یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

گپ اینستاگرامی

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۳۳ ق.ظ

دوستی از بچه‌های دانش‌گاه هنر که سال‌هایی در بسیج دانش‌گاه مشغول فعالیت بوده و در موضوعات دانش‌جویی هم فعالیت خوبی دارد به تازه‌گی در صفحه‌ی اینستاگرام خود با اعلام رای‌ش به شیخ حسن روحانی استدلال‌هایی نه‌گانه منتشر کرده است و در مقام دوستی خواسته تا بدون هیچ عیبی او را نقد کنند و دیالوگ کنند. سابقه آشنایی من با این عزیز چنان هست که اگر تنها برای خودش‌ بود زحمت نمی‌دادم و نقدی نمی‌نوشتم ؛ چرا که بین ما گفتنی‌ها احتمالا به خوبی گفته شده، اما برای اذهان کسانی که مورد خطاب برادر عزیزم مهدی کاوه هستند، لازم دیدم چندخطی پاسخ به اجمال بنویسم. به طور کلی از گفت‌گو در زمینه‌هایی این‌چنین سخت استقبال می‌کنم و باور دارم که خود همین شکافی که مانع گفت‌گوست خود دلیل جمله علت‌هاست....

آقا مهدی کاوه در صفحه اینستاگرامت نوشته‌ای و بعد هم ۹ دلیل آورده‌ای که بد نیست کسانی که این مطلب را می‌خوانند اصل دلایل جناب مهدی کاوه را هم بخوانند: (https://www.instagram.com/p/BTzpJWQBwsp/?taken-by=mahdikave)

دوست من، مهدی خان کاوه و سایر بزرگ‌واران هم‌دانش‌گاهی و هم‌رشته‌ای!

اگرچه آن‌چیزی که مهدی نوشته همه چیزها نیست و شاید هزار و یک دلیل دیگر هم بشود برای رای دادن یا ندادن به کسی آورد اما در جواب همین چند نکته این مختصر را می نویسم تا دیالوگی کرده باشیم:

 

۱- حفظ کرامت قطعا بی‌تاثیر از وضعیت اقتصادی نیست، اما آزموده را هم آزمودن خطاست؛

دولت مستقر به شهادت خود مردم در عرصه ثبات اقتصادی از همه عرصه‌های دیگر فعالیت خود ناموفق‌تر بوده است. ما اتفاقا اعتقاد داریم به دلیل نیاز به ثبات اقتصادی نباید این وضعیت ادامه پیدا کند. طرح‌هایی که برای افزایش رایانه دهک‌های پایین هم تعریف شده است اساسا برای امکان زندگی آن‌هایی‌ست که در فقر مطلق به سر می‌برند که احتمال می‌دهم شما و بنده خیلی درک‌شان نکنیم و از روی شکم‌ نسبتا سیر آرای انتخاباتی بدهیم.

 

۲- روابط‌ خارجی دقیقا باید خالی از هیجان باشد. آرام و منطقی به پیش برود. تعجیل حزبی و سیاسی و هیجان و ذوق‌زدگی اساسا نتایج نامناسبی در این روایط خواهد داشت. روحیه انقلابی هم اگر منظور یک درون ناآرام و مشوش باشد قطعا این جا کار نمی‌کند و نهایت حرکات شتاب‌زده بزرگان اصلاح‌طلب در تسخیر لانه جاسوسی یا جوان‌های تندرو در حمله به سفارت آل‌سعود خبیث را نتیجه خواهد داد. اما انقلابی بودن و درک واقعیت انقلاب اسلامی و ایران در جهان معاصر یقینا لازم است. ما باور داریم باید دولتی سر کار بیاید که به بهانه‌های واهی جهان، یک‌شبه و در تعجیلی بی‌سابقه، میراث کشور و نتیجه باور جوان‌های این سرزمین را به باد ندهد. ما باور داریم روابط خارجه نباید متاثر از منافع حزبی و جناحی باشد. ما نیاز داریم به روحیه انقلابی که در عمل متجلی بشود نه تعجیل قاجارانه در بذل و بخشش میراث کشور و پز انقلابی آمدن در نزد ملت. تعجیلی که شاید تاریخ اتهام منافع شخصی و حزبی را نیز به آن اضافه کند و سیاهی را به ذغال بگذارد.

 

۳- دانش‌گاه‌ها صدالبته باید موثرتر باشند. و این مساله نه لزوما از پس درهای باز محیط دانش‌گاه، که از اصلاح وضع فلاکت آموزش و ساختار آموزشی برمی‌آید. درب‌های دانش‌گاه باید باز باشد و دانش‌گاه باید بخشی از شهر و جامعه بشود؛ اما ما از میراث اساتید ناپخته و فاسدی رنج می‌بریم که در فاصله سال‌های ۸۰ تا ۸۴ به صورت کاملا حزبی و جناحی و در عین بی‌کفایتی علمی و پژوهشی کرسی‌های محدود دانش‌گاهی آن زمان را قبضه کردند. خودتان مرور کنید تا ببینید تجربه بد دانش‌گاهی‌تان چه قدر به همین اساتید نا‌به‌حق مربوط است. دانش‌گاه از سوی دیگر مشکلات ساختاری آموزشی دارد که در دیالوگ با دانش‌جویان بی‌انگیزه به بحران آموزشی می‌انجامد. شما خود اگر از نخبه‌گان آموزش بوده‌ باشید به خوبی تلخی این زهر را چشیده‌اید و اگر از دیگران بوده‌ باشید، به خوبی تلخی زهر بی‌انگیزه‌گی شما هنوز زیر زبان نخبه‌های دانش‌گاهی‌تان هست.... این نیز مشکل دیگری‌ست که دارد در فضای غبارآلود سیاسی کشور نادیده گرفته می‌شود.

بحران دانش‌گاه در قالب بزرگ‌تری از فساد و بی‌قدری، در دانش‌گاه آزادی تجلی می‌کند که همین اندیشه دولت مستقر شکل‌ش داده است و علاوه بر تغیر زیرساخت‌های کلان شهرهای کوچک و سبک زندگی مردم و اقتصاد و اجتماع پیرامون خود، موضوع آموزش را در کشور به لجن کشیده است و کیفیت آن را به کل فدای کمیت کرده است... حالا هرچه می‌خواهید درهای این خرابات‌ها را باز کنید....

 

۴- در مورد حفظ کرامت انسان‌ها سخت با هم هم‌عقیده هستیم. حکومت و دولت باید قبول کند که مردم درک روشنی دارند و باید محترم شمارده شوند. اما «مردم» در رابطه با این حق خاص، مفهوم عامی‌ست که نباید خاص شود. وقتی مردم شما قشر خاصی باشند هر دولتی از جانب مخالفان‌ش به عدم درک متهم است. دولت مستقر علاوه بر مخالفان خود، تقریبا توده مردم، مستضعفین، خارج از مرکزها و تقریبا بیش‌تر بدنه همین مردم را فاقد درک تصور کرده است.شاهدش مجموعه اتهامات، فحش‌ها، برخوردها و حتی حرکت‌های انتخاباتی اخیر در مناظرات و گفت‌گوها....

وقتی مصداق کرامت را در انتخاب فعالیت مردم در شبکه‌های اجتماعی بدانی یعنی دقیقا از مردم خاص حرف می‌زنی چون کرامت در معنای وسیع‌ش امروز چالش بزرگ‌تر مردم در مورد روزی و کار و ازدواج و مسکن است و چالش تنها بخش خاصی از مردم ایران احتمالا در شبکه‌های اجتماعی منحصر است.

ما نیاز به کرامت واقعی و ملی داریم. نه کرامت رسانه‌ای و پشت‌ بلندگویی و حزبی و نهادی و جزئی!

 

۵- دقیقا به همان دلیل بالا و به دلیل تجربیات متعدد این روزها و این سال‌ها، نیاز داریم دولتی سرکار بیاوریم که عقاید مختلف را واقعا پاس بدارد و با طبقه‌بندی جامعه، اندیشه را در گرو طبقه‌بندی افراد دسته‌بندی نکند.

ما دولتی نیاز داریم که دهان‌ کارگرش برای اختلاف نظر و اعتراض به حق، خرد نشود. دولتی نمی‌خواهیم که روزنامه‌های مخالف‌ش با وجود یک دهم بودن -از منظر کمی- روی گیشه، باز هم مورد شکایات و گیروبند مکرر باشند. ما دولتی نمی‌خواهیم که بی‌کاری دختر وزیرش تجارت قاچاق ۲۰۰ میلیونی بیاورد و بی‌کاران ملت چوب بی‌کفایتی‌شان را بخورند. ما دولتی می‌خواهیم که دولت همه ملت، همه گروه‌ها و عقاید باشد نه که زائران مکه به خون و مسافران ژنو به.... ما دولتی نمی‌خواهیم که فقط شعار اهل سنت و شیعه بدهد در حالی که خون‌ش را سپاه پاسداران برای حفظ حرمت همین برادران اهل سنت و شیعه ما در مرزها نثار کند. کول‌بران را به مرگ حواله کند و کانتینر کانتینر بدون حواله رد کند...

ما دولت برابری‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی می‌خواهیم. برابری‌های واقعی در حیطه قانون اساسی و حقوق ملی کشور

 

۶- و موضوع ما اساسا سیاست و بازی سیاسی و کابینه متشکل سیاسی از همه احزاب نیست؛ موضوع درد اعم مردم است. وقتی معیارتان آرایش سیاسی هم‌ارز است بدانید خارج از دغدغه واقعی مردم دارید تصمیم می‌گیرید.

شاید با وجود آن بزرگ‌واری(!) که اجازه می‌داد حتی مملکت را به آتش بکشند؛ اگر حرف حزب و نگاه جریان خودش سر کار نباشد، نگاه به ترکیب متوازن احزاب سیاسی کمی دوراندیشی مصلحت آمیز تلقی می‌شد، اما پس از واقعه سعدآباد، حالا دیگر سایه شُرور سیاسی بر سر زندگی مردم کمی سبک‌تر شده است و بیش‌تر دغدغه ملی باید معطوف به نیازهای واقعی عامه مردم باشد نه جهت حق‌السهمه رجال و سیاسیون.

 

۷- این که تجربه شیخ حسن روحانی تا کنون عدم اقبال مردمی نداشته است به این دلیل است که اندیشه پشت سر دولت وقت تنها یک بار با این مهره وارد بازی شده است و نباید چنین استدلال ضعیفی را پیش‌کش کرد. البته که همین اندیشه و بدنه‌ی مدیریتی بارها با پوشش هاشمی رفسنجانی و جریان وابسته به عرصه‌های مختلف انتخابات سال‌های اخیر آمد و هر بار هم ردمقبولیت مردمی شد. صلاحیت‌ش با خداوند.

 

۸- کابینه این دولت که واقعا سابقه مشخص و منوری دارند. اکثرا تاجر یا برخوردار از موقعیت‌های خوب اقتصادی -علی‌برکت‌الله به توفیق انقلاب اسلامی- هستند و صدالبته خیلی هم اهل علم نیستند که بخواهند مدرک جعلی داشته باشند؛‌ یعنی بچه‌های کف بازار هستند نه دانش‌گاهی‌ها و علاقه‌مندان دانش.

یکی‌شان هم که به زور دوست داشت و دارد که وارد اهل علم شود خود شخص رئیس کابینه است که ظاهر امروز تشت رسوایی پایان‌نامه دزدی و سرقت‌های مکرر علمی‌ش در پایان‌نامه و مقالات دارد گوش عالم را کر می‌کند؛ اگر بخواهیم بشنویم....

مجمل بگویم و از من به عنوان کسی بشنو که یقینا خوب می‌دانی در زمینه مطالعات و تجربیات آکادمیک دست اندکی دارم، فساد علمی رو شده از جناب رئیس جمهور ضربه سنگینی به اعتبار او و دولت او و حتی جامعه علمی ایران در جهان معاصر است. امروز پرونده این سرقت بزرگ با شکایت پروفسور افغان و صدالبته اثبات بسیار روشن کمیته حقیقت‌یاب باز است و آب‌روی بزرگی از ایران و جامعه دانش‌گاهی ایرانی برده است. همان دانش‌گاهی که بالاتر گفتم مشکل‌ اصلی‌ش اصلا درب باز و بسته‌اش نیست و همین فساد علمی -که از دو جریان سیاسی کشور هم در آن دخیل هستند- اصل مساله است.

 

۹- آمار بیکاری و کار در دولت روحانی همان ماند که دولت احمدی‌نژاد به تبع از تعریفات اخیر سازمان‌های جهانی تغییر داده بود. هیچ صداقتی این وسط نیست مگر از آن هر دو است. وعده‌های دروغ مکرر روحانی را نیز کافی‌ست در کوچه و بازار و از زبان مردم بشنوی... خیلی ستاره‌سازی و قهرمان‌پروری حداقل به این دوران خاص از تاریخ معاصر نمی‌آید. روحانی تقریبا هیچ‌کدام از وعده‌های اقتصادی‌ش را در نظر مردم - همان‌ها که تو معیار رد و قبول صلاحیت و من معیار رد و قبول مقبولیت خواندم‌شان- به انجام نرساند. او تنها بلیط خود را خرج روابط خارجی کرد؛‌ غافل آن که از خارج این سرزمین آبی برای ما گرم نخواهد شد.

روحانی کم‌تر از نام بزرگان استفاده کرد؛ چه بسا که خیری در نظر داشت و باید از او تشکر کرد، هرچند غالب فکر می‌کنیم تناسبی هم این وسط نبود که بتواند از آن بهره ببرد. مثلا همین که تناسبی هم بین خودش و هاشمی می‌دید موجب می‌شد که مکرر از ایشان مایه بگذارد. مردم هم این تناسب را تائید می‌کنند. نحوه زندگی و روحیات کلی و افکار و اندیشه‌های اقتصادی و فرهنگی و صدالبته باند اطرافیان جناب‌ش.....

 

....

۱۰ - یک ده هم دارم که ربطی به متن شما ندارد. وضعیت منطقه و قدرت منطقه‌ای و جهانی ایران امروز خیلی مهم است. این قدرت‌مندی در خواب و خیال حکومت‌های چندین صده اخیر ایران بوده که امروز به مدد انقلاب اسلامی به دست آمده.... این قدرت‌مندی در اجرا هم سکان‌داری قدرت‌مند می‌خواهد که قدر و منزلت این اقتدار را بفهمد و خشایارشای ملک ما نشود...

 

پ.ن: از سر دوستی و به احترام درخواست خودشون در پاسخ‌شون نوشتم؛‌ محترمانه و بدون حاشیه
پ.ن۲: الان نیایند در جواب هر حرفی دوباره ما را به دولت قبل از روحانی حواله بدهند. در مورد آن هم خواهم نوشت که چقدر اندیشه سخیفی‌ست این‌طور دولت قبل را وسط کشیدن‌ها و تشت رسوایی این کار هم مدتی‌ست میان مردم از بام افتاده و صدایش درآمده. دولت قبل هرچه که بود دولت جدیدی در راه است و احمدی‌نژاد هر که بود -که در مواردی هنوز هم رشک‌برانگیز است- رقبای امروز روحانی انسان‌های جدیدی هستند با ایده‌ها و حرف‌های مختص به خودشان.

پ.ن۳: بنویسید. در مورد انتخابات. در مورد درک‌های‌تان و در مورد تصمیم بزرگ‌مان.... این ها بلوغ سیاسی یک ملت است.

پ.ن۴: ظاهرا مهدی بعدا مورد دیگری هم اضافه کرده است به متن که چندان ارزش خاصی نداشت که من نظم این نوشتار را تغییر دهم

نظرات  (۵)

سلام
چون گفتی بنویسید، کمی مینویسیم(به امید انکه چشمی بینا و عقلی سلیم باشد)


به شخصه تا قبل از سخنان پارسال رهبر، قایل به منافق بودن ۲ گروه اصلاحات خاتمی و جریان لیبرالی هاشمی ( روحانی) از اول انقلاب تا کنون بودم.
جریان اصلاحات ، جریان تندرویی که در اول انقلاب بعد از تصویب قانون اساسی، حقوقی که در ان زمان برای رهبر در قانون دیده شده بود را کم میدانست. خاتمی در مجلس شورای اسلامی ،دولت بازرگان را برای مذاکره با امریکا ، حتی حرف زدن خالی، به انتقاد شدید گرفت.
و اما جریان لیبرال در ان زمان بعضا با این مواضع مشکل داشت ولاریجانی در حرف هایش ، انها را هزینه تراشی اضافه برای انقلاب میدانست.
کم کم در دولت سازندگی، جریان اصلاحات تغییر ۱۸۰ درجه کرد. حال انکه این تغییر در مسایل اقتصادی کاملا هم موضع با جریان لیبرال شد. اما در مسایل فرهنگی هنوز جریان لیبرال مواضع اصولی تری داشت. و حتی به مقابله کامل با اصلاحات غربی دولت اصلاحات داشت.
در دوره پرافتخار اصلاحات، سخیف ترین وقایع تاریخ ایران از لحاظ امنیتی رخ داد. وزیر دولت ( مهاجرانی) به همراه ۳۰۰ نفر از افراد مسیول در دولت و مجلس اصلاحات، جاسوس بودنشان مهرز شد.(بماند که ان رییس جمهور چگونه فضا را برای فرار انها حفظ کرد)
شاید تنها نقطه مثبت زندگی اقای روحانی ، حضورش در وقایع ۱۸ تیر و فرمانش برای ورود بسیج به ماجرا برای خاتمه دادن به ان جنجال پوچ بود( که این نقطه مثبت را هم در مناظره ۹۲، تقدیم اقای قالیباف کرد)
اما در ادامه این پول حرام کاری با جریان لیبرال کرد، که از سال ۸۴، مواضع اصولیش را کنار بگذارد و برای رسیدن به قدرت و برای ادامه دادن چپاولشان، با جریان اصلاحات یکی شوند .
اما از پارسال که رهبر صحبتی حول انقلابی بودن افراد با درجات مختلف داشت، می شود برخی ازین افراد را هنوز در بازی نگه داشت( اما شاید از ۱۰۰ نمره انقلابی بودن، الان یک هم ارفاق برایشان باشد)

حال سخن اصلی:
فرض می کنیم که این جریانات الان در کنار جریان اصولگرایی اصیل (که طبق ویکیپدیا رهبر رییس ان است) در انتخابات حضور دارند
فرض می کنیم که هیچ یک ازین افراد در گذشته معصوم نبودند
اما هم اکنون ۲ جریان با ۲ کفتمان داریم:
۱-جریانی که اولویتش ترویج انقلاب اسلامی و مبارزه با فقر است، اما شاید در مسایل فرهنگی ضعیف و ناقص باشد( مثلا گشت ارشاد راه بیاندازد که از نظر ما بسیار خوب است اما از نظر اقایان اصلاحاتی، نقص است).
کارهای این جریان شاید حتی برای من کارمند از لحاظ مالی ضرر هم داشته باشد، اما قیمتش عظمت ایران اسلامی است و مبارزه با فقر(شاید این میان اختلاس گرانی هم باشند، اما کل رقم دزدیشان، پول خرد یکی از اقایان لیبرال هم نیست، هرچند که ذره ای سیاهی هم به تن این سفیدی، بسیار بد است)
۲-جریانی که اولویتش کارهای فرهنگی است و ازادی هایه فرهنگی،یعنی مردم را سرگرم تمایلات نفسانی میکند و خود دولت هم در جریان اقتصادی سیستم لیبرالیش را دارد و صنعت را برای خودش و به ریاست خودش راه می اندازد و از قبل ان، برخی هم سرکار میروند.اما ذره ای نه ترویج انقلاب یا مبارزه با فقر را نمیخواهد.( اگر هم نگران ایران است، نگران دکانش است، فقط همین)
امیدوارم افراد در این انتخاب بین راه سخت مبارزه با نفس، یا راه اسان رسیدگی به ان( به قیمت چپاول فقیران)، راهی انتخاب کنند که ان دنیا بتوانند پاسخ دهند...

پ.ن: در اینده ای نه جندان دور از اقای روحانی به عنوان نقطه ننگینی در تاریخ هسته ای ایران یاد خواهد شد. کسی که ۲ بار پای میز مذاکره رفت و هر دوبار تمام این علم و صنعت را نابود کرد( به دلیل مصلحت اندیشی و سیاست ورزی خاصی که فقط ایشان و طرفدارانشان درک میکنند)
بار اول تمام ان را داد، بعدش دوستشان  اقای ژاک شیراک گفت با امریکا صحبت می کنم تا در مقابل یک هواپیما به شما بدهیم
بار دوم هم همش را داد تا ۲۰۰ تا هواپیما بگیرد و با برجام ، برای ۳ رییس جمهور بعد خودش و ۲ نسل اینده هم پیشاپیش تصمیم گرفت
سلام 
و من الله توفیق
آقای نوریان خداقوت ...
زحمتتون شد ، 
این هایی ک فرمودین، انقدر واضح هست ک وقتی طرف مقابل رد میکنه این مستندات رو فقط باید ب عقل و شعور سیاسیش شک کرد..


پاسخ:
سلامت باشین
نه خب واقعا برخی تحلیل شون متفاوته
و خب این از فقدان آموزش تفکر درست و نگاه دقیق و البته خوانش تاریخه که ما در نظام آموزشی‌مون داریم...
ممنون و بسیار خوب براى قومى که ازادانه فکر میکنند و در بند جناح هاى سیاسى اطرافشون نیستن
  • محمدمهدی کاوه جبلی
  • بسم الله

    چند روز پیش متنی مختصر (به حسب جنس این شبکه) در اینستاگرام منتشر کردم و از دوستانم خواستم تا موافقت و یا نقد خودشون رو نسبت به نظر اینجانب بیان کنند.

    در همین جا از تمام دوستانی که موافقت یا نقد خودشون رو اعلام کردند صمیمانه تشکر می کنم ، حتی از کسانی که نظری ندادند ولی پست و کامنت ها را مطالعه کردند هم صمیمانه تشکر میکنم.

    دوستانی که صمیمانه ، برادرانه و خواهرانه در ضمن پست ، دایرکت و یا در تلگرام نقدهایی رو به نوشته این کمترین وارد کردند، جانانه به جان خریدم و بی غرض نیوش جان کردم ؛ و امروز چقدر از این همفکری و دیالوگ های بی پایان خوشحالم ...

    از این قسم دیالوگ های مولد که مستدل و فارغ از فوروارد ها و ری سند های تلگرامی و اینستاگرامی هست ، به رسم این سال ها در دانشگاه ، خوابگاه دانشجویی ، محیط های کاری و خانوادگی و ... بشدت استقبال می کنم. کمترین نتیجه این گفتگو ها ، رفع سوء تفاهم ها و ظهور تفاوت هاست؛ که خود نقطه ی شروعی پر برکت است.

    نظرات اغلب در اینستاگرام و فضای تلگرام بود، لذا دیالوگ ها در همین فضاها شکل گرفت. اما در پی نظر  برادر بزرگوارم ، جناب نوریان ، که در فضای بلاگ ایشان اتفاق افتاد ، تصمیم به ادامه این دیالوگ گرفتم. مخاطب نوشته هایی که در ادامه می آید، جناب نوریان نیستند ، چرا که دیالوگ ، بین ما به تفصیل اتفاق افتاده ؛ مخاطب این نوشته ها دوستانی هستند که مخاطب رسانه ایشان هستند .
    http://golgasht.blog.ir/1396/02/23/dialogue
    پاسخ:
    ممنونم. مهدی مطالعه می کنم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی