مجلس؛ جوان یا پیر!؟
مجلس باید جوان باشد یا پیر؟ میتوانی بگویی پیرها چه گلی به سر ما زدهاند که حالا دوباره این دوگانه را مطرح میکنی؟! اما مگر از کار جوانها چقدر مطمئنی که حالا میخواهی تصمیمگیری انقلاب را به دستشان بسپاری؟! یعنی دو طرف این معادله به اندازهی مشخصی نامعینی دارد و بد نیست بیشتر در مورد این فکر کنیم.
جوان در خودش نیرویی دارد که تغییرات را سادهتر میکند. جوان آینده دارد. جوان میراثدار فردای این کشور است. برای همین هرچه پیرترها مصلحتاندیشی میکنند، جوانترها بیکله و بیپروا حرکت میکنند؛ میروند تا آینده را بسازند....این شورانگیز نیست؟! فریبا نیست؟ آدم را سر کیف نمیآورد؟ به خصوص که حالا چهار دهه است که جوانهایی پیر شدند و عرصه جولان به جوانترهای بعد از خودشان ندادند و حالا به قاعده یک سهمخواهی طبیعی تمدنی فرصت جوانترهایی دیگرست!
اما اینها همه تصویری در خلا است و با واقعیت میدان فرق دارد. حداقل آنطور که بشود به این اعتماد کرد تطبیق ندارد.
🔸 مجلس شورای اسلامی کجاست و قرار است چه کند؟ و حتی روی زمین دارد چه میکند؟ مجلس باید محل رایزنی در مورد کلان و خرد کشور و تصمیمسازی باشد و قرار نیست اجرای امور را بهدست بگیرد. همین امروز هم با تمام افتضاحات بیّن متن و حاشیهاش یک بنگاه لابی بزرگ است و نه یک اتاق عملیات اجرایی! گفتهاند که مشورت از جوان بگیر و تصمیم را به پیر بسپار! پیر میداند که در هنگامه تصمیم نباید از خود بیخود بشود؛ نباید بیجهت شورانگیز و شیدا شود؛ نباید عنان از کف بدهد؛ پیر میداند صحن مجلس شورا صحنه راهپیمایی و تظاهرات نیست؛ پیر مصلحتاندیشی میکند! و جوان جرات کار دارد. جوان میتواند تصمیم را به سرمنزل مقصود برساند. جوان بیپروا از خودش و منافعش میزند تا وظیفه را به نتیجه ملحق کند... جوان را کار باید و پیر را رای!
حالا مجلس جای جوانهاست یا پیرها!؟
🔸 بازیهای سیاسی معاصر ما چه هندسهای دارند؟! حزبها و گروههای ما چه طور تصمیم میگیرند؟ لیستهای ما چه طور بسته میشود؟ جوانهایی که از دل بازیهای سیاسی این سالهای کشور بالا آمدهاند و به لیست رسیدهاند دقیقا چهطور جوانهایی بودهاند؟ با هندسهای که من از بازیهای سیاسی حزبهای ناقصالخلقهمان میفهمم، بعضی از این جوانها عمدتا «از خودمان بودهاند» یا «پا دادهاند» و «در قاعده بازی کردهاند» تا در این سطح از اقبال نخبهگانی پیران قرارگرفتهاند. یعنی یا پسر و فک و فامیل و نهایت «ژن خوب»ند یا اصلا این طور که به جوان رشک میبریم «جوان نیستند». از جوانی «خامی» را دارند و از پیری «قواعد بازی» را. اما از ارزشهای جوانی و شور رشکبرانگیزی که در موردش حرف میزنیم، خالی هستند. اینها جوانهایی زود پیر شده دنیاندیدهای هستند که از پیرهای دنیادیده برای این کشور کمتر کارکرد دارند؛ و اصلا به همین قاعده است که پیرترها - محترمهایشان- وقتی نگاهی به دور و بر میاندازند در عین ستایش «جوانی» میبینند هنوز جرات ندارند کار را به اینها واگذار کنند؛ بس که از این جنس پیرامونشان فراوان است.
🔸 این جوانها در مجلس چه خواهند کرد؟ مجلس جوان برای این جنس جوانها که از این نردبان بالا خواهند آمد، شروع یک دوران فساد جدید و مدیریت فساد از نسلی به نسلی دیگر است؛ به خصوص که برخی از همینها را همین امروز در لیستهای معتبر میبینیم و در همین یکی دو دهه که از خدا پس از بلوغ گرفتهاند تا توانستهاند برای دنیا و آبروی خودشان اندوختهاند و از بیتالمال بالا رفتهاند.
البته که منکر امکان و حتی ارزش ورود جوانهای مستقل به مجلس نیستم. مجلس باید عصاره ملت باشد و این ملت پیر و جوان و مرد و زن دارد. اما به جوانهای این لیستها اصلا امیدی ندارم؛ چرا که به قاعده شناخت اندکی که از برخی دارم، غربال لیست را آن قدر دانه گشاد میبینم که در اعتمادم به سایرین -که هنوز نمیشناسمشان- هم تردید میآید.
🔸 پیرها کجا زمین میخورند و جوانها کجا؟ هرچه پیرها از مصلحتاندیشی و سستی و ترس زمین میخورند جوانترها هم از بیپروایی و قدرتمندی و نترسیشان ضربه میخورند. این روزها که دولتمان با فرتوتی بیمثالش رکود کشور را در عرصه عمل تضمین کرده است، نکند بیپروایی مجلس جوان باریک راه کنترل دولت را برای فرود آرام و امنش مسدود کند که فردای این بلوا نه جوانها جرات گردن گرفتن دارند و نه پیرها توان تحمل....
🔸 حالا که به قیمت خون شهدای این خاک و آیین انتخاب با من و شماست، مجلس را به دنیادیدههای پاکمانده بدهید و ریاست جمهوری و دستگاه اجرایی را به جوانها! نه این که حالا در هنگامه مدیریت پیرترین و فرتوتترین و ناکارآمدترین دولت در تاریخ کشور، «مجلس جوان» را منجی بدانید و مصیبت دوچندان کنید!