یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان» ثبت شده است

مرگ‌ در سنین بالا آیات متشابه است اما مرگ جوان‌ترها محکم....

وقتی می‌شنویم که پیرمردی دنیا را بدرود می‌گوید -آن‌قدر برای‌مان طبیعی‌ست- خدابیامرزی‌ش را بدون فاصله می‌گوییم و مرگ را از خود دورتر می‌بینیم. اما وقتی جوانی می‌رود سوال همیشه این است: چرا ؟! 

مرگ نزدیک است. به پیر و جوان . به مرد و زن. به بیمار و سالم. به ثروت‌مند و فقیر.

خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ... 

حسین سخا رفت. جوان لاغر دوست‌داشتنی یه‌لاقبایی که هیچ ادعا نداشت. کارهای زیادی از دست و ذهن‌ش برمی‌آمد اما به روش گم‌نام‌های تاریخ کم‌تر انگیزه ابراز وجود داشت.

ایمیلی برایم رسید از مکاتبه جوانی با علامه طباطبایی که در آن از ایشان دستورالعمل برایعلامه طباطبایی سلوک معنوی و خالی شدن از هوای نفس خواسته بودند.

به جز محتوای غنی ، منطقی و کامل و صدالبته جالب نامه علامه
چیزی که مهم بود آن بود که علامه طباطبایی انتظار داشتند جوانی با چنین خواستی -که به نظر شبیه خواست اکثر ماست...- تنها با بیست روز دقت عمل و مراقبه بر دستور باید به جایی محسوس و منزلی روشن در سلوک برسد...
 
شاید لازم بود انتشارش؛
برای من و شمایی که از ندیدن نادیده ها و محرم نشدن به حریم هستی خیلی زیاد نالانیم....
  
 یک نگاهی بیاندازید
یک نگاهی هم به همت و خواست درون خودمان بندازیم
شاید همین فردا پس فردا روز اول مراقبه ما باشد....