شکر نعمت
"شکر زیادت میکند و ناشکری کمت."
این قانون هستیست، روزی که به دست هستیبخش گشاده شد.
و شکر چیزی نیست که همین طوری فقط به ریا بلند یا به خفی مدام به زبانش بیاوری... شکر از درون خیلی شناسا و ملموس بالا میآید. حتی بدون هیچ بروزی. همین که نسبت به زمانه نق میزنی و از آینده بیمناکی و مدام فکر دلار و بازار و تحریم و کجا بریم میکنی یعنی باید آماده شوی برای کم شدن. برای سقوط اعتباراتت. برای فلاکت...
***
من در دوران اندک و بچهگانه عمرم کم ندیدم کسانی را که کم شدند. نابود شدند. ندار شدند. حزبهای نق نقو که کم شدند! نیست شدند. آدمهای نق نقو که کم شدند. فراموش شدند... و زیاد کسانی که زیاد شدند؛ از گشادهدلی. از رضایت عمیق قلبی ؛ از شکر.
شکر یعنی ببینی که چقدر همه چیز خوب است. چقدر همه چیز به دست کریم است. چقدر عالم روشن است؛ با تمام کفر و ایمانش... و چقدر کفر کوچک است؛ وقتی تقلا میکند تا با دستمالش خورشید را بپوشاند.
شکر یک واقعیت ملموس است برای بندهها؛ و یک دور دستنایافتنی برای آزادها.
و خوش بندی که چنین زیاد کند. و اف بر آن آزادی که چنین کم میکند.
دلار و ریال را بگذارید با هم کلنجار بروند. اعتبارات هم بلاخره عالم ناچیز خودشان را دارند و روا نیست خوشی ناپایدارشان را بگیریم.
بپاییم که این بالا و پایینهای اعتباری، کممان نکند.
***
خدا زیادمان کند. حتی ما چندتا را. شکر... :)