یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

شگفت‌آور است!
وقتی با آن عظمت‌ت کودکی را در آغوش می‌کشی و با آن‌ها شوخی می‌کنی. تو یک جهان را بر پا ایستانیده بودی و حالا کنار بچه‌ها نشسته‌ای!؟
شبیه مفاهیمی هستی چونان عمیق‌ و وسیع که هرکس انگار هر چه توصیف می‌کند فقط گوشه‌ای را آشکار می‌کند.
اصلا کافی‌ست هر کس از تو تنها یک تصویر دیده باشد تا آشوب شود؛ هر کس از یک تصویر تو بخواهد توصیف‌ت کند جنگی بزرگ برپا می‌شود و در تعریف تو در گل مانند. هر تصویر تو به تنهایی یک داستان بلند است و تو چه طور این همه داستان متناقض را کنار هم ساخته‌ای!؟
تو امام آن‌ها بودی که در اوج پیری و عصمت، هنوز می‌فهمند!
تو برای ما جمع نقیض‌ها بودی! جمع ناممکن‌ها...تو بهانه‌ای بودی که اگر نبود اصلا داستان اولیای خدا را افسانه و قصه می دیدیم اگر تو را نمی‌دیدیم! مثل خیلی ها که افسانه و قصه می‌بینند چون نخواستند تو را ببیند.
تو ما را راه بردی تا کوچه‌های مدینه تاریخ. تا دارالعماره کوفه. تا غربت چادرهای اردوگاه حسن؛ وقتی جام زهر نوشیدی...
.
تو آمدی که ما را آزاد کنی اما اسیر کردی.....
.
بت من شکستی و خود شده‌ای بت من؛ بت من! تو چه بت شکنی
فکان لانت کبیرهم فکسرتهم بید قمن

lgvh_امام-خمینی-کودکان.jpg
 

چهل‌ساله‌ای منزل بلوغ است. منزل اوج.
ما برای چه چهل سال می‌آییم؟ شک دارید که ما چهل سال نیامده‌ایم تا مثلا فلان دولت یا مسئول یا خاندان را تهنیت بگوییم؟! یا تایید کنیم؟ این را باید فریاد بزنیم؟ 
شک دارید بزرگ‌ترین منتقدین خاندان هزار فامیل حزب چپ و راست همین بچه‌های انقلابی خیابان انقلاب بیست و دوم بهمن‌ماه هر سال هستند؟

شک دارید این‌ها ملت‌ند نه آقازاده‌های امام فلان یا شهید فلان یا سردار فلان یا حاج آقا فلان یا این اواخر کره‌خرهای ژن خوب رای معتبر دست‌بند سبز و زرد و بنفش و سیاه به دست؟! ملت پابرهنه چهل سال برای چه می‌آیند؟ ملت پابرهنه‌ای که گاهی فرزندان یک آقا یا وارثان بی‌ادعای شهیدانند...
.
سخت است توضیح این عهد... اما خمینی مرد خدا بود. و خدا عهدش را در نهاد بندگان از ازل گذاشته.... و سید القائد خلف خمینی و به راه او...
ملت پابرهنه این را می‌فهمد و این صدا را خوب می‌شنود... همان میزان که لقمه‌های حرام و رانتی فهم نامردم را کوتاه کرده و گوش‌ش را ناشنوا.

انقلاب اسلامی انقلاب ملت پابرهنه بود. انقلاب مستضعفان ؛ پشت سر امام مستضعفان « و الان کماکان ....»
باقی روزه خور مستضعفان‌یم.


40th.jpg

برای ما بچه‌ترها خمینی از حرکت تند و وحشیانه هلی‌کوپتر آغاز می‌شد‍! حرکتی که با تمام خشونت و جدیت‌ش در اقیانوس امت هضم می‌شد. امتی که موج موج می‌رفت و می‌امد. موج دست‌ها که بالا و پایین می‌رفت. تن‌ها؛ پائین که می‌رفتند و بالا نمی‌آمدند.... برای ما خمینی از این لحظات شروع شد، وقتی پای تلویزیون خیلی خوشحال صدا می‌کردیم: هلی‌کوپتر! مامان هلی‌کوپتر! و خدا می‌داند آن روز در دل مامان چه خبر بود....

 «به ایشان (گورباچف) بگویید که من مى‏‌خواستم جلوى شما یک فضاى بزرگ‌تر باز کنم ... من مى‏‌خواستم دری‌چه‌‏اى به دنیاى بزرگ، یعنى دنیاى بعد از مرگ که دنیاى جاوید است را براى آقاى گورباچف باز نمایم و محور اصلى پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند ....»

 

این یادداشت را ۲۱ خرداد ۹۴ نوشتم و برای انتشار به یانون‌دیزاین دادم. بعدتر خبرگزاری‌ها هم بازنشرش کردند. محض ماندن در سابقه این پرونده معماری انقلاب اسلامی به عنوان دومین یادداشت این پرونده این‌جا بازنشرش می‌کنم....

———-

ساختمان جدید حرم امام خمینی (ره) ۱۴ خرداد با حضور مردم افتتاح شد. از انتشار اولین تصاویر رسانه‌ای از کالبد حرم تا ورود مردم به حرم یک هفته‌ای انتقادات و گفت‌گوهای رسانه‌ای متفاوتی پیرامون این ساخت و ساز جدید ایراد شده بود که هیچ کدام مسؤولان مربوطه را مجاب نکرد. دست آخر مسؤول مستقیم قضیه با حضور در بخش گزارش خبری شبکه دو با دفاع کامل از تصمیمات و معماری حرم آن را معماری ایرانی-اسلامی درخور امام و انقلاب دانست که به هیچ وجه صفات مسرفانه زیبنده آن نیست و حتی در نسبت با معماری آن، به شهادت متخصصان هزینه‌هایی نصف هزینه عرف را در پی داشته است. و این یعنی صرفه‌جویی زاهدانه در ساخت حرم امام!

معماری ایرانی اسلامی!

این کلمات چماقی بود که مسئولان امر تقریبا هر منتقدی را با آن شتم و از صحنه بیرون کردند. فارغ از این که کمتر منتقدی انتقاد خود را معطوف به این ادعا کرده بود و انتقادات بر روی حرکت مسرفانه و تجملاتی حرم امام در ساخت و ساز آن تاکید داشتند. اگرچه مسئولان امر به شیوه‌های مرسوم بدون توجه به این انتقادات در فرافکنی‌های خود حتی تمام مجموعه شهرآفتاب و سازمان‌های خدماتی تاسیس شده را موضوع بحث منتقدین جلوه دادند و منتقدین را به مخالفت با خدمت‌گزاری به مردم و احترام به امام متهم کردند اما از آن‌جا که عمده توجه مخالفین و منتقدین به معماری بخش آرام‌گاه امام و تجمل آن بود و در جواب نیز مسئولین با ادعای ایرانی اسلامی -این ادعای همیشه‌گی مستعمل این روزها- دهان منتقدین را بستند، در این یادداشت سعی داریم بررسی کنیم که این صفت‌ها و ادعاها تا چه میزان با واقعیت معماری حرم امام خمینی (ره) تطبیق دارد!؟

پس طبعا این یادداشت یک یادداشت فنی و نه سیاسی‌ست که تنها به گوشه‌ای از مسائل فنی می‌پردازد و نه حتی همه نقد فنی ممکن بر این بنا، و اگر کسی مایل است از منظری فرهنگی- دینی و یا سیاسی‌تر به مساله نگاه کند کافی‌ست مجموعه انتقادات این روزها را مرور کند و یا در اشاره قدرت‌مند رهبری در سخن‌رانی روز ۱۴ خرداد دقت کند.

برای شیفته‌گان انقلاب اسلامی و عاشقان امام خمینی سخت است صحبت کردن در مورد خاری در گلو. دیدن خاری در چشم. اما تاریخ نشان می‌دهد که سکوت و سکون مردابی بستر مناسبی برای نشو پلیدی‌هاست. ناگزیر باید حرف زد. هرچند خار در گلو با سخن‌ گفتن دو چندان جراحت به بار می‌آورد.

***

سال‌هاست که پس از رحلت امام خمینی (ره) و به احترامی اخلاقی بیت امام داریم. بیت امام در تعریف اولیه یعنی خانواده نسبی امام خمینی کبیر. یعنی در ابتدا تنها خانواده ایشان مورد نظر بودند اما چندی بعد و با رحلت آن مرد خوب و ساده، به معنایی وسیع‌تر به یک خانواده بزرگ اطلاق شدند و کمی‌ بعدتر با وصلت‌های خانوادگی متعدد با هزارفامیلی روبه‌رو شدیم که دیگر به خانواده نسبی امام منحصر نبود. این خانواده‌ها در جریان طبیعی انقلاب اسلامی، نه از میراث مادی امام دست خالی و دل‌آرام ما که از صدقه سر وصلت‌های خانوادگی‌ خاص و رانت‌های مختلفی که دوره‌های سازنده‌گی و اصلاحات برای شان درنظرگرفتند آرام آرام در کنار چند خانواده بزرگ دیگر به سلسله‌‌های ذی‌نفوذ و ثروت‌مند و البته با اختلافات فکری متعدد با آرمان‌های امام خمینی بدل شدند. طبعا این‌ها همه دیگر حتی نسبت خونی و نسبی روشن یا نزدیکی با امام هم نداشتند اما به اعتبار بیت امامی و نسبت‌های هزارفامیل جای‌گاه‌های محکمی در این نظام پیدا کرده بودند. ما هنوز از سر اخلاقی عجیب به این اشراف‌زاده‌گان -متاسفانه در مواردی بدون‌ شرف- احترام می‌گذاریم.

این مطلب در تاریخ 12 بهمن 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

-------------------imam-khomeini.jpg (200×342)

بچه های سمپاد خوب می شناسندش!

 

بعضی مریدش بودند حتی!

ولی من تنها از پس چند شعر و یک نام می شناسمش!

احمد محبی آشتیانی.
کسی که با چند شعر و تنها چند شعر خوب می فهمی اش! که عاشق است اما نه عاشق هر کسی....
احمد محبی آشتیانی -حداقل آن محبی آشتیانی جوانی که در پس اشعارش می شناسمش- عاشق پیرمردی هشتاد ساله است؛
نه فقط احمد که بسیاری از هم‌نسلان‌ش هم دل و دین در گرو محراب ابروی همین پیرمرد عاشق هشتاد ساله باخته اند؛
نه هم‌نسلان احمد که تا دنیا دنیاست ، پیرمرد عاشق سرگشته فراوان دارد.....