یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

دولت سیزدهم؛ مسکن، ساخت‌مان و معماری

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۰۲ ب.ظ

دولت سیزدهم آغاز شد و کنار ده‌ها دولت‌مرد که حالا باید سنگینی بار مسئولیت را روی دوش خود حس کنند، من و تو هم مسئولیتی قدر خود داریم. راستش ابتدای دولت روحانی، به مشاوره و گفت‌گو نگذشت... یا به سبب شور جوان‌تر بودن یا به دلیل بدبینی مفرطی که به شخص رئیس جمهور و دولتی که تشکیل خواهد داد داشتیم، اصلا دل و زبان به انجام وظیفه احتمالی یاری نمی‌کرد...
حالا یا به سبب پیری یا به سبب امید دوست دارم وظیفه کوچک به قدر محتوا یک پست و در موضوعی که فکر می‌کنم می‌فهمم‌ش و یا مطمئن‌م گفتن‌ش باید، بگویم.
در دو پست، در باره نسبت بین مسکن و ساختمان و معماری می‌گویم؛ با فهمی که از خیز دولت جدید پیدا کرده‌ام و نگرانم.

 

پرده اول:
چهارم مردادماه رئیس جمهور رئیسی در جلسه‌ای با جمعی از مدیران و کارشناسان ارشد حوزه ساخت‌مان و مسکن جلسه‌ای برای بررسی الزامات ساخت مسکن دارد.
مسکن کلیدواژه مهمی در دولت سیزدهم است که احتمالا اهمیت‌ش را بیش از هر چیز از عدم توجه دو دولت قبل به آن و رها شدن پروژه بزرگی چون «مسکن» مهر گرفته است.
مسکن کلیدواژه مهمی‌ست که علاوه بر نسبت مهمی که با صنعت، اشتغال، اقتصاد کشور و نیز آسایش عمومی دارد، الگوی زیست معاصر، تصویر معاصر از زیست امروز ما و چه بسا تاریخ ما و آینده ما را می‌سازد و از این جهت تنها یک کلیدواژه بسیار مهم نیست.
در این جلسه پیرامون مسکن، صحبت از یک میلیون مسکن در سال، عدم توقف تولید مسکن، کار جهادی، سریع، فوری و بدون وقفه برای کاهش دغدغه‌های مردم و نیز کوتاه کردن دست سوداگران این حوزه است. توجه به مقاومت سازه‌ای، سرعت ساخت، رفع نیازهای کمّی و چرخاندن چرخ اقتصاد مسکن که خود مولد و چرخاننده بسیاری از صنایع و مولد اشتغال است، از جمله مهم‌ترین‌ توجهات این جلسه هستند.
مسکن در بین کلیه برنامه‌ها و نگاه‌های دولت سیزدهم بیش‌ترین نسبت و نزدیکی را با مفهوم «معماری» دارد.

پرده دوم:
چهارم مرداد، خبر رسمی، درست پس از خبر جلسه نخست، رونمایی از طرح ملی صنعتی سازی ساختمان توسط وزارت دفاع با حضور رئیس مجلس و وزیر دفاع را مخابره می‌کند. یک کارخانه عظیم CAD-CAM که در حال ساخت ستون‌های فلزی بزرگ و قطعات ماژولار سازه‌ای است. از افتخارات مهم این طرح مطابقت با آیین‌نامه‌های روز دنیا، کاهش مصرف انرژی، عایق‌بندی صوتی و حرارتی، زلزله و آتش‌سوزی و ارزان‌تر بودن و توجه به قیمت تمام شده نسبت به روش‌های مرسوم ذکر می‌شود.
به صورت زیرکانه‌ای ادعا می‌شود که در معماری این ساخت‌مان‌ها آرامش، آسایش، سبک و الگوی جدیدِ مطابق با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی رعایت شده است اما هیچ شاهدی بر این ادعا نیست و برخلاف، تصاویری که از کارگاه مورد نظر و رندرهای انیمیشنی نیز ارائه می‌شود، به خصوص نزد اهل شناس معماری حکایت از چیزی دیگر دارد.

پرده سوم:
یک گروه آنلاین از اساتید و دانش‌جویان معماری و شهرسازی، با ابتکار یکی دو پژوهش‌گر فعال گروه، تصمیم به تنظیم نامه و سندی برای کمک به حرکت ساخت‌مانی دولت سیزدهم دارند. با برگزاری چند جلسه آنلاین هم‌اندیشی و کرسی‌ نظری و گفتگوهای اندک و احتمالا صدها ساعت مطالعه و ده‌ها روز تعمق و صفحه‌ها تدوین در طول چند دهه، در گام نخست برخودشان وظیفه می‌دانند با تنظیم بیانیه‌ای مثلا از دولت بخواهند وزارت مسکن را از راه جدا کند و بر وزارت مسکن یک «معمار» «انقلابی» «دانش‌مند» «جهادی» بگمارد. پای این بیانیه مانند خیلی از بیانیه‌های با کارکرد سیاسی نام‌های متعدد وجود دارد که امضای آن را تضمین کرده‌اند.
چه دارد رخ می‌دهد؟ در جلسه رئیس جمهور منتخب با انتقاد از توقف مسکن مهر به جای اصلاح مشکلات آن، بر شروع مجدد پروژه مسکن مهر تاکید می‌شود. در کارخانه صنعتی‌سازی ساخت‌مان بر سرعت ساخت‌وساز و مهندسی جدی تاکید می‌شود. در گروه آنلاین صحبت از ورود یک انقلابیِ جهادیِ معماری خوانده به وزارت است... دقیقا چه رابطه‌ای این میان وجود دارد؟ بین نگاه کلانی که دارد جای‌گزین می‌شود و آن چه در عمل دارد رخ می‌دهد و نسبتی که جامعه متخصص و دانش‌گاهی با این واقعیت روی زمین برقرار می‌کند آیا الگوی مشهور و تکراری نمی‌بینیم!!؟
راست‌ش مو به تن آدم سیخ می‌شود. سیاست‌گذار مانند همیشه این سال‌ها عمده توجه‌ش معطوف به ضروریات و نیازها و نهایت معیارهای کمی‌ست. مردان عمل خیلی سریع ساده‌ترین جواب‌ها را با عطف همه توجهات به کمّیات و بدون دانش و حتی سودای پرداخت به کیفیات انتخاب می‌کنند و تجسم کامل آن روی‌کرد کمّی به ساخت‌مان و مسکن، دقیقا همین کارخانه بزرگ ساخت دیجیتالی سازه است که توسط وزارت دفاع (!) باید ساخته شود. این میان اهل پژوهش و دانش‌گاه با دستان خالی در نقش کمپین‌های سیاسی ظاهر می‌شوند و دریغ از اندیشه یا تدوینی که چراغ بیاندازد و تصور سیاست‌گذار و مرد عمل را اندکی جابه‌جا کند....

مشکل معماری ما با مشکل ساختمان ما متفاوت است.
ساخت‌مان یعنی صنعتی پیچیده با مولفه‌های مختلف فنی و اقتصادی و چه بسا نتیجه‌ی مستقیم علوم تجربی. ساخت‌مان را می‌توان محاسبه کرد. آموزش داد. با کمی مدیریت بودجه، منابع و امکانات به سرانجامی قابل ارز‌یابی رساند. ساخت‌مان را می‌توان بیلان کرد. روبان برید و برمبنای متراژ یا بودجه‌ش بزرگی‌ش را فهمید. ساخت‌مان از این حیث یک موضوعی کمی قابل شمارش است.
ساخت‌مان یک امر مهندسی‌ست و یک تجربه‌ی بسیار تَکرار شده جهانی که اگر امروز حس می‌کنیم در آن هم می‌لنگیم، نه از پیچیدگی مساله که از ناکارآمدی ماست.
اما معماری این نیست.
معماری یک کنش فرهنگی‌ و حتی هنری‌ست؛ با مولفه‌های تودرتوی فرهنگی و انسانی و البته فنی و اقتصادی و ...و به هیچ وجه نتیجه مستقیم یک علم تجربی نیست. معماری نتیجه گفتگوی یک حوزه‌ی دانشی با حوزه‌های متعدد دیگر است.
معماری را نمی‌توان متر کرد. آموزش پیچیده و چه بسا غیرقابل دفاعی دارد. نتیجه‌ش گاهی چند دهه بعد معلوم می‌شود. به راحتی و مگر با پروپاگاندا نمی‌توان بیلان‌ش کرد. معماری در کنش با بستر و فرهنگ و انسان و تاریخ است که معنا پیدا می‌کند. معماری از این حیث موضوعی اساسا کیفی‌ست و ارزیابی بسیار دشواری دارد. برای همین تا همین امروز و تا همیشه در هر کجای دنیا جستجوی از معماری صورت مساله‌ای باز است و طبیعی‌ست که به راحتی به آن نرسیم؛ اما طبیعی نیست که نمی‌خواهیم به آن برسیم و از اساس با یکی دیدن معماری و ساخت‌مان خود را به کل از تمامی این کیفیت‌ها به سودای آن کمیت‌ها محروم می‌کنیم.
اگر چنین است و معماری با این همه پیچیدگی و ساختمان با آن همه سهلی و روانی پیش روی ماست، اصلا چرا باید به معماری فکر کنیم و چرا جواب در ساختمان نیست؟
اگر تنها به آرمان‌های انقلاب اسلامی -و نه آرمان‌های عمومی خرد و تمدن جهانی- برگردیم هم جواب روشن است. ساختمان دقیقا مسبب تمام مشکلات در سبک زندگی ما و زیست ماست. ساختمان ما را سرد کرده. ما را خنثی کرده. ما را مسخ کرده. ساخت‌مان ما را به کم‌ترین‌ها راضی کرده. معیار ذهن ما را عدد کرده، پول کرده. ساخت‌مان ما را از هم و از خود بی‌گانه کرده. نگاه ساخت‌مان است که ما را از اساس از فاعلیت در زندگی و کالبد انداخته. ما به دلیل ساخت‌مان است که این قدر بی تفاوت و کم کیفیت هستیم. آن‌هایی که مثلا تاریخ پروئیت ایگو را خوانده‌اند می‌فهمند که ساخت‌مان ما را به کجا خواهد برد؟ و آن‌هایی که این سال‌ها مسکن مهر را مطالعه عمیق کرده‌اند، به چشم این را دیده‌اند! آن‌ها که روستاهای بازسازی شده و محلات تراکم خورده و گذرهای نامتناسب و مناطق جدید و توسعه‌های غیرقانونی این سال‌ها را دیده‌اند متوجه‌ند که ساخت‌مان چه خط‌خطی پررنگی بر فرهنگ این سرزمین و صفحات دفتر انقلاب اسلامی کشیده است.
در مقابل معماری می‌توانست و می‌تواند و باید که این نباشد. معماری می‌تواند جسم دوم ما باشد. با ما سرد و گرم بشود. ما را از حرص و از خودنمایی و از فریب نجات بدهد. می‌تواند شهر ما را مهربان کند. ما را امیدوار کند. می‌تواند‌ دل‌های ما را در آشتی منافع و نه در تزاحم آن به هم نزدیک کند. و معماری چیزی‌ست که از ما می‌ماند. دو سه سده دیگر تنها چیزی که می‌ماند شاید همین معماری باشد و چند نام و چند کتاب...

پاسخ در کجاست؟

این سوال سخت‌ست و قبل از جواب به آن یا تقلای برای جواب به آن باید بگویم پاسخ در چه ها نیست؟ تبیین همین که در کجا دنبال پاسخ نگردیم به نظر نیمی از جواب باشد.

پاسخ در حلقه مشاورانی نیست که همه چیز را رقم می‌بیند. مسکن را اقتصاد می‌بیند. مسکن را مقاومت و ایستایی سازه‌ای می‌بیند. مسکن را معضل و چالش صرف می‌بیند. و مسکن را و ساخت را یک ظرفیت و عصاره تمدنی نمی‌فهمد!

پاسخ در کارخانه CAD-CAM ی نیست که با یونیفرم نظامی افتتاح شود و دپارتمان طراحی‌ش بزرگ‌تر از خط تولیدش نباشد. و تمام دستاوردش کاهش ضخامت صفحات فلزی و امکان ساخت بلندمرتبه‌هایی در زمانی کوتاه باشد.

پاسخ در جلسات اندیشه‌ورزی به لطف کرونا مجازی شده نیست که تکرار مکرر به خاطره معماری اسلامی و بومی و سنتی تمام محتوایش را پر کرده باشد.

پاسخ در سندهای کلان و بالادستی نیست که با سودای تمامیت‌نگری و تمامیت‌خواهی هرچند وقت یک بار تدوین می‌شوند و در بیانیه‌هایی نیست که به طمع قدرت برخی و با موتور انگیزه برخی دیگر با کرور کرور امضا صادر می‌شود و نهایت دست‌یافت‌ش «توصیه انتخاب مدیرانقلابی با زمینه دانشی معماری» باشد.

پاسخ یک کنش معاصر، لاجرم از درون این جهنم معاصر می‌گذرد. این بهشت -اگر پیش رو باشد- با گذر از روی پلی که زبانه‌های آتش دربرش می‌گیرند ممکن است.

معماری آن طور که حلقه مشاوران آقای رئیسی می‌فهمند و بیان‌ش می‌کنند نیست. معماری یک کیفیت‌ست که به موجب آن گره از کار کمیت‌ها باز می‌کند.
حتی بگذارید پیش بروم. گره‌های کمّی حوزه ساختمان نیز با روش‌ها و نگاه کمّی مرتفع نخواهد شد. معماری از آن سویش که با هنر و طراحی درهم تنیده است و از آن منظرش که جایی فراتر در تاریخ و تصویر تمدنی دارد، کیفیت محض است. معرفت اساسی این‌جاست که باور کنیم این کیفیت مانند همه کیفیت‌ها توان کنترل کمّیت‌ها را دارد؛‌ به موجب آن که کیفیت‌ها علت و عنا‌ن‌دار کمّیات هستند... اما اگر به این صورت مساله کیفی، کمّی نگاه کردیم نه به کیفیت‌ش دست پیدا می‌کنیم و نه حتی -به تجربه‌های تلخ مکرر چند دهه- علاج کمّیات‌ش را خواهیم یافت.


اگر روزی معماری ما بوی معاصریت داشت و برای عصرها پس از خود حرف و حدیث نگه داشته بود تنها به این دلیل بود که در گفتگوی معاصر خود فعال بود و شرکت داشت. معماری معاصر امروز ما تنها وقتی ممکن می‌شود که با واقعیت امروز ما در گفتگو باشد. هیچ اشکالی ندارد که علاقه‌مند یا نگران مفاهیم یا اصولی یا نقاطی در تاریخ تمدن ما باشیم، اما راه رسیدن به معماری معاصر ما، تنها و تنها از پس گفتگوی کیفی با چالش‌های معاصر ممکن است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی