مرحومان شاهد
دیروز خبری در رسانههای جمعی منتشر شد. آقای مهدی مطلبی، از فعالان فرهنگی-سیاسی و جوانی حوزوی در سانحهای رانندگی در مسیر یک همایش سیاسی فرهنگی به رحمت خدا رفتند. کسانی که نمیشناختندش - مانند نویسنده - از مجموعه اخبار و کامنتهای وبسایتهای خبری متوجه شدند که آدم خوب و مخلصی بودهاست که همت این روزهایش را بر آگاهیبخشی مردمی در موضوع هستهای قرار داده و حتما برای مغفرتش از درگاه خدا طلب کردند. اما عجیب آنکه برخی از رسانهها او را شهید یا شهید راه روایت مقاومت هستهای خوانده بودند!
لفظ شهید اگرچه در ادبیات ما به معانی مختلف وارد است و در ادبیات دینی نیز به مجموعهای از مجاهدان راه خدا که در این راه به بذل جان میروند اطلاق میشود اما در ادبیات عامه به کشتهشدهگان در قتال و معرکهی جنگ یا کشتهشدگان به دست دشمنان حق در راه خدا گفته میشود. طبعا در طول تاریخ، مردم مسلمان ما نیز همه احادیثی که ناظر بر شهید بودن محب آل علی (ع) یا شهید بودن مجاهد در راه خدا حتی در بستر یا شهید بودن کسی که در راه طلب روزی حلال برای عیالش بمیرد را خواندهاند و توجیهکنندگان نیاز به یادآوری این احادیث زیبا ندارند اما همیشه استعمال لفظ شهید به سیاقی فرهنگی برای تفکیک میان مجاهدان معمولی یا همان مرحومان شاهد با شهیدان معرکه قتال بوده است.
این روزها هرکس در کامنتی یا نقدی بگوید فلانی که شهید نشده، اگر از ادبیات محترم دینی برخوردار باشد سریعا جواب میگیرد که به شاهد فلان و فلان روایت شهید است. و اگر ادبیاتی غیردینی و نامحترم داشته باشد، با تندی اهل حق روبهرو میشود. در حالی که ما با یک بدعت دینی فرهنگی به دست جامعه مومنان مواجهیم .
چند وقت قبل که رفیق شفیقمان حسین سخا به رحمت خدا رفت هم همین طور شد. حسین چهره نورانی و دل پاکی داشت و کارهایش جمله به نحوی خدمت بود به این روزهای انقلاب اسلامی. حسین به هر تقدیر به خواست خدا با جسمی آرام و در بستر و بدون هیچ زخم جراحت معرکه قتال در راه خدا به دیدار او رفت. اما رفیقان برخی این را برنتافتند. رفیقان حسین فکر میکردند شهادت چیز سادهایست و حتما نصیب همه دردمندان اسلام و انقلاب میشود. با رفتن حسین و عدم پذیرش درونی این مساله، نجواها و بعد کامنتها و پعد پستها و پوسترها و. ..... و میرفت تا حسین را شهید بنامند. حتی بعدتر آنها که نمیشناختندش و از قبل همین فضاهای مجازی با حسین آشنا شدهبودند مطالبی منتشر کردند که در برخی حتی او را شهید نامیدند!
امید که حسین با سرور و سالار شهیدان محشور شود و در زمره شاهدان باشد و ما با حسین... اما مرحوم حسین سخا شهید نشد.
این بار در ابعادی گستردهتر رسانههای خبری دردمند یک مرحوم به مرگ طبیعی را شهید مینامند. استدلالها هم میکنند. برای حسین هم استدلال داشتند. که او شهید معرکه جنگ هم بوده! فقط معرکه جنگ نرم! تفقه در این باره واقعا با عالمان دین است اما ظاهر مساله آن ست که شهید جنگ نرم هم نرم میمیرد و احتمالا به جای خون آبرو میریزد و طبعا نام شهید هم به آن اطلاق نمیشود و باید دنبال تعبیر نرم دیگری باشیم! این که یک مبلغ مذهبی در راهی فرهنگی دینی اما خیلی طبیعی به رحمت خدا برود و ما جرات کنیم و نام شهید را برای او به کار ببریم (نه این که تنها از ته قلب برایش آرزوی حشر با شهیدان و شاهدان داشته باشیم) این سرآغاز بدعتیست که آیندهای نزدیک سخت تعبیر مقدس شهادت را خدشه میکند.
باید منتظر باشیم که هر تاجری هم فردا هواپیمایش سقوط کرد به استدلال الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیلالله، بچههایش نام شهید پشت اسمش بزنند و حتما فردا از جامعه هم طلبکار باشند.....
بیایید سنتهای درستمان را به بدعت نابود نکنیم.
تنها راه مقابله با بدعتهای دینی درون جامعه مذهبی و مسلمان برخورد خود مومنین با بدعتکاران و امر بدعتست چرا که هر انتقاد خارجی لاجرم به حکم دشمنی و بدخواهی پذیرفته نخواهد شد....
برای مرحوم مطلبی هم طلب آمرزش کنیم و امید داشته باشیم که راهی که امثال او در دفاع از آن زحمت کشیدند انشاالله به بار خواهد نشست...
خیلی با شما موافقم. خیلی زیاااااااااااااااااااااااد.
نیاییم مفاهیمان را دست مالی کنیم. بگذاریم شهادت همان معنای خودش را حفظ کند... چون وقتی ما دایره مصادیق را وسعت بدهیم، سایرین هم می دهند.
و یک دقت ظریف، بسیاری از این احادیثی که می آورند، در آن لفظ «ک» استفاده شده. «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیلالله» یعنی مانند، مثل.
مانند و مثل، خود شی نمی شود. قطعا نمی شود. مثل اینکه یکی به بنده بگوید: شما مثل پدرت هستی. یعنی پدرم هستم، خود پدرم؟! نه! دوتا آدم مختلف هستیم که از جهاتی شباهت داریم.
یا قرآن می گوید: مثل الجنة التی وعد المتقون... این مثال بهشت است، آیا بهشت این است؟! نه... قطعا خیلی فراتر از تصور امثال بنده است.
امیدوارم بتوانیم درست استفاده کنیم از تعابیر و مفاهیممان.
ملتمس دعا