معماری انقلاب اسلامی ۳ : زرق و برق رواق امام خمینی (ره) در حرم امام رضا (ع)
دغدغه معماری اسلامی این روزهای کشور ناشی از فقدان چیزهاییست. بزرگان فکری و فرهنگی کشور، سالهاست زنگ خطر اضمحلال هنر و معماری اسلامی را در وانفسای امور معاصر حاکم بر این عرصهها به صدا درآوردهاند. اما تا جایگزینی درست وجود نداشته باشد صحبت از این دغدغه راه به جایی نمیبرد و مسیر رسیدن به جایگزین درست شاید از مسیر نقد درستی از وضعیت فعلی معماری و هنر کشور بگذرد. شاید اگر انقلاب اسلامی ایران نبود، باید بیتعارف از عدم امکان بازآفرینی معماری موسوم به معماری اسلامی سنتی از منظر فرم و مصالح و سامان نیازها در تناسب با واقعیتهای زمان خودمان صحبت میکردیم، اما انقلاب اسلامی که خود با وجود برخاستن از خاستگاهی سنتی و دینی در تناسب با دنیای جدید راهکارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وسیعی پیش پای مردم ایران گذاشت، امید امکان زندهکردن معماری اسلامی را به نحوی دیگر زنده میکند. معماری اسلامی جهان معاصر -حداقل شاخه ایرانی آن- بیشک معماری انقلاب اسلامی خواهد بود و نه معماری اسلامی.
انقلابهای مردمی به دلایل متعدد، حتی با حفظ وجه قیمومیت مردمی آنها، باز هم به مفهوم «عظمت» نیاز دارند. در مقابل عظمت دربارهای شاهی که عظمتی خوارکننده و در خدمت حکمرانی حاکم است، عظمت مورد نیاز یک انقلاب مردمی، عظمت یک ملت و احترامیست که سایر ملل و اندیشهها را به کرنش معقول در مقابل این بزرگی ملی فرامیخواند. با توجه به نقش فرهنگی معماری، عظمت چیزیست که در معماری انقلاب اسلامی و حداقل بخش دولتی و نهادی آن نیز این سالها مورد توجه بوده است. در یادداشتهای قبل این مجموعه بر نوع نگاه مسئولین و اولیای فرهنگی انقلاب اسلامی به مفاهیمی مهم در معماری نظیر عظمت دقایقی درنگ کردیم. دیدیم که از کالبد بزرگی نظیر حرم امام خمینی(ره) تا جایگاه کوچکی نظیر جایگاه سخنرانی نمازجمعه تهران، همه به خوبی نشان از انگارهای وارونه در نزد اولیای امر دارند. در تجربه انقلاب اسلامی -شاید به دلیل آنکه حالا دیگر با گذشت بیش از سه دهه چندان تجربه کمی هم نیست- نمونههای گوناگونی وجود دارد که خوانش برخی از آنها به فهم مساله کمک بهتری میکند. نمونههایی که با وجود طراحی معماری، یک ارزش به کل فدا شده است؛ نظیر حرم امام خمینی(ره)، نمونههایی که عدم طراحی درست و پذیرفتن الزامات صنعتی و رسانهای راهی به کل خطا را پیش پای مسؤولین امر گذاشته است؛نظیر نمازجمعه تهران و این بار نمونهای که با وجود طراحی اولیه و شکلگیری ظرفیتی مناسب، در پس تصمیماتی عجیب دوباره به بازتجربه خطایی مشهور و البته فراخور کیفیت آن بزرگتر از خطاهای سابق میانجامد؛ نظیر رواق امام خمینی(ره) حرم امام رضا علیهالسلام.
ساختمان رواق امام خمینی (ره)
رواق امام خمینی(ره) بخشی از توسعههای دهه اخیر حرم امام رضا(ع) است که در پاسخ به نیازی قطعی آنهم وجود یک فضای سرپوشیدهی بزرگ که بتواند تجمعهای بزرگ حرم رضوی را در فضایی برخوردار از آسایشهای حرارتی و اقلیمی پذیرا باشد، شکل گرفته است. این رواق در واقع تغییر کالبدی همان صحن سابق امام خمینی است که در مجاورت مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۲۴ به بهرهبرداری رسید. رواق امام خمینی اگرچه سازه و بنایی بسیار بزرگ است اما همهی این بزرگی در یک کالبد یکپارچه و در قالب سالنی بزرگ طراحی و ساخته شد. این رواق در عرصهای نزدیک به یک هکتار (۹۸۴۰ مترمربع) و برخوردار از حدود ۲۲۰۰۰ مترمربع بناست که در دو طبقه همکف با ارتفاع سازه ۱۴ متر و شبستان زیرین با ارتفاع سازه ۶ متر طراحی و اجرا شده است.
الگوی شبستانهای چهلستون
در معماری سنتی اسلامی (یا ایرانی! خیلی مرز دقیقی این میان وجود ندارد) فضاهای سرپوشیده وسیع به موجب الزامات سازهای یا به صورت گنبدخانه و در زیر یک سازه عظیم با خیز زیاد و بدون ستون میانی پوشش داده میشوند، که البته این عظمت و بزرگی نیز دست آخر محدودیتهای اجرایی خاص خودش را دارد و بزرگترین نمونههای ممکن آن همین سازههای مشهور گنبدخانه مساجد بزرگ جهان اسلام هستند، و یا در صورت وسعت بیشتر فضا و به خصوص کاربرد شبستانی آنها، پوشش فضا به واسطه طاق و قوسهایی با ریتم و نظم مشخص و بر روی یک شبکه منظم صورت میگرفته است. اصلا نام شبستانهای برخی مساجد سنتی که به چهل ستون و ... مشهور است ناشی از وجود همین تعداد و گاهی کم و بیش طاق و قوسهای متداخل و منظم است. این طاقها در فضاهایی که میان خود محصور میکنند به چشمههای نوری و پوششهای کمخیز گنبدی میانجامند و در مواردی که دهانهها وسیعتر میشود این پوششهای کمخیز جای خود را به کاربندیها و الگوهای رسمیسازی و کمکم گنبدها و گنبدخانهها میدهند. الگوی شبستانهای چهل ستون با امکان گسترش خود مناسب بسیاری از مساجد بزرگ جهان اسلام بوده است که فراخور نیازهای سدهها نسبت به توسعه آنها اقدام میشده است. این الگو با وجود تاکید بر محورهای عمود بر هم و وسعت فضایی به دلیل شکست مدام پرسپکتیو در آنها و تناسب خاص سازهای میان توده معماری و خالی فضایی در جهان سنت، به فضاهایی با امکان خلوت و حریمهای کوچک میانجامیدهاست.
رواق امام خمینی حرم امام رضا(ع) به دلیل وسعت فضای عظیم آن و انتخاب هندسه شبستانی برای سازه پوشاننده فضا، به نوعی یک شبستان چهلستون (البته نه با تعداد چهل ستون) بسیار بزرگ است که فراخور امکانات سازهای جدید، همه اجزای آن از فضا و واحدهای خرد فضایی تا طاقها و دهانهها و بدنه ستونها و ارتفاع فضا به نحو چشمگیری بزرگ شدهاند. این بزرگسازی در جهان سنت به دلیل مشکلات سازهای کمتر سودای معماران سنتی و اولیای حاکم قرار میگرفت. اما امکانات سازهای جدید به طراحان اجازه بلندپروازی بیشتری میدهند. امکانات سازهای جدید این فرصت را برای طراحان رواق امام خمینی فراهم کرده است که با وجود بزرگتر شدن همه چیز، از عدد ستونهای فضا کم کنند و البته در نوآوری خاصی به جای آنکه فضاهای محصور وسیع میان این طاقها را با گنبدهای سنتی بپوشانند به رسمیسازیهای جدیدی فراخور ابعاد جدید فضا برسند. اگرچه این هندسه جدید دیگر خلوت و حریم واحدهای فضایی شبستانهای سنتی را از رواق امام خمینی گرفته است اما در تناسب با فرهنگ و رفتارهای معاصر، ما را با شبستانی بزرگ و یکپارچه روبهرو میکند که البته در پوشش خود نیز فراخور امکان جدید نوآوری مختصری دارد.
سازه و پوشش اولیه بنا
طرح پوشش رواق امام خمینی از ابتدا با نظر به موتیفهای سنتی معماری اسلامی و با درنظرگرفتن نوعی نوآوری در چارچوب معماری مورد نظر بود که به موجب آن هویت اسلامی مقصود طراحان و اولیای امر خدشه نمیشد. طراحان طاقهایی با دهانههای وسیع طراحی کرده بودند که به موجب دهانههای بزرگشان، برای رسیدن به یکدیگر نوعی رسمیسازی طراحیشده را به جای سرستونها -و در واقع پای طاقها- در خود داشتند. طرح پوشش نهایی در عین نسبت داشتن با موتیفهای سنتی، با برخی از هندسههای معماری معاصر جهان نیز نسبت داشت و پوستههای وسیعی که شکل گرفته بود میتوانست مستقل از سنت معماری اسلامی نیز به عنوان یک هندسه قوی از هویت خود دفاع کند. این رسمیسازیها که با شبکه سازه فلزی بنا تطبیق معقولی داشتند به صورت مدولار و با نصب خوب، پوششی معقول را برای یک سازه با هویت معماری اسلامی معاصر شکل داده بودند.
سفیدی پوشش شبستان به دلیل شکستهای متوازن همین رسمیها آنگونه که در برخی معماریهای معاصر نامتناسب و آزاردهنده میشوند، نبود. سلسله مراتب شکستها نوعی فضای باشکوه را تنها با متریال ساده پوشش گچی ایجاد کرده بود؛ نوعی شکوه که در شبستانهای زمستانی مساجد قدیم نیز در پس ریتم طاق و قوسهای جناغی سفید خودنمایی میکند. اصلا در کنار همین رواق، شبستانهای زمستانی جامع عظیم گوهرشاد، بهترین نمونه این نوع شکوه پسندیده در معماری اسلامی هستند و پیش روی طراحان و اولیای امر نیز قرار داشتند. اگر طراحان همارز ارزشهای هندسی موجود، تنها برای هندسه چشمههای نوری میان طاقها (هورنوها) و نیز عایقکاری رطوبتی پیچیده آنها هم فکر درستی میکردند و آنطور بدون هندسه و فکر رها نمیشدند، شبستان امام خمینی این سالها، شاید یکی از الگوهای قابل دفاع معماری انقلاب اسلامی در مقیاس بزرگ و وسیع میشد. اما....
یک تصمیم نادرست!
اما حدود ۷ سال قبل کارگاه ساختمانی رواق امام خمینی با اتمام پوشش مدولار گچی ناگهان به نحو نامشخصی شروع به فعالیتی جدید کرد. یکی از راستاهای آن به عنوان کارگاه بسته شد و پوششهای عظیم سفید چادری به نحو که هیچ یک از عوارض کارگاهی به داخل فضا نیاید، در زیر طاق چشمهها نصب شد. این راهبرد مدیریتی اگرچه موجب استفاده فضای شبستان در این سالها بدون تعطیلی شد اما طبعا مخاطبین و زوار هم از چندو چون کار مطلع نمیشدند و به رسم معمول پروژههای معماری در جمهوری اسلامی ایران، هیچ تصویر یا بازنمود سه بعدی و یا حداقل بنر یا استندی که معرف تصمیم اولیای امر باشد نیز در کار نبود.....
در این مدت کارگاه مورد نظر شروع به آینهکاری تمام سطوح عظیم پوشش رواق کرده است. آینههایی که در ظرافت، بدیلی در تمدن اسلامی ندارند و به گفته یکی از استادکارهای همین کارگاه، گاهی به باریکی ۲ میلیمتر در کنار هم بریده و نصب شدهاند. نتیجه آنکه یکی از گرانترین تزئینات این سالهای هنر و معماری اسلامی بر روی کالبدی متناسب و نوآورانه نصب شد تا نوعی جلال و شکوه تاریخی را به این سازه معقول بدهد. امروز پس از هفت سال و یا بیشتر، هنوز بخشی از کار تنها پیش رفته است. ثروت و هزینه فراوانی دستاندرکار یک تصمیم نامعقول و غیرلازم شده است و ثروت و هزینه زیاد دیگری نیز باید صرف شود و صدالبته رویه غلطی که نتیجه اندیشه، سواد، سلیقه و البته اغراض غلط است. سازهای که شکوه کافی و لازم خود را در بستر معقول خود داشت و در عین حال چندان نمیتوانست از مفهوم سادهگی مورد نظر معارف دینی جدا شود، در پی بهدستآوردن شکوهی جدید به یکی از متجملانهترین ساختههای پرتزئین این سالهای انقلاب اسلامی تبدیل شد.
اهمیت تزئینات اسلامی
تزئینات ظریف اسلامی در کنار همه ویژگیهای بصری و معنایی که ممکن است بتوان برایشان برشمرد یک کارکرد خاص و البته قطعی دارند. این تزئینات به دلیل حجم داده بصری زیادی که منتقل میکنند تقریبا تمام خطاهای احجام ناب شکلدهنده فضا را به طرز اعجابآوری مخفی میکنند. میتوان بدترین معماریها را به وسیله آینهکاری برای مخاطب معقول جلوه داد. این واقعیت که حتی شاید گاهی بتواند اتهامی به پیشینیان ما تلقی بشود، حداقل در زمانه معاصر جلوه دوچندانی دارد. در معماری سنتی به دلیل روابط طبیعی میان فرم و سازه، ما معمولا سطوح و فرمهای معقولی داریم که تزئینات اگرچه خاصیت ستاری دارند اما کمتر به کار پوشاندن خطاها گماشته شدهاند. اما در بدیلهای ریاکارانه عصر ما، عموما ساختار مبنا آنچنان از نقصهای فرمپردازی برخوردار است که نظیر ساختمان جدید حرم امام خمینی (ره) گاهی حتی تزئینات نیز نمیتواند تمام خطای آن را بپوشاند. اما در مورد رواق امام خمینی حرم امام رضا (ع) باید صد افسوس خورد چرا که مبنای انتخاب شده و پوشش زیرین تا حد قابل قبولی ظرفیت آن را داشتند که آیکونی معاصر از معماری اسلامی عصر ما باشند اما به تدبیری غیرعالمانه زیر خروارها تزئینات تجملاتی پرزرقوبرق مدفون شدند. تزئینات این بار اتفاقا به کار پوشاندن نیکیها گماشته شدهاند.
اما یک نکته نیز این میان ممکن است جای ابهام باشد که سعی میکنم به اختصار توضیح دهم. پرسیده میشود اگر چنین است و این انتقاد به ساخت چنین فضاهایی وارد است چرا رواقهایی از گذشته یا اصلا برخی بناهای شکوهمند جهان اسلام مملو از این تزئینات ظریف و آینهکاریها مورد انتقاد نیست؟ در این میان چیزی که عموما نادیدهگرفته میشود بستر تمدنی و فرهنگی شکلگیری این بناها از یک سو و قواعد معمارانهای که برای کاربرد این تزئینات به کارگرفته میشود از سویی دیگر است. تزئیناتی چون آینهکاریهای رواق امام خمینی در چنین سطوح وسیع و در چنین ارتفاع بلندی اصولا به کار سنتی این تزئینات نمیآیند؛ چه این که این تزئینات در معماری سنتی در سطوحی با شکستهای بیشتر و برای استحاله فرم و خلوتکردن کالبد استفاده میشده است و این جا کمتر وجهی وجود دارد. مثلا در همین حرم امام رضا معماران سنتی حرم، روضه منوره کوچکی را با قدرتی پنهان و به مدد همین آینهکاریها به فضایی وسیع و دلگشا بدل کردهاند؛ و اصلا همین کارکرد خاص متناظر با شان فضایی خاصی بودهاست که موجب ایجاد حریم و برتری فضایی روضه منوره نسبت به فضاهای دورتر میشود. معماران سنتی معاصر حرم و تصمیمگیران امر بدون توجه به اینها، فضایی با ارتفاع طبیعی ۱۴ متر که اصولا خود گشاده و پهناور است آن هم در سطوحی وسیع و با زوایایی باز به نحوی که اصلا ایجاد ضیق فضایی نمیکرده است را به دست توانای خود آینهکاری وسیع و پرزرقوبرقی کردهاند و در کنار این بیهودهگی، این بار ناخواسته و غیرعالمانه حریم خاص امام را تا فاصله زیادی از روضه منوره امتداد دادهاند. طبیعیست که چنین امتدادی به جای آنکه واقعا حس حضور روضه منوره را تا مرز صحن جامع رضوی بکشد، به دلیل رفتاری طبیعی مردم و طی نشدن سیر آمادگی جسمانی و روحانی مورد نیاز، منجر به خدشه به مفهوم حریمی میشود که پیش از این آینهکاریهای روضه منوره و تزئینات خاص آن محمل ایجاد و نگهداشت آن بودهاند. شاهد مثال این نکته رفتارهای طبیعی و بدون مراقبه بخش قابل توجهی از زائرین در فضاهایی نظیر رواق امام خمینیست!
نکته دیگری که در این میان قابل تامل است تاثیرات اجتماعی ناروای چنین تصمیماتیست. کنتراست میان چنین فضاهای پرزرق و برقی امروز با مسجد گوهرشاد همسایه آنها دستمایه اعتراضات و نقدهایی به غربت به حق دین خداست. مسجد جایگاه دوری از تعلقات مادی و بریدن از ماسویست اما حرم امام معصوم نه! و این چنین ایجاد کنتراستی که در صورت تحقق درست آن میتوانست به کنتراست میان همه فضاهای پیش ورودی با روضه منوره منجر شود، به کنتراستی رسانهای و خدشهپذیر بدل میشود که دود دراز مدت آن به چشم نهاد دین خواهد رفت.