«فرد» و «جمع» ما و کرونا!
کرونا این روزها نفس همه را گرفته است! برخیها را روی تخت بیمارستان و برخی را تا گلوگاه ترس و در دل قرنطینههای خانهگی...
کرونا دارد با لایههای مختلف جامعه ما کنش میکند. مدارس و دانشگاهها و ادارات را به تعطیلی کشانده، دید و بازدید و دورهمیها را محدود کرده، حتی مناسک اجتماعی مقدس را کمرنگ کرده... خلاصه پیر و جوان، زن و مرد، مذهبی و غیرمذهبی، موافق و مخالف همه را به چالش کشانده است. بله کرونا ویروس است و در عین وحدانیت ناب، به وظیفه، این رنگها را نمیشناسد. حتی ایران و غیر ایران نمیشناسد که حالا ضدانقلاب از خودباخته و سودازده هم بتواند روی موج آن سوار بشود؛ هر قدر هم که تلاش کنند.
کرونا یک بحران جهانی شده و کمتر کشوری است که درگیرش نباشد؛ هرچند همه صادقانه مانند ایران ابعاد حادثه را فاش نکنند.
اما کرونا -که سازمانهای جهانی برای حذف بار فرهنگی خاص آن، نام علمی کووید۱۹ را به نام چینیش ترجیح دادهاند- واقعا این طور که داریم عرصه را به آن میبازیم خطرناک است؟
کرونا یک کنشی با «خودی» ما در واحد «فرد» دارد و یک کنشی با «خودی» ما در واحد «جمع»!
او دقیقا میداند با فرد و جمع ما چه کند! اما ما هم متوجه هستیم که در این دو واحد چه باید بکنیم؟ من فکر میکنم این میان خلط این دو عرصه دارد کار دست ما میدهد:
کرونا و «فرد» ما
کرونا اصلا ویروس خطرناکی نیست! مخصوصا اگر در مقایسه با ویروسهای خطرناک این سالهای اخیر بسنجیمش -که جمله هم از همین بستری آمدهاند که حرام خدا را حلال کرده و به خوردن کثافات روی آورده... بگذریم.-
کرونا خصوصا در آنها که زمینه بیماری مرتبطی ندارند ویروس خطرناکی نیست؛ رکورد جهانیش از مرگ و میر زیر ۵درصدی حکایت دارد و در ایران خودمان هم با وجود این که هنوز آمار تکمیل نشده و با رشد مبتلاها کمکم دقیق میشود، بین آنها که زمینه بیماری دیگری نداشتهاند، چیزی کمتر ۱ درصد است.
این احتمال مرگ را تقریبا باید بین اکثر فعالیتهای بشری جستجو کرد! این احتمال مرگ از آمار مرگ و میر جادهای، تصادفات شهری و تجربههای عمومی ما در زندگی چندان متفاوت نیست.
القصه که کرونا یک سرماخوردگی مرسوم است و هیچ جای ترس ویژهای ندارد. هرچند اگر روزی شنیدید نگارنده این خطوط به سرماخوردگی ساده در جوانی از دنیا رفته است شلوغش نکنید. این واقعا امری محتمل در جهان دیروز و امروز و فرداست.
هیچ ماسک زدنی برای کسی که دچار نشده یا عوارضی ندارد، تجویز نمیشود چه برسد به این که احتکار کنی و چند ده تا بخری و برای نجات خودت به کسی رحم نکنی.
هیچ شستشوی ویژهای برای کسی که تمیزی را متوجه است نیز معنا ندارد، چه برسد که با اسراف وسیع آب و شوینده و وسواس فکری و عملی، کلا زندگی را معطوف به تقلای موهوم حیات کنی! یک ترس عمیق بیدلیل را همراه خودت کنی و زندگی ارزشمند و نایاب را به هدر بگذرانی!
هیچ خرید مایحتاج ویژه ای نیاز نیست چه برسد به این که به ارباب دلال بازار فرصت بدهی جلوی قیمت برخی کالاها یک صفری اضافه کنند!
هیچ قرنطینه بیدلیلی برای «حفظ جان» نیاز نیست.
هیچ بعد زندگی فردی نباید عوض بشود!
اما با این دست فرمان زندگی فردی دارد به یک مسابقهی زرنگی برای زنده ماندن تبدیل میشود! برخی دوستان نزدیکم که اتفاقا ادعا کم ندارند را این روزها در اوج ترس و خودخواهی میبینم و این خیلی اسفناک است.
این طور پیش برویم، با فردی جدید در جامعه روبه رو میشویم که لایههای عمیقی از وجودش را دارد بیرون میریزد. لایههای «خود»خواهانهای نه در اوج عزت و عظمت که در حضیض ترس و بیچارهگی.
کرونا و «جمع» ما
اما کرونا شیوع متفاوتی دارد! ویروس خطرناکی نیست اما ویروس بازیگوش و فعالیست که خیلی زود منتشر میشود. اینجا آن یکی دو درصد محتمل را ضرب در شدت واگیرش که بکنید و فرض کنید آن قدر میرود تا همان قشر زمینهدار را یک به یک پیدا کند، حالا کمی از بعد جمعی احساس بحران میکنید. حالا دیگر نمیشود جمع بیخیالی بود.
حالا رکود فعالیتهای جمعی را عقلانی میبینید. حالا اگر کمی مشکوک باشید یا احساس سرماخوردگی بکنید، نه از ترس مرگ خودتان، که از ترس این که نکند عامل شیوعی باشید که تا زمینهدارهای اطرافتان برود، خود را ملزم به رعایت بهداشت دوچندان میکنید. اگر عوارضی دارید ماسک میزنید. از جمعها دوری میکنید و ...
حالا همه این مراقبتها ارزشمند میشود. این که مناسکی -به ناچار و از سر خیرخواهی عمومی- برای چندروزی کمرمق یا حتی تعطیل بشود کاملا منطقی و حتی وظیفه میشود. این که مصافحه اسلامی با تمام ارزش و نورانیتش را با حسرت کنار بگذاری یک ایثار میشود. این که به بازار و جامعه توجه کنی و به فکر دیگران باشی و خودت را نبینی و دعای سلامتیت را به وسعت یک کشور و حتی بزرگتر به وسعت یک امت پهن کنی همه و همه یک لایهی جدیدِ در حال ظهور است.
این شروع یک رفتارجمعی متفاوت است. یک رفتار جمعی مبتنی بر از«خود»گذشتهگی.
«خودی» جمع و فرد ما
ما داریم با تبلیغات وسیع و به بهانهی درست بُعد جمعی حادثه، ابعاد فردیمان را خراب میکنیم! رسانههای دشمن این ملت مدام به جای آن که بر ابعاد جمعی دوستداشتنی کرونا تمرکز کنند، بر ترس یک یک افراد ما تمرکز میکنند. بر این تمرکز میکنند که خودت را نجات بده! حال خودت را دریاب! آنها دشمنند اما در پژواک صدای آنها در بین خودمان چه میکنیم؟
ما داریم آدمهایی وسواس میسازیم. آدمهایی جان دوست! آدمهایی ترسو و آدمهایی بیرحم... برعکس بعد جمعی که تمامش می شود ایثار و احترام...
اگر نباشد این روزها تصویر این پرستارها و دکترهایی که مثل رزمندههای جهاد دارند در مرز این دو بعد تقلایی از خودگذشته میکنند، اصلا بُعد فردی نامیمونی که در حال پیشرویست این بُعد اجتماعی شورانگیز را به طور کامل میپوشاند.
خدا این فرصتهای جهاد و ایثار را از ما نگیرد.
خدا به «ازخودگذشتهها»، قدرت شفاعت و هدایتِ «درخودماندهها» را بدهد...
خدا ما را از «خود» خالی کند.
پ.ن: رسانههای جهانی بر این که ایران یکی از کانونهای شیوع هم هست تمرکز میکنند. ایران را مبدا حرکت ویروس به ۱۱ کشور معرفی کردهاند و در تلاشند تا قرنطینه بینالمللی ایران را تضمین کنند... این روزها به هر صورت میگذرد و به امید خدا رو سیاهیش برای رسانههای فارسیزبان دشمن ملت میماند... ما اما امید داریم... بسیار بیش از همیشه
پ.ن۲: این یادداشت نمیخواست ابعاد واقعی این بحران را نادیده بگیرد. در صدد بود تا نگذارد این بحران گذرا، بحرانی عمیقتر برای ما بسازد.