خر در مقابل خر؛ چه در مقابل فیل؟
ظاهرا در فرهنگ سیاسی امریکایی و فراخور چند حادثه سیاسی و هنری در ۱۸۲۸ و بعدتر در ۱۹۷۰ و ۱۹۷۴ نماد الاغ و فیل برای دو حزب حاکم سیاسی امریکایی یعنی دموکراتها و جمهوریخواهها تثبیت شده است. اگر کمی دقیق بشویم میبینیم اساسا شعار مردم خرکن «بگذارید مردم حکومت کنند» اندرو جکسون دموکرات در حدود صد سال قبل دلیل خر شدن نماد دموکراتها شده است و از آن طرف رقبا هم برای اثبات شکوه و قدرت خود ظاهرا فیل را انتخاب کردهاند.
هرچه که هست این دو نماد واقعا هم بازتاب درستی از جریانهای سیاسی امریکایی هستند؛ جریان دموکرات با پزهای روشنفکری و مدرنگرایی خاص که به عقلانیت تعبیر میشود، نوعی حماقت ذاتی را در خود دارد و صدالبته در پی تحمیق جامعه مردمی امریکا؛ و از آن طرف جمهوریخواه بنیادگرا بر قدرت و بیکلهگی امریکایی مبتنی بر نژاد و اصالتهای تاریخ اندک نداشته حساب میکند و مانند فیلی به جای شکوه، یک قدرت تکیدهی چگال بیخرد را نمایندهگی میکنند. قدرت نظامیگری و پول و شهوت و رسانه و .... در مقابل ژستهای حقوقبشری و مدیریت جهانی و دموکراسی مردمی دموکراتها....
قدرت زور در مقابل فریب تزویر
نمیدانم زورناکی جریان جمهوریخواه در داخل کشور چه بدیلی میتواند داشته باشد -برخی آن را به بیکلهگی احمدینژادی نزدیک میبینند اما فکر میکنم این تقریب زمانی صادق است که بپذیریم هر کدام از این دو قدرتمندی در بستر ارزشهای خود ارزشمند است- اما یقینا فریبناکی دموکراتها بدیل جریان چپ در ایران است. جریانی که با هزار و یک شعار انقلابی و ملی و جهانی، شرقی و غربی، توحیدی و شرکی همواره در تلاش کنترل جامعه و پیشبرد مدرنسازی ایرانی و همسویی جهانیست. نوعی تزویر وطنی به شدت آشنا...
دقیقا دوران خوبی بود. مقابل دموکراتهای امریکایی دولت تدبیر و امید داشتیم... مقابل الاغهای مردم خرکن امریکایی، این طرف هم فریب در تلاش برای تحمیق ملی بود. مانند قبلتر که مقابل جمهوری خواهان ، احمدینژاد داشتیم...
دوران خوب ظاهرا به سر شده است. مردم امریکا مقابل تزویر دموکراتیک قیام کردند. فیلها الاغهای امریکایی را زیر پای خود له کردند. حالا امریکا بیپردهتر از گذشته و با دقیقا میراث فرهنگی سه صده اخیر خود با ما روبهروست. این میان اما وضعیت ایران چندان مشخص نیست. آیا مردم ایران دوباره به بدیل الاغهای امریکایی رای خواهند داد؟
مردم ایران نشان دادهاند که ملتی غیرقابل محاسبه هستند. شاید اگر تجربههای بد در کنار هجمه رسانهای چپ نبود، کمتر احتمال میرفت همین سالها را نیز مجبور باشیم رفتارهای نابخردانه را به عنوان تدبیر دولتی کشور بپذیریم. به هر تقدیر انتخاب الاغها در ایران نتیجه رفتار نادرست فیلها و صدالبته هیاهوی جمع الاغها بود که فضای بیشه را سخت متشنج کرده بودند.... اما حالا چه؟
حالا کشور نیاز دارد تا بازی جهانی را درستتر بررسی کند. فیل امریکایی، امریکای بیپرده حالا روی صحنه آمده است. آیا بدیلهای ایرانی توان رویارویی با فیل مست امریکایی را دارند؟ آیا ایران به یک فیل برای این رویارویی نیاز ندارد؟ یا لااقل به یک موش که با هوش خود زهره فیل بیکله اما به شدت ترسوی امریکایی را بریزد؟
یا شاید اصلا به آن بلوغ رسیده باشیم که لیاقت فیلبانی را پیدا کرده باشیم؟ فیلبان کجاست؟