شهیدِ شبکههای اجتماعی
فرض کنید شهید حججی یا سایر شهدای مظلوم مدافع حرم همکلاسی شما یا هممحلیتان بود. فرض کنید یک عمر در کنار او بودید و ناگهان با آن تصویر عجیب شورانگیز مواجه میشدید. فرض کنید اصلا کل ماجرا در یک روستای دورافتاده و در بین یک جامعه محدود رخ داده بود... به نظر شما در این حالت چه بر سر بازماندهها و مطلعین میآمد. مثلا اگر کل این واقعه از آغاز تا انجامش در دل یک روستا، به دور از رسانهها و تبلیغات و ... رخ میداد چه میشد؟ قطعا زندگی خیلیها را متحول میکرد.. آینده مردم روستا را عوض میکرد. تاریخشان را به بازی میگرفت. اسطورهها و داستانهایشان را برای سدهها شاید تغییر میداد. چنین حادتهای چنان از «کیفیت» برخوردار بود که جهان پیرامون خودش را به کل تغییر دهد و زمان را به بعد و قبل خودش افراز کند...
اما حالا چه شده؟ رسانهها خروار خروار خبر و حواشی واقعه را منتشر میکنند. همه مطلع شدهاند. همه دارند در مورد شهید حججی، شهدای مدافع حرم، باید و نباید این دفاع، مظلومیت مدافعان حریم اسلام و چه و چه حرف میزنند. اما واقعا چهقدر زندگیها تغییر میکند یا چهقدر مسیرها عوض میشود؟! چهقدر زمان برای ما به بعد و قبل این واقعه و چنین واقعههای عظیمی تقسیم میشود. ما به جای ارتباط واقعی و نزدیک با مساله، در «کمیت»ی عجیب موضوع را حل و فصل میکنیم. خبرهای متعدد، پستهای اینستاگرامی پراحساس، یادداشتهای تجلیلی، حتی استقبالهای شورانگیز از خانواده شهید، حتیتر اختصاص تریبونهای متعدد جمعه و جماعات به مساله.... اما چیزی تغییر نمیکند. چیزی واقعا بین ما تغییر نمیکند. یک شور هرچند باشور اما زمانمند و فروکشکردنیست. شگفتآورتر آنکه حتی چنان کمیت را بالا میبریم که برای نزدیکان و صاحبان تاثیر پیرامون شهید نیز گاهی موضوع را کمعمق میکنیم. شوری که تنها کفیست روی اقیانوس کیفیت حادثه. «فاما الزبد فیذهب جفاء...»
ما به «سوگ کمّی» شهدایی مینشینیم که «شهدای کیفیت محض» هستند؛ کمیتی که توان همپایی با آن کیفیت عظیم را ندارد. لاجرم ما خود قاتلان کیفیت شهادتی هستیم که در کیفیت محض بلندترین معنای خود را پیدا میکند... ما اشقیای حقیقی این کربلا هستیم.
این دو یعنی «کیفیت» و «کمیت» دقیقا دو سوی یک طیف هستند. به قدری که به یک سمت برویم از سوی دیگر بازمیمانیم. اصلا نمیخواهم منکر ظرفیتهای کمّی عجیب غیرقابل انکار در همین دوران خاص بشوم، اما یقین بدانید باید بمانند برخی از همین نسل که دست در کار کیفیات ببرند و طبعا از کمیات فاصله بگیرند. «ولتکن منکم امه....»
***
کمیات در زمانه ما کار خودش را دارد میکند. مقابله با کمیات خودش شناخت کافی از کمیات میطلبد و این خود دلیل کافی برای پرداخت به کمیات نیز هست... ما نسل دوران کمیتیم. نسل دوران دموکراسی. نسل دوران خالیشدن واقعیات از کیفیات. ما همان نسلی هستیم که لایکهای اینستاگرامی و فالوورهای کانالهای تلگرامی برای آن نمایه واقعیت است....
خدا به ما رحم کند.