یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

فردا آخرین مهلت ثبت‌نام دوازدهمین دوره ریاست جمهوری‌ست و تا امروز تقریبا با ثبت‌نام برخی از شاخص‌ترین از فعالان سیاسیِ انتخابات پیش‌رو، هندسه کلی انتخابات دوازدهم، مشخص شده است. اما این میان هنوز ابهاماتی هست که شاید دغدغه‌مندان کشور نباید بی‌تفاوت بگذرند و این آخرین لحظات را به سهو پشت سر بگذارند. 

- جناب روحانی ثبت‌نام کرده است و کاندیدای جریان‌های سیاسی متعدد و صدالبته مورد انتخاب بخش قابل توجهی از ملت ایران خواهد بود.

- در مقابل پس از بازی‌های فراوان سیاسی و کشاکش عمیق میان منتقدین به وضع موجود، جناب رئیسی نیز «مستقلا» پا به عرصه انتخابات گذاشته‌است که به زعم بسیاری، اصلی‌ترین رقیب دولت فعلی خواهد بود. این تصور از پس آرای مکرر جمع موسوم به جمنا و تنفس جریان حزب‌اللهی و منتقدین دولت جناب روحانی کاملا قابل هضم است. «جمنا»یی که رئیسی هیچ‌گاه تلاش آن‌ها برای تصاحب‌ش را نپذیرفت؛ هرچند مانند بسیاری از ما به تلاش کلی آن‌ها برای سامان و وحدت احترام گذاشت و خداقوت گفت.

- از گوشه‌ای دیگر نیز مطابق تصور بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی، ظاهرا جناب جلیلی به دلیل نزدیکی کلی اندیشه‌ها با جناب رئیسی و لااقل به دلیل عدم اختلاف جدی و عمیق، تصمیم بر عدم حضور در مرحله ثبت‌نام انتخابات دارد که این رویه البته با روش انقلابی و خوی آرام و سلیم جلیلی تطابق کامل دارد. جلیلی نشان داده‌است که به کلیت انقلاب و آرمان‌های اصیل آن بیش‌تر از هر حزب و جبهه و جناحی تعلق دارد و این طور کناره‌گیری‌ها و حس تکلیف‌ها از ماهیت انقلابیِ یک انقلابی جدا نیست.

پرچم هر کشور نماد ملی آن کشور است!؟ واقعا این طور است؟ یعنی پرچم هر کشور برآمده از ملت آن کشور، آرمان‌ها، اهداف و اعتقادات مشترک آن‌هاست؟ چه کسی‌ می‌تواند این اشتباه فاحش تاریخی را تکرار کند؟ کجا پرچم کشوری را مردمش طراحی کردند!؟ و کجا به راحتی حق اصلاح و تغییر و روزآمدی آن را دارند!؟

پرچم‌ها اصولا دیالوگی میان حکومت‌ها و سرزمین‌هاست. همین پرچم ایران خودمان -که برخی به توهم فکر می‌کنند با تحولات تدریجی هزاران سال پرچم یک ایران بزرگ توهمی بوده است و برخی به توهمی فراتر اساسا فکر می‌کتند یک «ایران بزرگ تاریخی» وجود واقعی دارد! - اساسا دیالوگ مستقیم حکومت‌های تاریخی اعراب و مسلمان در طول تاریخ هزاره اخیر با همین سرزمین است. کمی که فراتر برویم می‌بینیم این دیالوگ در ملک‌های اطراف نظیر عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و .... وجوهی دیگر از خود را نشان می‌دهد. پرچم ایران دو سده اخیر سبز و قرمز و سفیدش را از قیام‌های گوناگون و حکومت‌های کوچک و بزرگ دوران‌هایی خاص گرفته است. یعنی از دیالوگ‌هایی که در عمقی از تاریخ این مملکت شکل گرفته‌اند. دقیق‌تر که بشویم در همین صد و اندی سال اخیر هم یک دیالوگ در بخشی از همین پرچم در جریان بوده است. قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی هر کدام بر نماد مرکزی پرچم ایران و سایر جزئیات آن تاثیرات حکومتی خودش را اعمال می‌کنند. در واقع نماد الله مرکز پرچم ایران دقیقا یک شعار حکومتی در مقابل شعار حکومتی قبلی‌ست و فریاد حاکمیت الله به جای حاکمیت شاهانه بر ایران را دارد.

این یادداشت اگرچه از سری یادداشت‌های «معماری انقلاب اسلامی» نیست که نویسنده سودا دارد عناوین آن را به چهل برساند، اما به غرض در همین دسته‌بندی قرارگرفته است؛ چندان هم بی‌ربط نیست.

***

ساخت‌مان پلاسکو فروریخت؛‌ در حوالی ساعت یازده و بیست و نه دقیقه آخرین روز دی‌ماه یک‌هزار و سیصد و نود و پنج. در حالی که با توجه به ابعاد حادثه و رشادت آتش‌نشان‌های فداکاری که جان خود را در این حادثه از دست دادند، فروپاشی پلاسکو یک عزای ملی را بر کشور حاکم کرد. اگرچه این عزای ملی به ظاهر برای پاس از جان‌ گذشته‌گی آتش‌نشانان شهید بود اما پلاسکو نیز یک ساخت‌مان عادی نبود!

امروز در میان جمعیت نماز میت آقای هاشمی یاد نمازجمعه ۲۶ تیرماه ۸۸ تهران و خطبه‌های دوپهلوی آقای هاشمی در آن سال و مهم‌تر جمعیت حاضر در آن روز افتادم. یادش به خیر!

آن روز که هاشمی در میان بحبوحه جمعیت سخنان باب میل می‌گفت و عرصه نماز جماعت در محضر خدا به بازیچه سیاسی جمعیت بدل شده بود؛ حریم صف‌های جماعت با اختلاط دختر و پسرها، حریم روزه ماه رمضان با سیگار و بطری‌های آب و حریم انقلاب با شعارهای ضداسلامی و ضدانقلابی هتک می‌شد و هاشمی به تفقه و اجتهاد خودش دقیقا جلوداری این هتک حرمت‌ها می‌کرد، شاید خودش هم فکر نمی‌کرد روزی که دوباره به همان محل نمازجمعه تهران بیاورندش، باز هم امت اسلام و انقلابی ایران -و نه آن مخنسان ۸۸- و باز هم با فریاد معنادار «این هم لشگر آمده به عشق رهبر آمده...» بیایند و زیر تابوت آن مرحوم را بگیرند. از تمام آن قال و قیل‌ها، آخرش برای هاشمی هم احترام و پاس انقلابیون ماند و بس.

این روزها در ادبیات فضای مجازی هشتگ یعنی # که صدالبته در واقع نماد عدد (Number Sign) است به عنوان یک کلمه و نماد معنادار پذیرفته شده است. شما با درج # در کنار یک عبارت متنی آن را به یک گزاره قابل ارجاع، به یک ایندکس تبدیل می‌کنید. با همین علامت موج‌های شبکه‌ی مجازی راه می‌اندازید و خودتان را در صدر لیست تحول و گردش فضای مجازی (Trend) جا می‌دهید... به ظاهر همه چیز دارد نو به نو می‌شود. تعاملی جدید، ابزارها و ادبیاتی جدید و صدالبته جهانی جدید.

1-t7BQt0ULjU1XNUsBBl7Tdg.png

انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده تمام می‌شود؛ در حالی که هزاران نفر معترض به نتایج انتخابات در خیابان‌ها مشغول اعتراض هستند و تا کنون چند ده نفر از این معترضین توسط پلیس کشته یا زخمی شده‌اند. این معترضین دقیقا که هستند؟ 

Demonstrators take over the Hollywood 101 Freeway in protest to the election of Republican Donald Trump as president in Los Angeles late on Wednesday.

ظاهرا در فرهنگ سیاسی امریکایی و فراخور چند حادثه سیاسی و هنری در ۱۸۲۸ و بعدتر در ۱۹۷۰ و ۱۹۷۴ نماد الاغ و فیل برای دو حزب حاکم سیاسی امریکایی یعنی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌ها تثبیت شده است. اگر کمی دقیق بشویم می‌بینیم اساسا شعار مردم خرکن «بگذارید مردم حکومت کنند» اندرو جکسون دموکرات در حدود صد سال قبل دلیل خر شدن نماد دموکرات‌ها شده است و از آن طرف رقبا هم برای اثبات شکوه و قدرت خود ظاهرا فیل را انتخاب کرده‌اند. 

هرچه که هست این دو نماد واقعا هم بازتاب درستی از جریان‌های سیاسی امریکایی هستند؛ جریان دموکرات با پزهای روشن‌فکری و مدرن‌گرایی خاص که به عقلانیت تعبیر می‌شود، نوعی حماقت ذاتی را در خود دارد و صدالبته در پی تحمیق جامعه مردمی امریکا؛ و از آن طرف جمهوری‌خواه بنیادگرا بر قدرت و بی‌کله‌گی امریکایی مبتنی بر نژاد و اصالت‌های تاریخ اندک نداشته حساب می‌کند و مانند فیلی به جای شکوه، یک قدرت تکیده‌ی چگال بی‌خرد را نماینده‌گی می‌کنند. قدرت نظامی‌گری و پول و شهوت و رسانه و .... در مقابل ژست‌های حقوق‌بشری و مدیریت جهانی و دموکراسی مردمی دموکرات‌‌ها....

قدرت زور در مقابل فریب تزویر

همیشه بعد از انتخاب‌های سیاسی یک حالت شکری در آدم باید به وجود بیاید. فارغ از نتیجه‌ها که دست‌به‌دست‌ می‌شود - و این مقتضای مردم‌سالاری دینی‌ست که خمینی کبیر از فقه اجداد طاهرین‌ش برای ما به یادگار گذاشت - دو مهم این شکر را واجب می‌کنند. 

اول این که ما انتخاب کردیم. ساکت و خاموش و سیب‌زمینی نبودیم. نسبت به آن‌چه که بر سرنوشت ما تاثیر خواهد داشت فعال بودیم. آینده کشور، ملت، فرهنگ و تمدن‌مان و بزرگ‌تر از همه این‌ها آینده جهان، بشر و مستضعفین آن‌ برای‌مان مهم بود و سرمان در برف زندگی فرونرفته بود....

دوم این که نظام اسلامی ایران -که تنها امید مستضعفین‌ دوران‌های نزدیک است- با این شور و انتخاب‌ها تنها و تنها و تنها قوی‌تر و قوی‌تر‌ و قوی‌تر می‌شود....

اگر هم مقتضای رای ملت ایران، گاهی برخی از شعارها و اعتقادات اسلامی انقلاب برخی از حامیان خود را در سطح کارگزاری نظام اسلامی برای مدتی از دست بدهند، چیزی در جهان جابه‌جا نشده است؛ انقلاب اسلامی‌ می‌رود تا جهان بزرگ‌تری از ایران زمین بسازد.

کم‌تر از دو روز به انتخابات اخیر ایران مانده است و تا ساعاتی دیگر هم فرصت قانونی تبلیغات نام‌زدهای دوره اخیر به پایان می‌رسد. هرچند دقیقا نمی‌دانم این ممنوعیت در فضای مجازی دقیقا چه بردی دارد و اصلا چه طور می‌تواند یک بلاگ شخصی را هم دربربگیرد یا نه! اما محض احترام به تلقی‌های نامحترم احتمالی سعی می‌کنم یادداشت را قبل از ساعت رسمی این ممنوعیت منتشر کنم. 
انتخابات دو روز بعد مانند همه انتخاب‌‌های این سال‌های جمهوری اسلامی ایران، مهم و وحدت‌بخش و البته تفرقه‌برانگیز است و این دو آخری مانند تمام صفات انسانی دیگر از کوزه اجتماعات انسانی ترواش درون ماست.... 


انالله و انا الیه راجعون.....
مرد خدا، ولی گمنام خداوند، حضرت آیت‌الله محمد#شجاعی به ملکوت اعلی پیوست....
خدا داند که چه ضربه‌ای به پیکر اسلام است فقدان عالمی بزرگ...... #آیت_الله_شجاعی بی‌نظیر بود در زمان ما.... خدا سایه اولیایش را از زمین کم نکند.
شب میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله.

آیتـاللهـمحمدـشجاعی.jpg