- ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۱
- ۰ نظر
امروز خیلی زود تمام میشود. هیچ روزی نمیماند؛ اما از هر روز یک چیزهایی در زندگی ما تهنشین میشود. آن چیزی که از این انتخابات تهنشین میشود بهنظرم مهمتر از نتیجه انتخابات است.
یک تلقی عجیبی در این انتخابات بود که با وجود آن که اصلا قابل دفاع نیست، اما ریشه در ساخت فرهنگی و اجتماعی ما دارد.
ما کلا پیروزی یا شکست سیاسی را نه پیروزی و شکست واقعی خودمان، آرمانمان یا فکر و اندیشهمان که نوعی پیروزی یا شکست آبروی سیاسی میدانیم.
حتی در زندگی فردی هم خیلیها صورت با سیلی سرخ میکنند ولی نمیگذارند واقعیت چالشهای اقتصادیشان را بقیه ببینند که البته به آن عزت نفس میگوییم و به حق از آن دفاع هم میکنیم. در نوع غیرقابل دفاعش با پدیدههایی مواجه هستیم که در عین معطل ماندن خیلی واجبها، برای یک مهمانی یا کور کردن چشم یک رقیب خانوادگی حاضرند هزینههای گستردهای در امور غیرمهم و بدون اولویت داشته باشند....
اینها یک ساخت اجتماعیست که «تلقی از واقعیت» را بر «واقعیت» ترجیح میدهد و برای آن سهم مهمتری در محاسبات خود درنظر میگیرد. به نظرم تاثیر «عصر رسانه» هم هست. در کنش ناصواب رسانه با واقعیت «تلقی از واقع» بر «واقع» پیروز میشود و شاید بی دلیل نیست که ما امروز در ارزشگذاریها بر این تلقی بیش از خود واقعیت داریم حساب میکنیم.
مشکل جاییست که واقعیت در زیر سطح تلقیها، در حال پیشرویست؛ روزی که بر سطح تلقی فوران کند، یک جور بیداری دیرهنگام در پی خواهد داشت. روزی که تصور پیروزی داری اما در لایههای عمیق واقعیتِ در جریان، به شدت شکست خوردهای و خبر نداری....