- ۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۷:۲۰
- ۰ نظر
معماری ظرفیت آن را دارد که با زمان و در پس نیازهای جدید توسعه پیدا کند. اصلا بناهایی که در تاریخ منجمد میشوند تنها به کار موزهها و میراث فرهنگی میآیند. ما در ایران و در بخش بزرگی از جهان که تاریخی اسلامی را دیده است توفیق آن را داریم که با نوع خاصی از معماری زنده در طول سدهها روبهرو باشیم. مثلا در شرق آسیا، جایی که بناهای عمومی و بزرگ تا خردهبناهای شخصی نظیر خانهها جمله با چوب و مصالح سبک ساخته میشدند کافی بود تفکر شرقی گذرایی وجود داشته باشد -که داشت و دارد!- تا به این ترتیب کمتر معماری توان ماندن بیش از یک سده را نداشته باشد؛ حجم عظیمی از تجربههای معماری مشرق زمین به همین جهت فرصت ماندن و با مردمان زمانه ما گفتگو کردن را پیدا نکردهاند. اما در بلاد اسلامی و به خصوص در ایران ما در کنار تجربهی ساختهای مستحکم، یک فرهنگ مهم برآمده از اصول اسلامی نیز وجود داشته که فرصت زندگی سدهها را برای گونهی خاصی از بناهای معماری فراهم کرده است. بله. مساجد!
مساجد اسلامی به دلیل قواعد فقهی خاص اسلامی، در کنار جایگاه فرهنگی-مردمیِ خاصی که زندهگی آنها را تضمین میکرده، خیلی اجازه دخل و تصرف و تخریب را بعد از برپایی به ما نمیدادند. طبعا چنین قدرت بزرگ فقهی و فرهنگی، حتی در زمان تخریبهای طبیعی و دخل و تصرفهای سیاسی مقاومت از خود نشان میدهد. کم نیستند در معماری اسلامی مساجدی که حتی پس از زلزله و تخریب صد در صد بنا، باز هم از نو ساخته میشوند. چرا که اساسا مسجد مادامی که زمین هست و زمان هست مسجد است.... بگذریم از کجرفتاری سیاسی و عدم تدبیر در سه چهار دهه اخیر که این را هم دستخوش کرده است...