یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن روحانی» ثبت شده است

بنزین گران شد.
وضعیت معاش امت متوسط و محروم بیش از پیش دچار ابهام و سردرگمی‌ شد. خیابان‌های تهران و بسیاری از شهرهای ایران مقارن با برف پائیزی و زیبای پایتخت با طعم اعتراض مسدود شد. اخبار متعدد تخریب‌ها و آشوب‌ها و ... دل خیلی از دوست‌داران کشور و انقلاب را لرزاند. و البته هزینه‌های روانی اقدام ناگهانی دولت در شب میلاد نبی اکرم (ص) خیلی بیش‌تر از هزینه‌‌های تخریب‌ها و اعتراضات بود. این‌ها اما باعث شد تا رویه‌های تصمیم‌گیری این روزهای کشور را جدی‌تر بگیریم و دل‌مان برای «جمهوریت» در حال زوال‌مان به تپش بیافتد.
در خبرها و گفت‌گوهای خبری مشخص شد که این تصمیم از اساس تصمیم دولت نیست بلکه تصمیم «شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه‌گانه» بوده است. شورایی که براساس یک صحبت نقل شده از رهبری و به تلقی سران قوا برای عملیاتی کردن راه‌بردهای اقتصادی کشور در دوران تحریم شکل گرفته است. یعنی آمده که مثلا کار جهادی کند و ضعف ساختار را جبران کند.
اما همه مشکلات ظاهرا در همین جاست و حالا با حرکت ناگهانی این شورای خودخوانده، سوال از چرایی وجود این شورا می‌تواند قوت بگیرد.

Displaying «شورای عالی» یا «جمهوریت»

به شخصه
با بهینه‌سازی مصرف سوخت اصلا مشکلی ندارم.
با سهمیه‌بندی بنزین ، با کارت سوخت و حتی با دو نرخی بودن بنزین مشکلی ندارم.
اما با دروغ چرا.
با ریا، با نیرنگ چرا. با بازی‌های سیاسی مشکل دارم.
با فریب مشکل دارم.
با این دولت و شخص اول‌ش مشکل دارم که جمع همه این هاست.
و با کسانی که به نادانی یا به دلیل منافع زودگذرشان در روز روشن و با وجود ادله روشن برای ناکارآمدی او در دوره دوم ریاست جمهوری مقدمات رای آوری‌ش را فراهم کردند، مشکل دارم.
با کسانی که به دروغ برای‌ش نوشتند و تبلیغ کردند مشکل دارم؛
.
حتی با مردمی که درست ندیدند واقعیت ها را نیز مشکل دارم
با هر کسی به قدر خودش…

ملک سیاست دست‌به‌دست است
و اینک متاسفانه حسن روحانی دوازدهمین رئیس جمهور ایران شده است. 

در حالی در انتخاباتی با ۷۳ درصد مشارکت آرای عمومی ۲۳ میلیون رای آورد که برای این رای از مجموعه وسیعی از تهمت و دروغ و خدعه و هجو و تمسخر و این آخر سر در برگزاری انتخابات، مهندسی پست و لئیمانه انتخابات هم بهره برد و صدالبته اختلاف‌ش با رقیبش چنان بود که اگر این آخر سر حضرات وزارت کشور خودشان را این طور خراب نمی‌کردند باز هم با اختلاف کم‌تر برنده می‌شد. تبریک گفتن را که چندان متوجه نیستم، اما یقینا برای من و پانزده و نیم میلیون رای مخالف جدی او، دوران مناسبی‌ست که در مقام منتقدین مصلح و دل‌سوز فعالیت اجتماعی خودمان را ادامه دهیم... شکر و الخیر فی‌ ما وقع.

***

اما این انتخابات سخت به انتخابات سال ۸۸ شبیه بود؛ دولتی سر کار بود که به زعم منتقدان‌ش با مجموعه‌ای از امکانات و بی‌اخلاقی‌ها رای غالب را از آن خود کرد؛‌ البته یک و اندی میلیون کم‌تر! و در جبهه مقابل‌ش منتقدی به بازی آمد که تا پایان رای‌گیری بر اخلاق ماند و صراحت و صداقت داشت و آخر سر هم رای قابل توجهی از جامعه را از آن خود کرد؛‌ دو و اندی بیش از رقیب هشتادوهشتی دولت آن زمان؛ کسی که البته فقط تا آخر شمارش آرا مودب ماند و ادب‌ش را به رخ کشید ....

اما این بار جامعه اصلا تکان نخورد. کسی آشوب نکرد. کسی زیر میز نزد. درست است که کسی خس و خاشاک نشد؛‌ اما خب کسی هم مانند خس و خاشاک برخورد نکرد! تفاوت کجا بود!!؟

بله. نیمه متمدن این جامعه این بار در انتخابات اقبال مردمی نیافتند! و لاجرم به نقش اجتماعی خودشان در انتقاد و کنترل دولت برآمده از سایرین می‌پردازند؛‌ دقیقا کاری که میرحسین موسوی می‌توانست انجام دهد و جامعه‌ای را متمدن نگه دارد و صدالبته دولت زمان خود را نیز کنترل و نقد کند.... اما آن زمان سفله‌گی ره‌بران منتقد آن هم‌آورد، نوعی پستی اجتماعی را در بدنه‌ی بزرگی نهادینه کرد که تا امروز هم علاوه بر خودحق‌پنداری هیچ‌گاه جنبه‌ی شکست و واقعیت را ندارند و عملا به نیمه بی تمدن و سخت هراس‌انگیز این جامعه بدل شده‌اند.... کم نیست پیغام‌هایی که به تزویر از سر نوعی خیرخواهی دست بالا از این جماعت متلون در همین نیم روز صادر شده که مثلا بگوید ما خوبیم و با بازنده خوب برخورد می‌کنیم! جمع کنید غافل‌ها! هنوز تاریخ فضاحت ۸۸ شما را به یاد دارد. هنوز نعره‌های خیابانی و آتش‌ اموال مردم و تخریب‌ها و دروغ‌ها و فحش‌های شما در خاطر ما هست. شما اساسا متمدن نیستید و تا روزی که برنده باشید مهربانی مزورانه نشان می‌دهید؛‌ درست مانند بچه‌ها که تا مراقب‌شان نباشی که خدای نکرده نبازند، باید انتظار هر حرکت غیرعاقلانه و بی‌خردانه‌ای ازشان داشته باشی....

ما با دو نیمه بالغ و کودک در جامعه‌مان مواجهیم! بگذریم

***

ما در ایران الحمدلله امروز ۱۶ میلیون منتقد خوب پاکار داریم و امید هست که این بیماری بی‌تمدنی را بتوانیم به دست هم از جان همان کودک‌ها هم دربیاوریم... 

راستی بی‌دلیل نیست که تبریک را نمی‌فهمم. اقبال مردم ایران به سفله‌گی و سفله‌پروری تبریک ندارد که... اما بلاخره همین حضور اجتماعی را باید غنیمت دانست و برای‌ش برنامه ریخت... این جامعه الحمدلله هنوز در خواب محض فرو نرفته است.

ایران چهارسال آینده ایران مهمی خواهد بود؛‌ پاشنه‌ها را وربکشید.

 

پ.ن: می‌گویند مورچه‌ای قطره آبی در لانه‌اش افتاد؛‌ فریاد برآورد که جهان را آب برد.... :) عالم بزرگ‌ترست از هرچه که فکر می‌کنید.

پ.ن۲: لازم به تاکید و توضیح نبود که این وسط میان دو طیف بالغ و نابالغ کشور توده‌های عظیم در حال زندگی هستند که وظیفه بزرگ نظام دریافتن همین مستضعفین میانیه
پ.ن۳: دوباره لازم به ذکر هم نیست لاجرم که انتخاباتی کاملا قانونی و درست بود که براساس تایید نگهبان رسمی‌ش همه اون رو به خوبی قبول داریم! ما ناسلامتی طرف‌دار کسی بودیم که طرف‌داران‌ش جزو بخش بالغ جامعه هستند! بی‌دلیل کسی توهم نکنه خدای‌نکرده

الا ان الذل فی طاعه الله اقرب الی العز من التعاون بمعصیه الله

خدا را شکر به خاطر این عطیه بزرگ. انقلاب شکوه‌مند اسلامی و نظام پرعظمت اسلامی. و رهبری مقتدر و عزیز اسلامی و قانون مترقی اسلامی و ملت بزرگ اسلام.

این چند روزه را خیلی با دغدغه گذراندیم و حالا نیز چیزی عوض نشده است.
وظیفه ما همیشگی بوده و همیشگی خواهد بود.....

انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تمام شد و ملت با حضور پرشکوه یک آری محکم دیگر به جمهوری اسلامی گفتند و یک مهر ابطالی بر مجموعه دروغ‌ بزرگ ۸۸ زدند....

این تعبیری ست که خیلی دوستانم در شبکه‌های اجتماعی کردند و دل‌خوش دارند به این تعبیر پرامید.... اما واقع آن است که در پارادوکسی عمیق نیمی از همین ملت به کسی رای دادند که خود از نزدیکان فتنه‌انگیزان بود و هرچند آهسته آهسته گام برداشته بود تا گربه‌ای شاخ‌ش نزند اما هیچ‌گاه خود را از آن‌ها تبرئه نکرد و شعارهای تجمعات دیشب ستادی‌ها و برخی طرف‌داران افراطی هم به وضوح بیان‌گر این رابطه بود. از کنار این پارادوکس عمیق به این راحتی نباید گذشت، چه این که ساده‌انگاری‌ در پوسته‌های حقی نظیر احترام به پیروز یا رئیس جمهور همه ایران بودن به عدم شناخت واقعی ملت ایران و رخ‌دادی که رخ‌داده است می‌انجامد.