها نیز توسط هیئت هنر عرضه شده است که این‌جا یا این جا می‌توانید برخی را ببینید. این پوسترها اگرچه در ترازهای مختلف هنری قابل نقد و تحلیل هستند اما هر کدام نمونه‌ای قابل بحث و عالی از طراحی پوستر عاشورایی به شمار می‌آیند.

هیئت هنر به تازگی جدیدترین پوستر برنامه سوگ‌واره هنر و حماسه را منتشر کرده است؛ پوستری که بر خلاف بسیاری از تجربه‌های قبلی محل بحث فراوان است و برای منی که هرچه دارد از هیئت هنر دارد، سخت است اگر درباره‌ش حرف نزنم.

چند روز قبل بود که بعد از ده‌بار ناکامی بلاخره یادداشت مهم #ایران_مال را تمام و در یانون منتشر کردم و بعد به تقلای تاثیرگذاری بیش‌تر به بدترین نحو ممکن آن را در اینستاگرام نیز بازنشر کردم.... اما اینستاگرام ظرف چنین کاری نبود و اصلا آن یادداشت در این جا خوانده نشد.
چند روز بعد برای آزمون فرضیه‌‌ام در مورد «عینک جدید رهبری» تنها یک استوری گذاشتم و در کسری از روز بازخورد وسیعی دریافت کردم! این پیام اصلا مهم نبود اما مناسب این ظرف بود و در مقابل آن پیام مهم اصلا مناسب این ظرف نبود. کل وعا یضیق بما جعل فیه....
مدیا یک ظرف است. هر مدیایی به قدر چیزی که در نهادش گذاشته‌اند تنگنا دارد. هر مدیایی برای کاری ساخته شده است. مدیایی تصویری مانند اینستاگرام از پرداخت‌های سطحی به همه چیز فراتر نمی‌رود. هر معرفتی هرچند عالی، در اینستاگرام تبدیل به سطحی بی‌ارزش از نابِ همان معرفت می‌شود.


مهدی کاوه در پاسخ گفت‌گویم در پست قبل برایم دوچندان نوشته است. از حوصله‌اش تشکر می‌کنم؛ هرچند نشان می‌دهد که سخت کار از کار گذشته است و با شعر و شاعری هم نمی‌شود چیزی را دیگرگون نشان داد. در عجب‌م از روندی که به فهم و منطق مردم سرزمین ما در این سال‌ها رفته است. پیش از طرح چند پاسخ به نکات مهدی، لازم است اول یک نکته مهم را یادآور شوم.

دوستان من! تقطیع هر متنی یک جنایت است که وقتی انجام می‌دهید در حق خودتان و فهم خودتان روا می‌دارید. این که شما از پاسخ کسی، به جای درک کلی هر فراز، کلیدواژه‌ها و عبارات خاص را می‌فهمید، شروع‌ش از خوانش بد است که سبقه در مدرسه‌های ابتدایی دارد. بعدتر به خودتان اجازه تقطیع می‌دهید و این بار هرچه بخواهید را می‌شنوید و هرچه را نخواهید رها می‌کنید؛‌ این جنایتی دیگر که خیرهای زیادی را از انسان سلب می‌کند. کافی‌ست با همین دست فرمان، به اخبار و داده‌ها و رسانه‌ها و دوران‌ها هم نگاه کنید و گوش فرادهید؛‌ دیگر کار از کار گذشته است... شما در سراشیبی الیناسیون در حرکت‌ید! کافی‌ست جلوتر بین رسانه‌ها هم برای خودتان ارزش‌گزاری کنید -که هست- پس تقطیع اخبار خاص زندگی و دانش شما را پر خواهد کرد. شما در این مسیر بینایی خود را از دست می‌دهید....

برادر خوبم مهدی کاوه! اگر نبود پاسخ‌های نادقیق و تقطیع‌گر شما که نشان از خوانش بد و عدم فهم پاسخ‌های من نداشت و با متنی برآمده از یک اندیشه منسجم روبه‌رو بودم، هرگز وظیفه پاسخ مجدد به شما را نداشتم و به رسم ادب به تشکر بسنده می‌کردم چرا که نشان می‌دادی دقیقا می‌فهمی که چه می‌گویی! اما با نحوه ارائه جواب‌هایت بار دیگر بر من اثبات‌ کردی که از روبه‌روشدن با واقعیت مخاطب‌ت به کل دوری می‌کنی.... چیزهایی که می‌نویسم نه لزوما جواب حرف‌های واگرای شما که نقدی بر نوع برخورد شما با دیالوگ‌ست. این نوشته‌های کوتاه بیش‌تر کلیدواژه‌هایی برای جست‌جوست و طبعا ادامه در پست دیگری ادامه نخواهد داشت.

دوستی از بچه‌های دانش‌گاه هنر که سال‌هایی در بسیج دانش‌گاه مشغول فعالیت بوده و در موضوعات دانش‌جویی هم فعالیت خوبی دارد به تازه‌گی در صفحه‌ی اینستاگرام خود با اعلام رای‌ش به شیخ حسن روحانی استدلال‌هایی نه‌گانه منتشر کرده است و در مقام دوستی خواسته تا بدون هیچ عیبی او را نقد کنند و دیالوگ کنند. سابقه آشنایی من با این عزیز چنان هست که اگر تنها برای خودش‌ بود زحمت نمی‌دادم و نقدی نمی‌نوشتم ؛ چرا که بین ما گفتنی‌ها احتمالا به خوبی گفته شده، اما برای اذهان کسانی که مورد خطاب برادر عزیزم مهدی کاوه هستند، لازم دیدم چندخطی پاسخ به اجمال بنویسم. به طور کلی از گفت‌گو در زمینه‌هایی این‌چنین سخت استقبال می‌کنم و باور دارم که خود همین شکافی که مانع گفت‌گوست خود دلیل جمله علت‌هاست....

آقا مهدی کاوه در صفحه اینستاگرامت نوشته‌ای و بعد هم ۹ دلیل آورده‌ای که بد نیست کسانی که این مطلب را می‌خوانند اصل دلایل جناب مهدی کاوه را هم بخوانند: (https://www.instagram.com/p/BTzpJWQBwsp/?taken-by=mahdikave)

دوست من، مهدی خان کاوه و سایر بزرگ‌واران هم‌دانش‌گاهی و هم‌رشته‌ای!

اگرچه آن‌چیزی که مهدی نوشته همه چیزها نیست و شاید هزار و یک دلیل دیگر هم بشود برای رای دادن یا ندادن به کسی آورد اما در جواب همین چند نکته این مختصر را می نویسم تا دیالوگی کرده باشیم:

این روزها در ادبیات فضای مجازی هشتگ یعنی # که صدالبته در واقع نماد عدد (Number Sign) است به عنوان یک کلمه و نماد معنادار پذیرفته شده است. شما با درج # در کنار یک عبارت متنی آن را به یک گزاره قابل ارجاع، به یک ایندکس تبدیل می‌کنید. با همین علامت موج‌های شبکه‌ی مجازی راه می‌اندازید و خودتان را در صدر لیست تحول و گردش فضای مجازی (Trend) جا می‌دهید... به ظاهر همه چیز دارد نو به نو می‌شود. تعاملی جدید، ابزارها و ادبیاتی جدید و صدالبته جهانی جدید.

1-t7BQt0ULjU1XNUsBBl7Tdg.png