معماری انقلاب اسلامی ۶ : مال مآل اندیشان
معماری هر دوره، پژواک زندگی مردم زمان است. اما آنچه که در تاریخ از معماری یک دوره میماند عموما بخش محدودی از عرصه معماریست که توسط حکومتها یا قدرتهای منطقهای یا اربابان ثروت و ... طرحریزی و اجرا میشود. معماری بدنه مردمی هر زمان، به دلیل عدم برخورداری از کیفیت ساخت، ابعاد کوچک و تغییر ذائقهها و ...، خیلی زود جای خود را به آثار نسل بعد میدهد و این میان پروژههایی که به لحاظ وسعت و کیفیت و تاثیرگذاری فراتر از زمان خود بازی میکنند چندان نیستند. همین امروز اگر به گذشته برگردیم، آثار معماری محدودی برای ما مانده است که اگر تاریخ هر کدام را مرور کنیم میبینیم همه برخوردار از حمایت حکومتها یا در مواردی مانند محدود خانههای قدیمی سه سده اخیر، برخوردار از قدرت خاندانهای متمول زمان خود هستند و یا به دلیلی قدرتمند نظیر مذهب مانند مساجد، در هالهای از قدس یا حفاظت قرارگرفتهاند. حکومتهای هر زمان، اگر نگاهی وسیعتر به تاریخ و تمدن داشته باشند، حداقل روی این آثار بزرگ زمان خود توجه دوچندان خواهند داشت.
بازار کهنه قم؛ ماندگار در پس قدرت سرمایه سنت در ارتباط کامل و احترام به زندگی پیرامونیپروژه ایران مال که به کارفرمایی بانک آینده و در واقع خانواده انصاری ( با حضور چهرهی شاخصی چون علی انصاری) در حال ساخت و ساز است در زمینی به مساحت حدودی ۳۰ هکتار و با زیربنایی در حدود ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار مترمربع تعریف شده است! اهل فن معماری و آنهایی که به نحوی با ساختوساز سروکار دارند خوب میدانند که این عدد چقدر بزرگ است!
وقتی صحبت از این حجم از ساختوساز معماری به میان میآید یقینا دیگر پروژه - هرچند ظاهرا و واقعا خصوصی باشد-، از ابعاد خصوصی خود خارج میشود و در نسبت با شهر و بافت و فرهنگ، آن گونه قدرتمند عمل میکند که ورود تصمیمهای کلان شهری و ملی در آن امری طبیعیست. اما چرا با وجود این منطق روشن پروژهای بزرگ نظیر ایرانمال به مانند یک پروژه شخصی و خصوصی در حال رشد و توسعه و تصمیمسازی برای بافت پیرامون خود بلکه تهران بزرگ است؟ و چرا کمتر کسی از مردم و متخصصین، پیش از تعریف پروژه امکان آگاهی درست از افقی که برای پروژه درنظرگرفته شده بود را نداشت و ندارد؟ و چرا نقد و بررسی و تصمیمسازی در مورد این پروژه، در ساحتی فراتر از یک پروژه شخصی قرارنگرفته است؟
ایران مال؛ مستقر در پس قدرت سرمایه معاصر ، بیارتباط و چه بسا در تقابل با شهر و زندگی پیرامونیفرامعماری ایران مال
مشکل کمی پیشتر آغاز میشود. «حاکمیت سرمایه» که این روزها دیگر عادی شده است، امروز به دست نیامده است. سرمایه اکنون چندین سالیست که در خرد و کلان تصمیمات کشوری و شهری ما حکم میراند. شگفتآورتر آنکه پیشقراولی این حکمرانیها نه با جریان خصوصی سرمایهدار که دقیقا با نهادهای حاکمیتی انقلاب اسلامیست. نهادهایی که به مشورت کارشناسان نه چندان انقلابیشان در سالهای اخیر یک به یک و با تکیه به درآمدها و بودجهها و سرمایههایی که از قِبَل انقلاب اسلامی در دست داشتند، در رقابتی عجیب در بازی انقلابزدایی از کشور انقلاب اسلامی برآمدند.
همین چند سال پیش بود -و تاکنون هم پراکنده هست- که بنرهای متعدد شهری با زمینه تیره و با خطوط لاکچری طلایی ما را به شگفتی و شاهکار نیاوران طهران! فرامیخواند و کمی بعدتر سر از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران و سریالی پربیننده درآورد! شاهکاری (!) که یک مال عظیم در کناره میدان نیاوران با معضلات ترافیکی و جایابی و با معماری به شدت نامربوط و کاملا متناسب با ادبیات پستمدرن غربی-بازاری این روزها بود و به سودای فروش و درآمدزایی چنان در چشم مردم شهر تهران، لوکس و دنیایی فریاد زده شد که حتی اگر هم غرض خیر مختصری به توجیه آن روزها برای صاحبان امرش به هزار تقلا جور میکردند، این نوع از دنیاطلبی همه حسن نیتها را نابود میکرد.
بنرهای تبلیغاتی آن روزهای اطلس مال؛ ۱ ثروت، ۱ شاهکار، ۱ حماسهو دو چندان حسرت آن که این شاهکار به دست انقلابیترین نهاد ایران - و یا حداقل با یک واسطه به دست انقلابیترین نهاد ایران- رقم زده شد. قبل و بعد از اطلس مال هم کم نبودند رقابت بزرگ نهادهای حکومتی ایران که برای رسیدن به سود اقتصادی بیشتر، وارد بازی بیانتهای ساخت و ساز معماری با سودای ساخت بناهای تجاری عظیم یعنی «مال»ها شدند.
مآلاندیشان این نهادهای حکومتی، با گرتهبرداری سطحی از مغرب زمین و مشاوره مشاوران ناپاکیزه، و در وضعیت اقتصادی امروز ایران، ساخت مالهای بزرگ را راهی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی و حضور در جریان اقتصادی امروز و فردا ایران میدیدند و برای همین در خرابکاری وسیع ملی با یکدیگر به رقابتی شگفت پرداختند. رقابتی که هیچ تاثیری در واقعیت تولید و تراز اقتصادی کشور نداشت و ندارد و تنها بر توسعه دلالی و نهادینه شدن فرهنگ مصرف پایهگذاری شده است. بازشدن دروازهها و ریختهشدن قبح این طور نگاه به زندگی -که صدالبته همزمان و همگام با تغییر ذائقه شهرنشینی ایران نیز هست- توسط انقلابیترین نهادهای کشور، زمینه را برای حضور خصوصیهایی که این سالها جرات لازم را برای فعالیتهایی این چنین نداشتند، هموار کرد. ایرانمالها و کوروشمالها و .... امتداد حرکتی هستند که نهادهای انقلابی و نظامی کشور -چه از جهالت و چه فریبی که خوردهاند- شروع کردند.
و در این میانه خصوصیها اثبات خواهند کرد که قدرت پول و سرمایه و بازار را به مراتب بیش از متولیان این نهادها میفهمند و بلدند که چگونه باید مدیریت اقتصادی یک شهر و زندگی مردم را به طور نرم و ارام در دست بگیرند.
معماری ایران مال
ایران مال در زمینی ۳۰ هکتاری (۳۰۰ هزارمترمربع) با زیربنایی ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار مترمربعی طرحریزی شده است. این یعنی تراکمی بیش از ۴۰۰ درصد! پیشتر تراکم ۴۰۰ درصدی و نظائر آن در سالهای اخیر شهرداری تهران، به واسطه تخلفات کوچک و بزرگِ گاهی -هرچند محدود- در قطعات کوچک شهری تجربه شده بود و هر بار نیز با خود چالشهایی در سطح خرد محلات به وجود میآورد. معماری ایران مال در سطحی کلان، بازتجربهی این خطای بزرگ در یک پهنهی به شدت بزرگ شهریست. یعنی پیش از گفتگو از هر گونه از مظاهر معماری ایران مال، برنامهریزی از اساس خطای آن که کالبدی چالشی را برای شهر به ارمغان میآورد، محل نقد و اشکال است. زمین پروژهی ایران مال با وجود ۳۰۰ هزارمترمربع عرصه، مانند زمین یک مسکونی ۳۰۰ متر مربعی از جانب مدیران شهری درنظرگرفته شده است و به قاعده پیشروی ۶۰ درصدی و تراکم ۱۲۰ درصد مجاز و تراکم بیشتر قابل گفتگو در فلان کمیتهی نامعقول اما قانونی شهرداری، با آن برخورد شده است. این عجیب طنز روزگار واقعیت دارد و ما یعنی ایران ۱۴۰۰ مرتکب چنین خطای عظیم تاریخی در حوزه معماری شدهایم؛ و طبعا همه این خطاها -اگر فساد نخوانیمش- به صورت چراغ خاموش و دور از چشم منتقدین و جامعه متخصص، تصمیمسازی و عملیاتی شده است.
ایران مال مانند یک آپارتمان ۳۰۰ متری، در زمینی ۳۰ هکتاری طراحی شده است! با رعایت قوانین پیشروی و تراکم مرسوم :)برگردیم به معماری ایران مال. با پذیرش این که صورت مساله معماری ایران مال، ابتدا چالشهایی اساسی در مرحله طرحریزی پروژه دارد و بیشتر نقدها به همان طرح مساله از پایه غلط پروژه وارد است، میتوان نگاهی نیز اندک به طرحریزی معماری ایران مال و رویکردهای خاص طراحی و اجرای آن داشت:
معماری یا معماری داخلی
اساسا ایران مال یک بافت شهریست که به صورت تودهای ساختمانی و یکپارچه ساخته شده است. شهری که با سقفی سازهای و یکپارچه مسقف شده است و کیفیات فضایی گوناگونی که بافت شهری و خالی و پر تودهها میسازند را ندارد. برای همین از معماری آن کمتر میتوان سخن گفت و هرچه هست صحبت از معماری داخلی خواهد بود. بنا فاقد خالی و پر آنچنانی یا هندسهپردازی عمیق است. البته که با همین دست فرمان، باید خدا را شکر کرد که بنا فاقد فرمپردازیهای نامناسب این روزهای معماری تجاریست. کالبد بیرونی آرام و بیروحی دارد که اگرچه فاقد ارزشهای هویتی و شهرسازانه است اما فاقد بازیهای گلدرشت حجمی و ابتکارات ناملموسیست که طبیعتا میتوانست محمل آنها باشد. از این جهت میتوان معماری ایرانمال را نوع موفق یا حداقل کمخطاتری در معماری تجاری این روزهای کشور دانست.
عمده کالبد ایران مال -به جز یکی دو فضا نظیر نمایشگاه خودروی آن- در سطح معماری حرفی برای گفتن ندارد و بیشتر از منظر معماری داخلی قابل گفتگوست.
معماری ایران مال جمله معماری داخلیست و اگر این داخل پرطمطراق نبود، معماری کالبدی آن حرفی برای گفتن نداشت.باغ ایرانی، ماهان، شربتخانه و .... لاسوگاس ایرانی
برنامهریزان پروژه در سطح معماری داخلی راهی نداشتهاند جز تفکیک این کلان-فضا به خرده واحدهایی که هر کدام را مستقل طرحریزی کنند. نتیجه این سامان، کلاژی بزرگ از کیفیتهای فضایی مختلف معماری داخلیست که جمله با کیفیت فضایی بسته و داخلی و در محدودهی تناسبات سازهای یکسان بنا قرارگرفتهاند. ما در ایران مال با باغی ایرانی زیر سقفی یکپارچه مواجهایم که هیچ کدام از کیفیتهای باغ ایرانی را ندارد جز ان که ماسک و رویهای از آن است. شربتخانه سنتی را روبهرو هستیم که مشحون از موتیفها و نگارهها و فاقد هر گونه حس واقعی کیفی ابنیه سنتیست. همه چیز به شدت نماسازی و ظاهرسازیست. در ایران مال به ترفند معماری داخلی از باغ ایرانی تا شربتخانه سنتی، از یک محور قوی که قرار بوده تجسم یک ارگان بزرگ باغی با حرکات آزاد و تجربهی فراخش باشد تا آوار تزئینات داخلی سنتی معماری ایران که بنا بوده کنج کیفیت معماری ایرانی را با عزلت و ارجاع به خود تجسم کند، در ایران مال پیادهسازی شده است.
ایران مال تلاش دارد تا نگاههای علاقهمند تظاهرات سنت در معماری معاصر را که به وفور در جامعه دانشگاهی معماری تحت عنوان «معماری ایرانی-اسلامی» یا در اولیای تصمیمگیر سیاست معاصر طرفدار دارد، را مجاب کند. معماری داخلی ایران مال از این حیث، کاریکاتور معماری سنتی ایران است؛ نوعی لاسوگاس ایرانی که برای بستن دهان هر منتقدی، حرفی -هرچند خندهدار- برای گفتن دارد.
تقلید و مشابهسازی فضاهای داخلی معماری سنتی در ایرانمال بیش از آن که کاربری داشته باشد توی ذوق میزند؛ آمیختهای از تجمل و جهلهاگوارتز؛ کارشوروم! و ... لاسوگاس جهانی
لاسوگاس ایرانی ایران مال، از سوی دیگر بنا دارد مردم معاصر پایتخت و اطراف را به خودش جذب کند. بدنهی مردمی که به مظاهر غرب و جذابیتهای سرزمینهای اروپایی نیز گاهی بیشتر از آن میراث کهن خودشان علاقه نشان میدهند. بنابراین میان ریتم کاریکاتورهای معماری ایرانی، کتابخانه هاگوارتز، سرسراهای مدرن و کارشورومی (نمایشگاه خودرو : CarShowRoom) سبز میشود که گسترهای از معماری باروکی تا مدرن و پسامدرن غربی را نیز به همان نحو ماسکگونه و دکورسازانه متجلی میکند. این واحدهای فضایی هرچند گاهی نظیر همین نمایشگاه خودروی ایران مال، واحدهایی قابل بحث و قابل ارائه است، اما در ترکیب کلی قطعهای از همین لاسوگاس ایرانی-جهانی ایران مال به شمار میآیند. لاسوگاسی که بهرهای از ارزشهای معمارانه ندارد اما خوب پول در خواهد آورد.
تناقض وقتی دوچندان به چشم میآید که تصویر رهبران عالیقدر جمهوری اسلامی در صدر سرسرای هاگوارتزی ایران مال به نحوی کاملا بازاری چیدمان میشود. گویا این ارگان هرزه قرار است دم همه را -دقیقا همه را- ببیند!
کتابخانه جندیشاپور! با استایل هاگوارتز در قلب ایرانمالتوده و تراکم ، ساخت شهر نه یک پاساژ
عمده نقد معماری ایران مال به سطح تراکم ساخت و نحوهی طرحریزی پروژه برمیگردد. اصولا تودههای وسیع ساختمانی برای رسیدن به تعادلی انسانی نیاز به خالی و پرهای هدفمند دارند. وقتی با یک بافت روبهرو هستیم شرایط و لوازم آن را نیز درنظر میگیریم. طراحان پروژه زمینه ۳۰ هکتاری را مانند یک زمین ۳۰۰ متری دستمایه طراحی قراردادهاند. زمینه پروژه از عرصه برخی شهرهای کشور نیز فراختر است اما طراحان با درنظرگرفتن خالی ۴۰ درصدی جنوبی و رعایت حریم استاندارد اتوبان یک ساختمان یکپارچه در زمینهی ۳۰ هکتاری طراحی کردهاند. این توده عظیم و تراکم نامربوطش تاثیر بهسزایی بر روابط فرهنگی و مردمی حاکم بر زیست پروژه خواهد داشت و در نسبت با شهر نیز نافی حقوق گستردهای خواهد بود.
کلکسیون نفی ارزشها
در ایران مال بیش از هر چیز با نفی ارزشها روبهرو هستیم. نفی مردمواری، نفی اعتدال، نفی کفاف و نفی عقلانیت.
ایران مال خارج از درک عادی مردم ساخته شده است. طرحریزان پروژه با افتخار از وجود بیش از ده کیلومتر مسیر پیادهروی در درون بنا حرف میزنند و گردش در ایران مال را در مقایسه با گردش بازارهای سنتی یک نوع تفرج به حساب میآورند. البته که به دلیل خلاهای گسترده و فرهنگ مصرفگرای در حال توسعه، این تفرج شکل خواهد گرفت؛ اما تفرجی در زیر سقفهای بلند و سرسراهای وسیع که با درک لحظهای که برای مخاطب از فضاها ایجاد میکند بیشتر به سردرگمی و دلزدگی شبیه است تا کشف و شهود.
تجمل در ایران مال از حد اعتدال فراتر رفته است؛ هرچند پروژه خود را مردمی معرفی میکند و اخیرا نیز برای فرار از انتقادهای عدالتطلبانه صحبت از واگذاری سهام در بورس میکند اما رویکرد و زیست آن تجملگرایانهاست و معماری داخلی آن، این تجمل را دو چندان ارزش میدهد. ایران مال مجبور است -و طرح ریزی شده است که- محمل برندهای خارجی و لوکس و مصرفگرایی در حد اعلای خودش باشد. اینها همه آن اعتدال زندگی که امروز بیش از همیشه به آن نیاز داریم را نفی میکند.
ایران مال بیش از حد ساخته شده است. کفاف در آن معنا ندارد. بسیاری از ما حتی وفتی غیرتخصصی به شهر نگاه میکنیم، بازارهای خالی و پاساژهای معطل کم نمیبینیم. اصلا ظرفیت تجاری در تهران چقدر است که یک میلیون و هفتصدهزارمترمربع دیگر راحت میتوان به آن افزود. بسیاری بر این باورند که ایرانمال در صورت فعالیت جدی، خردهبازارهای غرب تهران و حتی تا مرکز را به خصوص به مدد جریان رسانهای قوی پشت پرده، تحت تاثیر خود به نابودی خواهد کشاند.
مسجد لوکس و اشرافی؛ دولت قرآن
و دست آخر تزویر! ایران مال کلکسیون تزویر است. این اواخر افتتاح مسجد سوپر لوکس آن که اخباری ضدونقیض از احتمال حضور امام جمعه موقت تهران و برخی فعالان فرهنگی ملی برای افتتاح آن نیز منتشر شد، نماینده آشکارتر این تزویر شد. این تزویر تا لایههای گوناگونی از ذینفوذان پروژه نیز توسعه دارد به طوری که برخی اساتید پرچمدار پژوهش معماری اسلامی و معلمان حکمت هنر اسلامی در دانشگاههای معماری کشور، از فعالان اصلی اتاق فکر معماری ایران مال و حتی از مدیران اجرایی و طراحی آن هستند. تزویر در سطوح گستردهاش در ایران مال جمع است و بنرهای وسیع شهری افتتاح پروژه نیز که چندی قبل شهر را پر کرده بود، گواه این ادعاست.
و اما چرا معماری ایرانمال را مورد بررسی قرار میدهیم!؟ روزهایی که تیم تبلیغاتی ایران مال بنرهای وسیع «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» یا «شکوه معماری اسلامی ایران در بازار بزرگ ایران» را توی حدقه چشم ما میکردند، و ما حمل بر خودستایی جاهلانه میکردیم! حواسمان نبود پشت پرده این عناوین ریایی، به دروغ دارند چه اعتبارات بزرگی برای پروژه چاق میکنند!؟ نگاه تخصصی اگر خیلی پیشتر میآمد و تشت رسوایی پروژه ایران مال را از بام میانداخت، شاید کار به این جا نمیکشید.
نامعماری ایران مال
در نامعماری ایران مال صحبتها فراتر از این حرفهاست... شایعات پراکندهای پیرامون این پروژه و هزینهکردهای آن در افواه جامعه متخصص و غیرمتخصص میگردد؛ هزینههای چند ده میلیاردی روزانه که فقط صرف فعال بودن این کارگاه بزرگ ساختمانیست؛ هزینه چند صد میلیاردی که فقط برای تجهیز سیستم سرمایش و گرمایش هتل مجموعه شده است؛ وام سوپرکلانی که بانک مرتبط با پروژه و کارفرمای آن برای ساخت این مجموعهی بزرگ از بانک مرکزی گرفته است و صدالبته مهمتر از باقی این شایعات نامعماری، شایعه در مورد الگوی کاری کارفرمای پروژه با پیمانکاران پروژه که به نوعی شراکت در سهام هر شرکت را پیشنیاز همکاری میبیند؛ نتیجه این شایعات در صورت درستی آنها، وامی بسیار کلان از خزانه کشوریست که به صورت کانالیزه با تغییر ماهیت و شستشو در جیب خود کارفرما برمیگردد! با این تفاسیر پروژه ایران مال، در هر زمان متوقف شود یا پس از بهرهبرداری ناکامی به بار آورد، تنها کسی که نباخته است کارفرما-مجری-سرمایهگذاریست که از جیب ملت و با توجیه «هرچه کرده است همه از دولت قرآن کرده است» و «شکوه معماری اسلامی» و «سازه تمدنی ایران مال» و «بازار بزرگ ایران» در پاچه بیتالمال کرده است. این به شدت قابل پیگیری و جستجو از جانب اهل رسانه و دغدغه است و حالا با نمایش چابکی دوچندان قوه قضائیه جوان، انتظار ورود مدعی العموم نیز به بررسی پروژه مشکوک ایران، انتظاری عجیب نیست.
جالب است بدانید که تقریبا هیچ رسانهی چپ و راستی هم نیست که به تجلیل از این بنای معظم و ناهمگون رپرتاژ نرفته باشد. از مدعیان جدی انقلابیگری که در هر بزنگاهی با مقالات و یادداشتهای تند و آتشین خودشان را مدافعین یکتای انقلاب و آرمانهایش میدانند (+ +) تا مدعیان عقلانیت و اخلاق و روشنفکری (+ +) همه و همه در موارد متعدد رپرتاژ آگهیهای کارفرمای محترم پروژه را بر دیده منت دیدهاند و احتمالا بخشی از هزینههای سربار رسانههایشان را تامین کردهاند.
نکته نامعمارانه قابل توجه دیگر در پروژه ایران مال که از قدرت همان تیم رسانهای پروژه حکایت دارد، اتصال ذهنی پروژه به نهادهای بالادستی یا افراد شاخص در کشور است. پیشبرندگان پروژهی ایران مال با هوشمندی خاصی تمام نقاط چالشی و مبهم عملکرد خود را با واگویه مکرر شایعاتی پراکنده، به نهادهای بزرگ کشوری و لشگری، ذینفوذان دولتی و ملی، وزرای حال و سابق و آقازادههای رجال بزرگ منتسب کردهاند. این امر علاوه بر اتهامات وسیعی که متوجه بسیاری از اینها کردهاست، امکان نقد پروژه و رویکرد آن را نیز در خیلی از اذهان سادهنگر کمرنگ کرده است و پروژه را در حاشیهی امنی ذهنی قرار داده است. این نیز به نظر میرسد از مهمترین محورهای قابل پیگیری پیرامون پروژه ایران مال است.
ایران مال، نتیجهی آشکار عدم وجود نظارت و قاطعیت در مواجهه با تحرکات قابل بحث اقتصادیست که در امر معماری متجلی شده است. معماری حداقل این ظرفیت را دارد که با تجسم بخشی به بسیاری از روابط پنهان بازیهای اقتصادی، تمام بهانههای برآمده از عدم شفافیت را از نهادهای مسئول و انقلابیون دغدغهمند بگیرد. ساختوساز و معماری از این منظر، بزنگاهیست که میتواند در این وانفسای اقتصادی، به عنوان یکی از موضوعات بررسی نهاد نظارتی کشور مورد توجه قرارگیرد.