شش و هشت انصار حزب الله
ایامی ست که در میان جمع بچهمذهبیها و اهل درد صحبتهایی رواج پیدا کرده است که امروز دیگر به صورت جریانی تحت عنوان شناخت جریان فراماسونری و نفوذ یهود در عرصههای گوناگون از جمله هنر و معماری و زندگی، فعالیت میکند. قرار ندارم این جریان را در این کلمات اندک نقد کنم. و یقینا می دانم نقد کلی این جریان نمیبایست تنها با کنار هم گذاشتن نقدهایی جزیی صورت بگیرد. شاید روزی در این بلاگ نقدی کلی هم بر این جریان نوشتم، اما این نوشته اختصاص دارد به نقدی جزئی بر نادانستنی که کمکم دارد برای انقلاب و اسلام و هنر اسلامی هزینهبر میشود.
از قدیم الایام بین جامعهی مصرف کنندهی هنر در کشورمان برخی فرمها و شکلها و رنگها و نمادها و نشانهها کمکم محترم شدهاند و این احترام لزوما بد نیست. هرچند وقتی در مقام سلبی یا تجویزی قرار باشد هنرمند را مجاب کنید که فرمی یا رنگی یا نمادی خاص را به کار ببرد یا از آن دوری کند، یقینا باید بر مدعای خود دلیل کافی داشته باشید، اما صرف این احترام قائل شدنها، به خصوص در جهان سنت، که رسانههای دروغین امروزی با پهنهی تاثیر بالا در آنها حضور نداشتهاند تا چیزی را خارج از عرفش طرح کنند و اهمیت بدهند، چندان بد نیست.
اما امروز مساله کمی متفاوت است، رسانههایی هستند که ناگهان میتوانند بر نادانایی مردم سوار شوند و هنجارها و اخلاقها و سلیقهها را به دست بگیرند. بگذارید مصداق عینی این نقد جزئی را مطرح کنم.
در بین برخی از دوستان مذهبی و اهل دین ، ستارهی هشت پر به ستارهی اسلامی معروف است. و لاجرم به دلیل کاربرد ستارهی شش پر توسط قوم یهود در 900 سال اخیر و بهطور همهگیرتر بعد از استقرار حکومت نامشروع یهودی در قرن اخیر، ستارهی شش پر به نمادی برای جریان صهیونیستی تبدیل شده است.
اما چندی پیش با طرح موضوعاتی با کلید واژههایی نظیر، یهود، فراماسونری، دجال، چشم جهانبین، شیطان، کابالا و .... متاسفانه افکاری (باید گفت خیالاتی) نادرست و بدون بنیان دقیق تاریخی و علمی میان جمعی جست جوگر و البته نامتخصص چنان شایع شد که امروزه هر کسی به راحتی به خود اجازه میدهد در مورد نمادها و نشانهها ارزشگذاری و قضاوت کند و بدتر از همه در این روزهای اخیر، تحمیل نظرها وهزینه تراشیهای نامعقول!
آیا نگارهی ستارهی شش پر (چونان که بسیاری تصور می کنند)، ریشه در آموزههای شیطانی یهودی دارد و ستارهی هشت پر اسلامی ست؟
بگذارید کمی با هم مصداقیتر حرف بزنیم.
-------------------
نگارههای بر پایهی شش ضلعی به لحاظ هندسی تناسباتی گنگ دارند و تنها با رسم پرگاری پیچیده میتوانند در بستر کار پیادهشوند. این پیچیدگی نتیجه رشد دانشهای هنری و هندسی هنرمندان مسلمان و نمایانگر آن میباشد. در عین حال شاید حتی کاشیهای شش ضلعی برای پوشاندن سطحهای گوناگون از کاشیهای مربعی هماندازهشان مناسبتر بودهاند و در چند بعد امکان گسترش داشته اند و ...
کاربرد این نگارهها در هنرهای جهان اسلام با رشد زمان و فنون موجود در دست استادکاران ایرانی و اسلامی، متحول شده است و نمونههای عالی این نگارهها در قرون 6 تا 9 هجری قمری در گنجینهی هنر اسلامی قابل مشاهده است.
- آجرکاریهای "برج مزار" در خرقان (قرن پنجم هجری)
- کاشیکاریهای "مدرسه مستنصریه" بغداد (قرن هفت هجری)
در آوردن این نمونهها سعی کردم دو نکته را رعایت کنم. اول آن که سعی کردم از پهنهی زمانی جغرافیایی وسیعی از هنر و معماری اسلامی نمونه بیاورم تا در شیوع و تعدد کاربرد این نگارهها اندک شکی نماند. دوم آن که در تصاویر این نمونهها به تعمد نگاره "ستارهی شش پر" موسوم به "ستاره داوود" را آشکار کردهام تا برای دوستان مشخص باشد که وقتی داریم از نگارههای برپایهی شش حرف میزنیم به طور بالقوه از نقوشی مانند ستارهی داوود حرف میزنیم. در واقع شبکهی نگاره بر پایهی شش ماهیتا درون خود تمام الگوهای استنباطی از ترکیب ششضلعیهای منتظم، از جمله ستاره شش پر منتظم موسوم به ستاره داوود را داراست و با تخیل و تصورهای کم یا زیاد قابل استخراج است.
حال که با دیدن این نمونهها، مشخص شد نقش شش پر و الگوهای بر پایهی تناسبات ریشه سوم در پیشینهی هنر و معماری اسلامی چه جایگاه مستحکمی دارند بگذارید چالشی از جنس امروز را با هم ورق بزنیم:
نمیدانم این روزها باید خوشحال باشم از حذف این نماد با تمام زشتیهایش یا ناراحت، که این قدر جوگیر و نادانا و سیاسی دارد تمام میراث و سرمایهی گذشته و امروزمان به نابودی می رود.
عصر وارونگی ست انگار.
شهرداری تهران بداند با این کارها هیچ چیز عوض نخواهد شد. به بهانهی چیزی که اتفاقا خطا نبوده و جنجالی رسانهای آن را بزرگ و وارونه جلوه داده، هزینه ای بیشتر به ملت تحمیل میشود و البته رابطهی انتخاباتی شهرداری با امت حزبالله هم اندکی تلطیف میشود و هم چنان مترو میدان انقلاب روزانه چه میزان زحمت و رنج برای مردم به همراه دارد.
اما دوستانم، به نظرم این روند نمادسازی و نمادپژوهی و نمادنگاری و نمادخیالی موجود را باید متوقف کرد. اشکالی ندارد که جستجوگرانه و با دانش به مسالهی نماد نزدیک شد اما امان از تیغ در کف جاهل. امان از روزی که به مسائلی مهم و دقیق، بیاهمیت و نادقیق نزدیک شویم
------------
1) سعی کردم تاریخ ها با توجه به دقت و هدف این نوشتار دقیق باشند اما یقینا اگر قرار بود بحثی تاریخی کنیم نیاز بود سال دقیق بیاورم.
2) نقاش و مجسمه ساز معاصر؛ عضو هیئت علمی دانشگاه هنر.