انتخاب؛ وحدت یا تفرقه
کمتر از دو روز به انتخابات اخیر ایران مانده است و تا ساعاتی دیگر هم فرصت قانونی تبلیغات نامزدهای دوره اخیر به پایان میرسد. هرچند دقیقا نمیدانم این ممنوعیت در فضای مجازی دقیقا چه بردی دارد و اصلا چه طور میتواند یک بلاگ شخصی را هم دربربگیرد یا نه! اما محض احترام به تلقیهای نامحترم احتمالی سعی میکنم یادداشت را قبل از ساعت رسمی این ممنوعیت منتشر کنم.
انتخابات دو روز بعد مانند همه انتخابهای این سالهای جمهوری اسلامی ایران، مهم و وحدتبخش و البته تفرقهبرانگیز است و این دو آخری مانند تمام صفات انسانی دیگر از کوزه اجتماعات انسانی ترواش درون ماست....
جریانبندیهای سالهای اخیر، صفبندیهای سیاسی سال نود و دو ، جریانشناسی سیاسی کلی حاکم بر کشور که جمله ریشه در تفاوت اندیشهها و افقهای انقلابیون از همان اوان انقلاب پنجاهوهفت دارد و البته این سالها به واسطه دو فتنه سیاسی بزرگ و به خصوص فتنه سال هشتادوهشت هنوز هم رنگ بطلان نباخته است، جمله هندسه صفبندیهای اجتماعی سالهای اخیر را در عین ظرفیت وحدتبخش هر صفبندی، به نوعی به سمت رویارویی و تفرقه سوق میدهد. در این میان آبی که به آسیآب این ناپسند اجتماعی از سوی دشمن خارجی و منافق داخلی ریخته میشود با وجود تاثیر زیادی که در تشدید بحران دارد کمتر از سوی بدنه اجتماع و حتی نخبهگان - یا لااقل نخبهگان اسمی نظیر دانشجویان - درک میشود.
این میان آنهایی که بدون ورود به بازی کودکانه اما خانمانسوز این دعوا، سعی در سنگین کردن کفه وحدتبخشی این صفبندی دارند در پیشگاه تاریخ روسفیدتر از همه خواهند بود؛ و از جمله این آگاهان، رهبری هوشمند انقلاب است که با وجود شدت صفبندیها باز بر بدنهی مردمی و حمایتی که از انقلاب اسلامی تنها با دادن رای - فارغ از نتیجه و گرایش سیاسی - خواهند داشت تکیه میکنند.
اما به هر تقدیر این صفبندی وجود دارد و با تمام تکیه بر وحدت و یکپارچهگی ملی، در سطح انتخاب یک رسالت تاریخی و یک وظیفه عقلی بر دوش فرد فرد ماست؛ فارغ از قضاوت فهم یکآیکمان، ما موظف و محق به گفتگو پیرامون فهممان و حتی توصیه به خیری هستیم که به آن رسیدهایم.
من نیز سعی میکنم در دایره همین اختیار و تکلیف فهم اندک خودم از خیر را در این میان به اشتراک بگذارم.
ابتدا مجلس شورای اسلامی
مجلس شورای اسلامی این سالها فراز و نشیب عجیبی را طی کرده است؛ از مجلسی که برای منافع حزبی تا مرز تعطیلی حقوق ملت پیش میرود تا مجلسی که برای منافع شخصی حقوق مادامالعمر برای خود میبرد؛ هرچند نه فتنه آن اولی و نه فتنه این دومی از چشم تیز پاسبان حق در جمهوری اسلامی یعنی شورای نگهبان دور نمیماند و جمله تلاشهای ناحق ناکام میماند و هرچند این مجالس در عین نابخردیها ترکیبی از انواع نمایندگان ملت از شایسته و ناشایسته هستند، اما دست آخر تاریخ در کنار روشنیها، این نقاط تاریک را هیچ وقت از یاد نمیبرد.
ملت امروز مجلسی میخواهد که به جای بازیهای سیاسی به دغدغههای واقعی مردم فکر کند؛ طبعا دغدغههای واقعی مردم در سطح عموم مردم و به خصوص مستضعفین دغدغههای اقتصادی و اجتماعی و در سطح خواص دغدغههای فرهنگیست؛ و مجلس موفق مانند یک شعر یا یک اثر هنری باید در عین پاسخگویی به سطح مورد نظر عوام، عمق مورد نظر خواص را هم پاسخگو باشد. واقعیتر اگر نگاه کنیم این چیزهای خوب هم اگر محقق نشود، ملت دربهدر به دنبال انسانهای سالم برای نمایندهگی خود هستند. انسانهای صالح و مصلح.
اما همین مفهوم اصلاحطلبی همه چالش اصلی ماست. اصلاحطلبی در یک نگاه یا الاهیست یا غیرالاهی. در اصلاحطلبی الاهی مبنای راستی کژیها اصول دین و رضای الاهیست و بنابراین اصلاحطلبی الاهی یک اصولگرایی عمیق در نهاد خود دارد. بزرگترین اصلاحطلبان الاهی پیامبران خدا هستند که تندروترین مردم در مسیر رضای خدا هستند و از همه در این مسابقه سبقت گرفتهاند؛ معمولا اصلاحطلبان الاهی خود اندک از جهان بهره میبرند و در راه رضای خداوند به خدمت خلق مشغولند. در مقابل معمولا و به خصوص به تجربه این سالهای کشور خودمان، محمل اصلاحطلبی غیرالاهی، چه انسانی، چه صنفی، چه اجتماعی و یا به هر نام دیگر خوانده شوند، جهان اشراف است. اصلاحطلبی غیرالاهی زمانی شکل میگیرد که منافع طبقهای از اشراف حاکم یا منافع گروه خاصی از مردم که اتفاقا در اصول الاهی نمیگنجد و طبعا در استیلای بیشتر مادی آنها خلاصه میشود به خطر بیافتد. اصلاحطلبان غیرالاهی عموما از طبقه اشراف هستند و خود بیش از همه برخوردار از جهان. و در انسانیترین مصادیق تاریخی این نوع اصلاحطلبی، باز هم طبقه ملا و اشراف - چراغ خاموش - سوار بر تودههای مستضعفین جلودار این گونه اصلاحات هستند. مصداق بارز اصلاحطلبی غیرالاهی در جهان معاصر رویه روبهرشد جهان غرب در عرصههای فنی، تکنیکی و مالیست که صدالبته غربخواهان نظر به همین افق دارند؛ اصلاحاتی که جز به گرسنهگی بیش از دو میلیارد از محرومان عالم، تخریب محیط زیست، شیوع جنگ و ظلم و توحش و غارت و صدالبته ساخت منطقه امن اروپایی برای همان جهان اشراف نیانجامیده است.
ملت امروز خادمان شریف میخواهند نه اربابان اشراف؛ یا حتی خادمان یک شبه قبای اربابی تنکرده! در بین هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا - با این ادبیات جدید - آدمهای سالم و ناسالم کم نیست ؛ اما دست آخر در سپهر اندیشه اصلاحطلبی در ایران یعنی اصلاحطلبی غیردینی، اشرافیگرایی خاصی وجود دارد که حتی در برخورد یا سایر ملل و کشورها روی گشادهاش برای کشورهای اشرافیتر و متمولتر است و کشورهای مظلوم جهان گرسنهگان بدبخت و بیچاره شایسته دلسوزی اما نه سزاوار همفکری و تعامل هستند.
از سوی دیگر جریان مدعی اصلاحات الاهی یعنی جریان معتقد به اصول، نیز آفتهای مربوط به خود را دارد. ضعف احتمالی اصولگرایی، هموار بودن راه ریاکاریست که در نتیجه کاسبهای کوتاه قدی را در لباس آرمانگرایی به مردم قالب میکند.
فکر میکنم هرگز امیدی به اصلاحطلبی غیردینی نیست و برای نجات از این دو هلاک باید اصولگراهایی حقیقی را پیدا کرد. جریان اشرافزده هیچ وقت اصلاح نمیشود چرا که موجودیت خود را در تمکن مالی و ارزشهای غیرالاهی بنیان گذاشته است، اما برای نجات از ریاکاران و تمیز آنها از اصولاندیشان میشود تلاش کرد. پس من به دنبال جامعهای سالم از بین معتقدان به اصول هستم. جامعه از این باب که مجلس شورای اسلامی را حرکتی تیمی میبینم که در کنار انتخاب افراد اصلح، یک جریان مشورتی همگن را نیز میطلبد.
خوشبختانه این بار جریان اصولگرایی سیاسی با حذف چهرههایی مسالهدار و برخوردی وحدتآفرین، لیست معقولی برای مجلس شورای اسلامی پیشنهاد داده است که میتواند پاسخ معقولی به جستجوی ما باشد. پاسخی که طبعا تلاشی در حد وسع است و با آرمانگرایی انقلاب اسلامی هنوز فاصله زیادی دارد. اما در این فرصت کم و با وجود موانع متعدد فهم در زمانه ما، میتواند یک انتخاب درست تلقی بشود.
در نتیجه رای من در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران لیست ائتلاف موسوم به اصولگرایان است به شرح زیر:
طبعا هستند از این لیست افرادی که کمتر میشناسم و یکی دو نفر که نمیشناسم اما اعتماد به افراد با تقوایی که میشناسم و ضرورت کار تیمی مساله را مرتفع میکند.
و اما مجلس خبرگان رهبری
هرچقدر مجلس شورا محل مشورت و جمع است و بیش از تکتک نمایندگان، جمعیتها و نتیجه مشورتها اصالت دارد، مجلس خبرهگان، از آن خبرههاست و فرد فرد خبرهها در هندسه مجلس خبرهگان و طبیعتا در انتخاب ما مورد سوال هستند. حتی وقتی خاطرات انتخاب رهبری را مرور میکنیم تاثیر فردفرد نخبهها را در هندسه مجلس خبرهگان بیشتر درک میکنیم.
با جنجالهای اخیر و هندسه صفبندیهای سیاسی هم دیگر اعتماد به لیست در انتخابات خبرهگان دوچندان رنگ باخته است. پس شاید باید برای انتخاب فرد فرد خبرههای خود دلیل و فهم روشن داشته باشیم.
بعد از جنجال نابخردانه بیبیسی در دفاع از لیستی خاص و افرادی خاص و رد بزرگانی دیگر از بین نامزدهای مجلس خبرهگان، شاید تدبیر گستردهای برای بیاعتبار کردن این تبلیغات در بین انقلابیون در حال شکلگیریست. هرچند به نفس چنین تدبیری ایراد جدی نمیتوان گرفت و شاید نتیجه طبیعی حرکت مشرکان در مقابل جامعه توحیدی همین تدبیرهای مومنانه باشد، اما به شخصه فکر میکنم صدی هست که نود مورد نظر جامعه انقلابی را در بر دارد.
از قضا سه بزرگی که توسط مشرکین غربی لعن و طرد شده اند - وشاید همین طرد به شهادت قرآن و محکمات دین باید برای خیلی از مذهبیون غیرانقلابی هم حجت کافی برای اعتماد به این بزرگواران باشد - به طور قطع بین جامعه انقلابی شناختهشده صاحب رای هستند. اما تدبیری که این روزها در جامعه انقلابی در حال تبلیغ است فداکردن فهم در پای مصلحت است؛ مصلحتی گنگ که از پس یک پیشبینی به دست میآید.
صدی که فکر میکنم نود جامعه انقلابی را نیز شامل میشود مانع انتخاب اصلح به دلیل مصلحتجویی نمیشود و به یک معنا مسئولیت الاهی ما در قبال رایهایمان را نیز نادیده نگرفته است.
پیشنهاد من برای خبرهگان درنظرنگرفتن لیستهای انتخاباتی و رای هر کس به خبرهگانیست که به شهادت قلبی و آگاهی علمی بر اصلحیت آنها از جانب هر کس برای خودش شکی نیست. به این ترتیب اگرچه بزرگواران مورد اتهام مشرکین رای قطعی جامعه انقلابی را خواهند داشت، انتخاب انسانهای اصلح دیگری که ممکن است در هندسه این بازی سیاسی در مشترکات لیستی هم قرارگرفته باشند، از قلم نخواهد افتاد و هیچکس در نهاد خود حقی را که به آن رسیدهاست فدای مصلحت و جوی سیاسی نمیکند. چه بسا که خطر چنین جوگیریهای سیاسی روزی زود دامن جریانهای انقلابی را نیز بگیرد.
در پس تحقیقهای شخصی بنده که البته به قدر زمان اندک این روزها و ابتلائات خیر مبتلابه میسر شد بزرگواران زیر برای نمایندهگی مجلس خبرهگان رهبری مورد انتخاب بنده هستند:
_ احمد جنتی
_ محمدتقی مصباح یزدی
_ محمد یزدی
_ محمدعلی موحدی کرمانی
_ ابراهیم امینی
_ علی مومن
_ علیرضا اعرافی
_ سیدمحمدرضا مدرسی
_ محمدباقر باقری کنی
_ محمد محمدی ریشهری
پ.ن۱: ساعاتی قبل لیستی برای خبرهگان از سوی آیتالله جاودان در کانال ایشان منتشر شد که بنا بر اعتماد بر آن افراد زیر را نیز به انتخاب خود برای خبرهگان اضافه میکنم:
_ سید هاشم حیدری
_ عباسعلی اختری
پ.ن : به رویهای به نظرم درست سعی میکنم در انتخاباتها و یا موارد حساس دیگر ساکت نباشم. موضع خودم را بگویم. هرچند ممکن است این موضعگیریها برای کسی ارزشی نداشته باشد اما برای خودم و دوری از نان به نرخ روزخوری موثر است...
قبلتر اینجا، اینجا و اینجا از انتخابهایم و چراییشان نوشتم و امروز که نگاه میکنم خوشحالم از همه این انتخابها.... جمله تجربه بودند و تقلای بزرگشدن.