یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

شش و هشت انصار حزب الله

پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۰، ۰۶:۱۶ ب.ظ

ایامی ست که در میان جمع بچه‌مذهبی‌ها و اهل درد صحبت‌هایی رواج پیدا کرده است که امروز دیگر به صورت جریانی تحت عنوان شناخت جریان فراماسونری و نفوذ یهود در عرصه‌های گوناگون از جمله هنر و معماری و زندگی، فعالیت می‌کند. قرار ندارم این جریان را در این کلمات اندک نقد کنم. و یقینا می دانم نقد کلی این جریان نمی‌بایست تنها با کنار هم گذاشتن نقدهایی جزیی صورت بگیرد. شاید روزی در این بلاگ نقدی کلی هم بر این جریان نوشتم، اما این نوشته اختصاص دارد به نقدی جزئی بر نادانستنی که کم‌کم دارد برای انقلاب و اسلام و هنر اسلامی هزینه‌بر می‌شود.

 

از قدیم الایام بین جامعه‌ی مصرف کننده‌ی هنر در کشورمان برخی فرم‌ها و شکل‌ها و رنگ‌ها و نمادها و نشانه‌ها کم‌کم محترم شده‌اند و این احترام لزوما بد نیست. هرچند وقتی در مقام سلبی یا تجویزی قرار باشد هنرمند را مجاب کنید که فرمی یا رنگی یا نمادی خاص را به کار ببرد یا از آن دوری کند، یقینا باید بر مدعای خود دلیل کافی داشته باشید، اما صرف این احترام قائل شدن‌ها، به خصوص در جهان سنت، که رسانه‌های دروغین امروزی با پهنه‌ی تاثیر بالا در آن‌ها حضور نداشته‌اند تا چیزی را خارج از عرف‌ش طرح کنند و اهمیت بدهند، چندان بد نیست.

اما امروز مساله کمی متفاوت است، رسانه‌هایی هستند که ناگهان می‌توانند بر نادانایی مردم سوار شوند و هنجارها و اخلاق‌ها و سلیقه‌ها را به دست بگیرند. بگذارید مصداق عینی این نقد جزئی را مطرح کنم. 

در بین برخی از دوستان مذهبی و اهل دین ، ستاره‌ی هشت پر به ستاره‌ی اسلامی معروف است. و لاجرم به دلیل کاربرد ستاره‌ی شش پر توسط قوم یهود در 900 سال اخیر و به‌طور همه‌گیرتر بعد از استقرار حکومت نامشروع یهودی در قرن اخیر، ستاره‌ی شش پر به نمادی برای جریان صهیونیستی تبدیل شده است.


اما چندی پیش با طرح موضوعاتی با کلید واژه‌هایی نظیر، یهود، فراماسونری، دجال، چشم جهان‌بین، شیطان، کابالا و .... متاسفانه افکاری (باید گفت خیالاتی) نادرست و بدون بنیان دقیق تاریخی و علمی میان جمعی جست جوگر و البته نامتخصص چنان شایع شد که امروزه هر کسی به راحتی به خود اجازه می‌دهد در مورد نمادها و نشانه‌ها ارزش‌گذاری و قضاوت کند و بدتر از همه در این روزهای اخیر، تحمیل نظرها وهزینه تراشی‌های نامعقول!


آیا نگاره‌ی ستاره‌ی شش پر (چونان که بسیاری تصور می کنند)، ریشه در آموزه‌های شیطانی یهودی دارد و ستاره‌ی هشت پر اسلامی ست؟

بگذارید کمی با هم مصداقی‌تر حرف بزنیم.

 

 -------------------

یکی از شایع‌ترین الگوهای هندسی در میان نقش‌های هندسی در هنر اسلامی، الگوهای هندسه مبتنی بر طرح شش‌ضلعی منتظم و دستگاه تناسب ریشه‌ی سوم است.
در این روش ابتدا یک ضلع از سطحی که باید تزئین شود با استفاده از پرگار به قسمت‌های مساوی با تعداد دفعاتی که نقش مبنا قرار است تکرار شود، تقسیم می شود و بعد با منطق شش‌ضلعی‌های منتظم محاط در دوایر، به تدریج تمام سطح از دوایری یکسان پر می‌شود و شش‌ضلعی‌های مجاور محاطی با روش اتصال نقاط ترسیم می‌شود. در واقع نقش مبنا در این الگوها شش ضلعیی است که ضلع آن برابر شعاع دایره محیطی‌ست. در مرحله‌ی بعد شبکه‌ی اصلی به وسیله‌ی ترسیم ستاره‌های شش‌پری که توسط وصل‌کردن یک در میان هر کدام از راس‌های شش ضلعی یا نقاط میانی ضلع‌ها در این شش‌ضلعی‌ها ایجاد می‌شود.
 
    

این شرح ساده‌ای از بنیان نگاره‌های برپایه‌ی شش در هنر اسلامی بود که مراحل گفته شده را در اشکال آمده هم مشاهده می‌کنید.

نگاره‌های بر پایه‌ی شش ضلعی به لحاظ هندسی تناسباتی گنگ دارند و تنها با رسم پرگاری پیچیده می‌توانند در بستر کار پیاده‌شوند. این پیچیدگی نتیجه رشد دانش‌های هنری و هندسی هنرمندان مسلمان و نمایان‌گر آن می‌باشد. در عین حال شاید حتی کاشی‌های شش ضلعی برای پوشاندن سطح‌های گوناگون از کاشی‌های مربعی هم‌اندازه‌شان مناسب‌تر بوده‌اند و در چند بعد امکان گسترش داشته اند و ...

کاربرد این نگاره‌ها در هنرهای جهان اسلام با رشد زمان و فنون موجود در دست استادکاران ایرانی و اسلامی، متحول شده است و نمونه‌های عالی این نگاره‌ها در قرون 6 تا 9 هجری قمری در گنجینه‌ی هنر اسلامی قابل مشاهده است.
این چند جمله را برای این نوشتم که مشخص بشود طرح مایه‌ی برپایه‌ی شش، طرح مایه‌ای اصیل و سابقه‌دار در مجموعه نگارخانه‌ی هنر و معماری اسلام و ایران است. مصادیقی که در ادامه می‌آورم تنها به این دلیل است که اگر کسی اندک شکی نسبت به این قضیه در ذهن دارد، همین ابتدای کلام نگاه‌مان یک‌سو و عالمانه شود تا باقی حرف شنیدنی باشد.
مثال‌های متعددی می‌توان از کاربرد نگاره‌های برپایه‌ی دستگاه تناسب ریشه سوم در هنر اسلامی آورد:

- از تصویرهای منیاتوری "مقامات حریری" که از دوران عباسیان (قرن دوم هجری) برای‌مان مانده و بخش‌های متعددی از سطوح تصویرسازی شده آن با نگاره‌های ستاره‌ی شش پر ترسیم شده‌اند (در تصویر کمی نامشخص به رنگ قرمز)

مقامات حریری
- تا آجرکاری‌های "شبام"  در کوکبان یمن (قرن سوم هجری یا اوایل قرن چهارم هجری)


- آجرکاری‌های "برج مزار" در خرقان (قرن پنجم هجری)

- و مثلا "مقبره جلال الدین بن حسین" در ازقند (قرن ششم هجری)


 - کاشی‌کاری‌های "مدرسه مستنصریه" بغداد (قرن هفت هجری) 

 
- صحنه‌پردازی‌های "منیاتور در نسخه خطی خمسه نظامی" در هرات (قرن نهم هجری) 

 
- کاشی‌کاری‌های "مسجد جامع ورزنه" ایران (قرن نهم هجری) 

 
- تا کاشی‌های مشهور "مسجد جامع گوهرشاد" مشهد (قرن نهم هجری)

 
- و کاشی‌های "مسجد بالاسر روضه منور امام رضا (ع)" که نمونه‌هایی عالی از معرق و معقلی تیموری هستند و احتمالا هربار که بالای سر حضرت نماز زیارت خوانده‌اید، چشم‌تان به این کاشی‌ها افتاده است. جالب این‌جاست که گره زمینه‌ی این کاشی‌ها، درست مانند الگوی آجرکاری‌های شبام کوکبان یمن و درست همانند الگوی گره‌ی پوشش گنبد کم‌خیز میدان انقلاب است.
- و جای‌جای "مسجد جامع یزد" (قرن نهم هجری) که نمونه‌ای عالی از معماری ایران اسلامی ست و به خصوص طرح یکتای زیر گنبدخانه‌ی این مسجد معظم که به‌راستی شاه‌کاری در هنر و معماری این سرزمین است.

 
- و البته جای‌جای "جامع عظیم اصفهان" (که از قرن سوم تا دوران معاصر به طور فعال در حال شدن و تحول بوده است و نگارخانه‌ای ست عالی از هرآن‌چه به هنر اسلامی ایران موسوم است.) 

 
- و حتی"کاخ توپقاپی" در استانبول ترکیه (مربوط به دوران عثمانی) (1)


در آوردن این نمونه‌ها سعی کردم دو نکته را رعایت کنم. اول آن که سعی کردم از پهنه‌ی زمانی جغرافیایی وسیعی از هنر و معماری اسلامی نمونه بیاورم تا در شیوع و تعدد کاربرد این نگاره‌ها اندک شکی نماند. دوم آن که در تصاویر این نمونه‌ها به تعمد نگاره "ستاره‌ی شش پر" موسوم به "ستاره داوود" را آشکار کرده‌ام تا برای دوستان مشخص باشد که وقتی داریم از نگاره‌های برپایه‌ی شش حرف می‌زنیم به طور بالقوه از نقوشی مانند ستاره‌‌ی داوود حرف می‌زنیم. در واقع شبکه‌ی نگاره بر پایه‌ی شش ماهیتا درون خود تمام الگوهای استنباطی از ترکیب شش‌ضلعی‌های منتظم، از جمله ستاره شش پر منتظم موسوم به ستاره داوود را داراست و با تخیل و تصورهای کم یا زیاد قابل استخراج است.

حال که با دیدن این نمونه‌ها، مشخص شد نقش شش پر و الگوهای بر پایه‌ی تناسبات ریشه سوم در پیشینه‌ی هنر و معماری اسلامی چه جای‌گاه مستحکمی دارند بگذارید چالشی از جنس امروز را با هم ورق بزنیم:
-----------
نماد میدان انقلاب اسلامی یکی از خاطرات ما بود، مجسمه‌ی از استاد اسکندری (2) که چه خوب یا بد، به دلیل تقارن‌ش با خاطرات امت سخت در دل‌ها جاگرفته بود. به بهانه‌ی عبور مترو، شهرداری تهران این مجسمه را برداشت و ایستگاه متروی انقلاب را درست در زیر میدان پیش‌بینی کرد. اگرچه من در شاخه‌ی تخصصی طراحی خود، طراحی ایستگاه‌های مسافرتی زیرزمینی یعنی مترو را تجربه نکرده‌ام و مطالعات زیادی در طراحی این گونه ساختمان‌ها ندارم، اما آن میزان هم بی‌اطلاع نیستم که ندانم، طراحی متروی انقلاب در وضع کنونی خطایی محرز بود که منجر به ایستگاهی با پیاده‌روی چندصدمتر در درون خود شد. ایستگاهی که داد پیرترها را درآورده و تنها سالنی مرکزگرا و سازه‌ای نوآور بهانه‌ی طراح سربه‌هوای آن بوده تا این خیانت بزرگ را در حق ملت بزرگ‌ ایران انجام دهد.
اما آن چه انتقاد مردمی را به این ایستگاه متوجه کرد خطای فاحش عمل‌کردی آن نبود، حتی انتظار داشتم مردم کمی به‌شان بربخورد که نگاره‌هایی لوس و بچه‌گانه از گل‌های پنج پر بر سطح بی رمق گنبد کم‌خیز میدان [سابقا عظیم ] انقلاب را پوشانده است. ولی انگار برای هیچ کس مهم نبود که این گل‌های مسخره و بچه‌گانه چه سنخیتی با عظمت انقلاب اسلامی دارد. نورگیرهای ناهجار اولیه‌ی این گنبد چونان آبروی طراحان را برد که خیلی سریع آن‌ها را با نورگیرهایی نه چندان بهتر عوض کردند اما گویا همه در توافق نظری عجیب، بر این نگاره‌های بی ارزش اصرار داشتند.
چند روز پیش در نشریه‌ی انصار حزب الله فراخوان راه‌پیمایی اعتراضی به این نماد را دیدم و ناگهان شادی این خبر در دلم یخ زد! دوستان حزب‌اللهی من به خاطر علامت نحس رژیم صهیونیستی که بر سطح این گنبد تخیل کرده بودند می خواستند اعتراض کنند نه به خاطر اشتباهات فاحش دیگر این پروژه.....
 

دوستان من اعتراض کردند. شهرداری تهران هم که این روزها سخت باید رضایت همه را جلب کند، به اعتراض‌شان پاسخ گفت و گفت که نماد برداشته خواهد‌شد و چنین و چنان به جایش نصب می‌گردد.
 

نمی‌دانم این روزها باید خوشحال باشم از حذف این نماد با تمام زشتی‌هایش یا ناراحت، که این قدر جوگیر و نادانا و سیاسی دارد تمام میراث و سرمایه‌ی گذشته و امروزمان به نابودی می رود. 
میراث دانش و هنر دیروزمان و سرمایه‌‌های چندین میلیاردی امروزمان. و به زعم من امید و اعتبار و اعتماد فردایمان...
شاید باید از همان آغاز می‌گرفتم و در دل شبه گل‌های بی‌ارزش و لوس میدان انقلاب‌، ستاره‌ی پنج پر در می‌آوردم و به این رفقای ظاهربین اما پرانرژی‌ام می‌گفتم: « ببنید این هم ستاره شیطان! » شاید آن موقع می‌گرفتند و میدان را خودشان تغییر شکل می‌دادند.
 
 

عصر وارونگی ست انگار.

شهرداری تهران بداند با این کارها هیچ چیز عوض نخواهد شد. به بهانه‌ی چیزی که اتفاقا خطا نبوده و جنجالی رسانه‌ای آن را بزرگ و وارونه جلوه داده، هزینه ای بیشتر به ملت تحمیل می‌شود و البته رابطه‌ی انتخاباتی شهرداری با امت حزب‌الله هم اندکی تلطیف می‌شود و هم چنان مترو میدان انقلاب روزانه چه میزان زحمت و رنج برای مردم به همراه دارد.  

-------------------
این مساله که گذشت.
یک توصیه معمارانه به شهرداری تهران می‌کنم و یک توصیه دوستانه به دوستان اهل درد و دینم.
شهرداری تهران بهتر است تنها به تعویض پوشش روی سازه‌ی گنبد و برقراری هندسه‌ای نو در پانلینگ این بنا بسنده کند و سایر المان‌های مورد نظر را به‌طور نصبی بر آن اضافه کند. سازه‌ی موجود به لحاظ سازه‌ای، سازه‌ای خوب و البته پرهزینه است که مطمئنا تعویض و تخریب آن به‌طور‌کل، مصداق بارز اسراف و هدر سرمایه ملت محروم است

اما دوستانم، به نظرم این روند نمادسازی و نمادپژوهی و نمادنگاری و نمادخیالی موجود را باید متوقف کرد. اشکالی ندارد که جستجوگرانه و با دانش به مساله‌ی نماد نزدیک شد اما امان از تیغ در کف جاهل. امان از روزی که به مسائلی مهم و دقیق، بی‌اهمیت و نادقیق نزدیک شویم
جلوی این خیالات را بگیرید.
وگرنه روزی می‌رسد که همه چیز را منکر می‌شویم! که این خود مکر شیطان ست.
 
 

------------
1) سعی کردم تاریخ ها با توجه به دقت و هدف این نوشتار دقیق باشند اما یقینا اگر قرار بود بحثی تاریخی کنیم نیاز بود سال دقیق بیاورم.
2) نقاش و مجسمه ساز معاصر؛ عضو هیئت علمی دانش‌گاه هنر.  
 

نظرات  (۱۰)

  این نقد از سر درد خطاب به دوستان انقلابی و دینی و برادران حزب اللهی ام نوشته شده است؛ باور دارم که آینده از آن حزب خداست و برای همین باید تلاش کرد تا از بدی ها و کژی ها تهی گردد.
لطفا
اگر کسی مطلب را مطابق میلش یافت و خدای نکرده در دلش دید ذوق کرده که حزب الله متهم شده است بداند به هیچ وجه قصد اتهام زدن به حزب الله یا کوچک کردن این حزب عظیم را ندارم که حزب الله و عظمتش سرتاسر عالم را درنوردیده است.

کامنت هایی که در آن ها نسبت به حزب همیشه پیروز خدا، عقده گشایی کرده باشند را تایید نخواهم کرد. 
پیشاپیش توضیح داده باشم....
 یک مسئله هم از نظر فلسفی وجود دارد میزان فاعلیت و تاثیرگذاری نمادها که لایه ای از هنر هستند. آن هم اینکه نمادها هم قابل انحلال در وضعیت تمدنی جدید هستند. مثلا سرود «یار دبیرستانی من« که حزب توده ایران آن را به عنوان نماد استفاده می کرد. امروزه برای نسل جدید، این سرود از تلویزیون پخش می شود، بدون آنکه این نماد به عقبه خود وصل باشد. نسل جدید این سرود را نمادی از حزب توده نمی داند، حتی شاید برای خیلی ها، این سرود دیگر یک قسمتی از درک اسلامی آنها از انقلاب هم شده باشد که در روستاها و شهرهای کوچک اصلا هم بعید نیست.
یعنی یک تمدن می تواند یک محصول را در دل خود هضم کند و آن را در سیستم جدید خود جایگاه جدید بدهد. حتی ممکن است که آن نماد همچنان تاثیراتی داشته باشد، اما مطمئنا نباید تاثیری که این نماد در وسط شهر رم دارد را در وسط تهران قائل شد.
پاسخ:
خیلی بحث دقیقی رو طرح می کنین . در برنامه دارم چندی بعد پستی در باب "ماهیت نماد" بنویسم و حتما به این مساله که موضوعی سخت با اهمیته خواهم پرداخت. باید در هر سطحی از نگاه، نگاهی منصفانه و عالمانه رو پی بگیریم وگرنه به خطا می افتیم.
  • سرود پیروزی
  • تعدادی عکس از سابقه طویل استفاده از هگزاگرام یا همون ستاره شش پر یهود در معماری اسلامی ایرانی تو این پست دیدم و بر همین اساس استدلال شده که این طرح ها ربطی به نماد شرک آلود کابالا و پرچم رژیم صهیونیستی نداره! لطفا به همین منوال ادامه ندهید چون زیر بار توجیه کردن ابلیسک های فراوان سطح شهر مشهد (و ایضا سایر نقاط ایران که به اندازه پایتخت معنوی ایران از این نظر مهم نیستن) کمر خرد خواهید کرد (همچنین توجیه ساختمان هرمی بلوار سجاد که متعلق به آستان قدس رضوی است و ابلیسک بالای مسجد حوض لقمان میدان شهدا و ...) ...

     

    بر چه اساس میشه ثایت کرد که این استفاده از هگزاگرام (هر چند ناخواسته و نادانسته) بر اساس تبلیغ و خواست یهودیت کابالاییست نبوده (که حداقل نه قرن از آن استفاده گسترده و علنی داشته) و چطور این قدمت تاریخی باعث پاک شدن صورت مساله شده (مثلا همونطور که میدونید! تا همین چند وقت پیش هم رو سر در مقبره استر و مردخای کلمه "زیارتگاه"! وجود داشته! ، با این حساب چون این کلمه قدمت تاریخی داشته باید بهش اصالت داد؟!)

     

    شما که عضو هیئت علمی هستید و برای پیروزی امت حزب الله دعا می کنید آیا نباید این را هم در نظر بگیرید که امام خامنه ای هم بر اساس همین سبقه ی تاریخی این نماد فرمودند: "صهیونیستها هر نقطه‏ى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‏ى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسى‏شان اینجورى است. ما مسلمانها نشانه‏هاى اسلامى و مهندسى اسلامى را باید در همه‏ى کارهایمان، از جمله در باب مهندسى بایستى مراعات کنیم.[1]"

     

    نهایت این عکس ها اینه که معمارها و طراحانش ناآگاه بودن ولی این دلیل میشه که صورت مساله رو پاک کنیم؟

     

    پ.ن:

    [1] >>> http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4490

    پاسخ:
    دوست عزیز من
    برخی از این عکس ها به کل قدیمی تر از کاربرد یهودی ستاره شش پر هستند. ستاره شش پر اول بار توسط ربی داوود معترض بر پرچم اعتراضی ش نقش بست و این واقعه مربوط به حوالی قرن 11 میلادی یعنی نهصد سال پیشه در حالی که برخی از این نگاره ها مربوط به زمان قرن دوم تا پنجم هجری هستند که قدیمی تر از ستاره داوود در معنای یهودی اون هستند.

    در عین حال اصولا باید اثباتی بر ادعای تاثیرپذیری معماری اسلامی -اون هم در این گستره ی بزرگ جغرافیایی زمانی - از آموزه های یهودی داشته باشیم  وگرنه ادعایی بی استناد کردیم که امری پسندیده نیست

    هدف از این گفتار توجیه کردن و رفع اتهام از بناهای نمادین غربی و حتی رفع اتهام از کاربرد ستاره داوود توسط یهودیان در کارهاشون نیست.
    مساله فهم درست قضیه ست. 
    این که این نگاره به هیچ وجه ریشه یهودی نداره و اتفاقا توسط یهودی ها هم از زمانی به بعد استفاده شده همان طور که به وفور توسط مسلمان ها استفاده می شده و اساسا معنای برداشتی یهودی تنها جعلیه که یهودیان بر این نماد مسبوق جعل کردند.

    البته که در عصر اخیر اون ها این رو به تعمد به کار بردند
    و البته که هرجا مطمئن باشیم به تعمد به کار رفته و به دست اون ها، یقینا جلوش وایمی ایستیم

    اما نباید نگاره رو نقد کرد یا براش تخیل کرد یا براش سابقه دروغ ساخت یا اون رو منحصر در فرهنگ خاصی کرد. 
    حرف این نقد اینه!

    راستی از کجا گفتین من عضو هیئت علمی هستم!!!؟ من کجا و این حرف ها کجا!!! :))
  • سرود پیروزی
  • راستی از کجا گفتین من عضو هیئت علمی هستم!!!؟ من کجا و این حرف ها کجا!!! :))

     

    نمی دونم چرا اون "2) نقاش و مجسمه ساز معاصر؛ عضو هیئت علمی دانش‌گاه هنر."  رو فکر کردم نویسنده مقاله س !؟ :دی

     

    ولی حرف من اینه که ستاره ی داوود دونستن این نماد از طرف یهود یه بحثه و نماد تعادل خلقت (شرک آمیز) دونستن ش از طرف کابالاییستهایی که سابقه شون به قبل از زمان حضرت موسی (ع) بر می گرده یه چیز دیگه ...

     

    همین که رژیم صهیونیستی از این نماد استفاده می کنه یعنی حداقل در عصر حاضر نباید ما هم از ش استفاده کنیم اونم تو میدون انقلاب ...

     

    البته این کابالاییستها کلا نماد دزد هم هستن و نمیشه هر چی اونا روش دست گذاشتن ما بذاریم کنار ولی گاهی اوقات نمادی مثل این دو تا مثلث روی هم رو نمیشه ازش گذشت و همونطور که گفتم استفاده از این نماد توی مثلا مسجد گوهرشاد نه دلیلی بر یهودی بودن طراحش هست (شاید نمی دونسته) و نه دلیلی بر نبودنش (شایدم تعمد داشته) ...

     

    نمی دونم شما چطور انتظار دارین سیاست کاری یک گروه مخوف و سری و پنهان کار رو بشه اثبات کرد!؟

    پاسخ:
    نه من انتظار این چنینی ندارم
    تو این مقاله هدفم این بود که اول موضوع نگاره های بر پایه شش روشن شه.
    اگه روشن شده باشه امروز نباید بشینیم و بگیم چرا در میدون ستاره داوود انقلاب به کار رفته!؟ 
    چون همون طور که نوشتم اساسا ستاره شش پر داوودی در تمام نگاره های برپایه‌ی شش قابل تصور کردن و تخیل کردن هست و این دلیلی نمی شه که کل این الگوی هندسی رو حذف کنیم از میراث هنرمون

    به زعم من امروزه به کاربردن ستاره داوود خام (یعنی دو مثلث متساوی الاضلاع روی هم به طور تنها) یه جرمه؛ چون با جریان صهیونیستی تطابق پیدا کرده اما با هر الگویی که بشه در اون ستاره رو تخیل کرد نباید به یک چوب برخورد کرد.

    اتفاقا همین رو در آوردن شبکه های مشابه نگاره برپایه شش در پست مدنظر داشتم 
     در اینکه ستاره داوود امروز بع عنکان نماد صهیون شناخته میشه شکی نیس و در اسلام هم مقوله تشبه به کفار بسیار مورد نهی است. یعنی گاهی رفتاری یا پدیده ای فی نفسه مشکلی ندارد ولی به علت تداعی تشبه به کفار و صهاینه حتما باید از آن پرهیز شود. خلاصه بحث واضحی است. اگر به اهمیت بحث عرف در ادبیات دینی توجه کنیم و بپذیریم که امروز در سراسر دنیا این شکل هندسی را نماد صهیونیست ها میدانند درک خواهیم کرد که نباید حتی به آن نزدیک شویم. این نماد اسلامی هم مانند سرزمین فلسطین فعلا اشغال شده است و تا زمانی که به صورت فراگیر آن را پس نگرفته ایم با آن رابطه نخواهیم داشت .
    پاسخ:
    در مورد بحث عرف و این که امروز ستاره منفرد شش پر نماد یهوده شکی نیست و کاملا با شما هم عقیده ام.
    موضوع من در این نوشتار بر سر نگاره های بر پایه‌ی تناسب ریشه سوم بود. هر نگاره و شبکه بر پایه‌ی ششی که بشه درش ستاره داوود رو تصور کرد (که در همه شون امکان این تصور وجود داره و در متن هم گفتم) نباید به عنوان ستاره داوود خیال بشه و نهی بشه.

    من هم در مورد کاربرد نگاره ستاره شش پر منفرد با شما هم عقیده ام.
    سلام. چند وقته توی ذهنم طرح نقدهای جزئی و مصداقی بر سطحی نگری های انصار شکل گرفته
    البته فضای ذهنی من بیشتر در حوزه ی سیاست یا سینما بود و الان واقعا خوشحالم که مطلبی درباره ی معماری رو اینجا پیدا کردم. مخصوصا این که بحث های آقای رائفی پور و امثال او به طور فراگیر در جامعه پخش شده.. رضا امیرخانی پارسال در برنامه پارک ملت به همین سطحی نگری ها اشاره کرد..

    امیدوارم بازم به سراغ این نقدهای درون گفتمانی و سازنده برید
    این نقدها اگه از سوی غیرحزب اللهی ها مطرح شوند، نمی توانند با «اندازه نگه داشتن» همراه باشند.. لذا اصل اشتباه نیز دیده و پذیرفته نخواهد شد.
    در مطلبی مرتبط، به اینجا لینک داده ام.
    موفق باشی
    بسم الله الرحمن الرحیم
     با تشکر از احتجاج خوب همه ی عزیزان به جای جدل. فقط یک پیشنهاد داشتم و آن اینکه خوب است برای امثال این نماد ها و اثراتشان به احادیث اهل بیت علیهم السلام هم مراجعه کنید. بسیار قابل توجه است. ( بویژه ستاره ی شش پر در ادعیه 1400 سال پیش!)
    سلام. ممنون از اطلاعات مفیدتون
    من قبلا شنیده بودم که ستاره های هشت پری که در اماکنی مانند مدینه, دیواره های بقیع, مکه و امثال این وجود دارند به نوع خاصی طراحی شده اند و به نوعی نشان از نماد صهیونیست دارند. و اینکه بطور واضح بگویید که ستاره هشت پر و شش پر کدام نمادی اسلامی و کدام غیر اسلامی دارند. من از مطالب شما استنباط کردم که شش پر اسلامی بوده و هشت پر نبوده و البتهالان بر عکس پنداشته می شود.
    اگر برایتان مقدور باشد پاسخ را به میل بنده نیز ارسال نمایید بسیار سپاسگذار شما خواهم بود.

    و من اله التوفیق
  • حامد ربانی
  • سلام دوست عزیز شما درباره فراماسونری در ایران باستان و بعد از اسلام پژوهش کردین؟
    پاسخ:
    بله. تا حدودی
    با سلام
    اگر اکثر کتب سحر رو نگاه کنید، برای استخدام شیاطین، مخصوصا فرزندان شیطان، از این ستاره استفاده می شود.(کتب عربی و عبری)
    بحث و تفسیرش از علم اعداد و ابجد گرفته تا تفسیر طلسم ، مشخص میشه که این ستاره نماینگر شخصی بزرگ از اجنه (البته طایفه شیاطین اجنه) که همون ابلیسه هست.
    این ستاره نمایانگر شیطانه.
    اینکه چرا در عصرهای مختلف استفاده میشده ؟: برمی گرده به تاریخ کاربرد سحروجادو تا اکنون.
    اکثر کتب معروف سحر در دنیا، برای استخدام اجنه از این نماد استفاده می کردن.

    مثلا در خصوص فلسفه اسلامی در تشیع ، تاریخ نشان داده که عقاید اشعریون در فلسفه اسلامی و همچنین تفکر تشیع تاثیر گذاشته بود که البته دانشمندانی بمانند ملاصدرا باعث اصلاح آن شدند. ولی با اینحال هنوز بعضی از علمای تشیع به دلیل تسلط نداشتن به فلسفه، عقایدشون بنوعی نزدیک به عقاید اشعریونه.

    این مثال رو زدم برای اینکه آموزه های سحر  در  طول تاریخ در کتب اسلامی (مخصوصا اهل سنت) وارد شده و بدون توجه به تفسیر و محتوای آن ، جز امور مقدس بحساب آمده.
    در  تفکر تشیع ، استفاده از سحر ،بوسیله بعضی علمای دروغین ، اسباب معجزه را توسط این افراد فراهم اورده و بنوعی باعث گول خوردن بعضی از مردم شده که خود این باعث مقدس شدن این نشان(ستاره) می شود.
    پاسخ:
    در برخی از نظرتون اشتباه می کنید...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی