شکر طاعت موجب قربت است؛ و هدایت بالاترین قربت ها
انتخابات به حول و قوه الاهی و با مشارکت بالای قطعی امت اسلامی برگزار شد. شکر کمیتش واجب!
و انتخابات امسال برای خیلی از ما متفاوت بود چرا که به واقع پیگیری کردیم تا آن کسانی را که اصلح می یابیم انتخاب کنیم. تقریبا لیست کاملا مطمئنی در میان مردم وجود نداشت و همین خیر موجب شد تا خلق الله پیگیر و جستجوگر با موضوع برخورد کنند. خسته نشدند. کنار هم ننشستند و اثبات کردند سیاست می تواند ماننده دیانت، و وظیفه سیاسی ماننده وظیفه دینی شیرین باشد. شکر کیفیتش واجب!
حضرت سجاد علیه صلوات الله دعایی عجیب دارد در صحیفه ی کامله ی سجادیه که در بیان تقصیر از شکر خداست. آنجا خیلی عجیب میگوید که ما کجا و شکر تو کجا!؟ که هر شکری هم به جا بیاوریم خود شکری دیگر را واجب می کند برما....
این دعا مضامین عالیه عجیبی دارد که از عهده این پست و هزاران پست دیگر بیان گوشه ای از آن حتی خارج است اما یک جمله پایانی این دعا می گوید:
« وَ زِدْنى مِنْ هُداکَ مااَصِلُ بِهِ اِلَى التَّوْفیقِ فى عَمَلى، اِنَّکَ مَنَّانٌ کَریمٌ.»
و هدایتت را آنگونه بر من افزایش ده که به سبب آن توفیق در کار خویش یابم، زیرا که تو بخشنده کریمى.
و از خدا می خواهد که حالا که شکرت را گفتم و اعتراف کردم که شکرم هیچ جایگاهی هم ندارد و همه تو بودی و هستی و خواهی بود و اگر تو خود اراده نمیکردی شکرت کجا می توانستم به جا آورم و ..... می گوید از هدایت های خودت آن چیزهایی که من را در عمل هایم (برای تو) موفق می کند از همان ها نصیبم کن. آخر تو خیلی منان و کریمی....
حالا که شکر نعمت دیروز را در دل و زبان داری، بگذار یک چیز را هم با هم مرور کنیم شاید هدایتی معطوف به توفیق عمل در آن باشد.
اگر یادتان باشد در پست دومی که از کاندیدهای خودم نوشتم هم اشاره کردم که اهل مشورت گفته بودند بهتر است لیست پر بدهیم و من سر همین مشورتها و اعتبار جدیشان در نگاه اسلامی خیلی سعی کردم لیستم خالی نماند. اما کماکان تا صبح رایگیری شک داشتم و نمی دانستم واقعا با اطمینان 51 درصدی به کسی صلاح است او را در لیست بگذارم یا نه؟
ساعت هشت صبح دیروز آغاز رایگیری بود. و شاید کمتر از ربع ساعت تلویزیون اعلام کرد که رهبر انقلاب می خواهد رای بدهد. ایشان وارد حسینیه امام خمینی (ره) شدند و رای خود را دادند. بعد خبرنگار و مجری صداوسیما آمدند و از آقا سوال پرسیدند. یکی مربوط به مسائل داخل کشوری انتخابات و دیگری مربوط به بعد خارجی آن.
آقا در میانه پاسخ به سوال اول که در موضوع داخلی انتخابات بود گفت:
" همچنین معتقد هستم که این کار مثل نماز هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد فضیلتش بیشتر است، نه اینکه بخواهم بگویم شرعاً مانند نماز است، بلکه بر حسب نگاه عقلایی اگر انسان اول روز جمعه این کار را انجام دهد فکرش آسوده است که وظیفه را انجام داده است و بعد به سراغ کارهای دیگرش میرود، برخلاف اینکه این کار را آخر وقت انجام دهد. "
ایشان ادامه دادند:
" هم ممکن است پای صندوقها شلوغ شود و هم احتمال این وجود دارد که توفیق پیدا نکند و هم اینکه نگرانی و دغدغه وجود دارد بنابراین توصیه میکنم اول وقت برای رأی دادن در صندوقها حاضر شوند و به هر سی نفر رأی بدهند و نام سی نفر را در برگههای رأی بنویسند و مردم عزیزمان سعی کنند که این کار را با احساس یک حجتی بین خود و خدای متعال انجام دهند. انشالله قصدشان را خالص کنند. "
و اگر چه در بخش های خبری بعدی صداوسیما قسمت دوم صحبت ها سانسور شد! و حتی گمان برده شد که شاید خود رهبری نخواستند منتشر بشود چرا که خطاب ایشان در آن لحظه کل مردم ایران بودند و این سخن تنها مصداقش تهرانی ها بود و ..... اما برای آن ها که تیز بودند مساله روشن شده بود.
برخی جناب خامنه ای را انسانی هوشمند و آگاه در عرصه سیاسی تلقی می کنند؛
برخی ایشان را عالمی دینی آگاه به مسائل زمانه می دانند؛
برخی ایشان را مرجع تقلید خود برگزیده اند؛
برخی ایشان را رهبر سیاسی خود می دانند؛
برخی ایشان را ولی فقیه حاکم بر جان و مال و ناموس خود در عصر غیبت می دانند؛
برخی حتی ایشان را مراد دل و جان خود یافته اند.
هر کدام از این برخیها، اگر دیروز هوشمند بودند و این جمله را هم می شنیدند می فهمیدند که درست تر در امر انتخاب آن است که از هر سی فرصت رایشان در تهران استفاده کنند. و این یعنی اگر حتی " نمی دانم"ها و "نمیشناسم" هاشان بهانه کاملی برای ننوشتن اسامی بیشتر باشد، "نمیپرسم"هاشان دیگر راه ندارد.
در اسلام چند راه برای ثابت شدن چیزی برای مکلف هست. یکی درک شخصی فرد مکلف است . و دیگری پرسش او از آنان که می دانند و البته عادلند (یعنی به گناه شهره نیستند و اهل کبیره و اصرار بر صغیره نیز نیستند....)
این ها را ننوشتم که آه حسرت از دل کسانی بلند کنم که احیانا لیست دیروزشان کمتر از سی نفر اسم در خود داشت (در تهران). این ها را نوشتم که بگویم بزرگترین شکر به جا آوردن ها در اسلام، تنبه است. این که در پایان آگاه شوی به امری بزرگتر و فهمی بالاتر و در هنگامه انتخابی دیگر با تنبه پیش بروی...
حالا شکر کنیم همین هدایت را ؛ اگر هدایت بود برای ما....
مطلبت را بازنشر کردم.... لیستت را هم اصلاح! لا اقل کمی مارا به قاعده ی یک .... تحویل میگرفتی بد نبود...