چه کنم که ظرف او نیست
شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۵۵ ق.ظ
این مطلب در تاریخ 1 مهر 1390 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.
-----------------
وبلاگ جای روضه خوانی نیست؛ یعنی راستش اصلا ظرفش نیست. ظرفیت ندارد.
روضه را باید در دل تاریکی،
آن جا که تنها خدا می بیندت و ولی خدا،
آن جا که هقهقت با حقحق ملائک هم مخرج می شود،
آن جا باید خواند.
اما مگر می شود از امشبی به راحتی گذشت ؟
امام صادق(ع) ولی خدا بود و امام معصوم و فرزند رسول خدا. اگرچه روضه در این صفحه نمی گنجد اما از زبان فریدالدین عطار (1) که می توان وصف او را خواند؛ چه این که فریدالدین چونان که به شیعه لطف شده خود را ماموم حضرتش نمی داند.
« آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق : جعفر الصادق علیه السلام.
گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت. این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بودهاند اما به سبب تبرک به صادق (ع) ابتدا کنیم که او نیز پس از ایشان بوده است. و چون از اهل بیت (ع) بود و سخن طریقت، او بیشتر گفته است و روایت از وی بیشتر آمده است کلمهای چند از آن او بیاوریم که ایشان همه یکیاند .
چون ذکر او کرده شود از آن همه بود. نبینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند؟ یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی.
اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود، و قدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر وی بود، و مقتدای مطلق بود. هم الهیآن را شیخ بود، و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا.
هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق، هم در لطایف تفسیر و اسرار تنزیل بینظیر بود، و از باقر (ع) بسیار سخن نقل کرده است و عجب دارم از آن قوم که ایشان خیال بندند که اهل سنت و جماعت را با اهل بیت چیزی در راه است که اهل سنت و جماعت، اهل بیت (ع) را باید گفت به حقیقت. و من آن نمیدانم که هر که به محمد (ص) ایمان دارد و به فرزندانش ندارد به محمد (ص) ایمان ندارد. تا به حدی که شافعی در دوستی اهل بیت تا به حدی بوده است که به رفضش نسبت کردهاند و محبوس کردند و او در آن معنی شعری سروده است و یک بیت این است :
لو کان رفضا حب آل محمد / فلیشهد الثقلان انی رافض
که فرموده است یعنی : اگر دوستی آل محمد (ص) رفض است گو جمله جن و انس گواهی دهید به رفض من؛
...........
(و پس از چند داستان، چندی سخن از آن حضرت می آورد)
...........
از وی پرسیدند درویش صابر فاضلتر یا توانگر شاکر؟ گفت درویش صابر که توانگر را دل به کیسه بود و درویش را با خدای.
و گفت عبادت جز به توبه راست نیاید که حق تعالی توبه مقدم گردانید برعبادت. کما قال الله تعالی التائبون العابدون.
و گفت ذکر توبه در وقت ذکر خدای غافل ماندن است از ذکر. و خدای را یاد کردن به حقیقت آن بود که فراموش کند در جنب خدای جمله اشیا را به جهت آنکه خدای او را عوض بود از جمله اشیاء.
و گفت در معنی این آیت " یختص برحمته من یشاء." خاص گردانم به رحمت خویش هرکه را خواهم واسطه و علل واسباب از میان برداشته است تا بدانند که عطاء محض است.
و گفت مومن آن است که ایستاده است با نفس خویش و عارف آن است که ایستاده است با خداوند خویش.
و گفت هرکه مجاهده کند به نفس برای نفس به کرامات برسد و هرکه مجاهده کند با نفس برای خداوند برسد به خداوند.
و گفت الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن که بیالهام بود از علامت راندگان است.
و گفت مکر خدای در بنده نهانتر است از رفتن مورچه در سنگ سیاه به شب تاریک.
و گفت عشق جنون الهی است نه مذموم است نه محمود.
...........
و گفت :حق تعالی را در دنیا بهشت است و دوزخ است . بهشت عافیت است و دوزخ بلاست . عافیت آن است که کارخود را خدای گذاری و دوزخ آن است که کار خدای با نفس خویش گذاری.
و گفت : من لم یکن له سر فهو مضر. اگر صحبت اعدا مضر بودی اولیا را به آسیه ضرر رسیدی از فرعون ، و اگر صحبت اولیا نافع بودی اعدا را منفعتی رسیدی از زن نوح و لوط را ، ولکن بیش از قبضی و بسطی نبود . و سخن او بسیار است ، تاسیس چند کلمه گفتیم و ختم کردیم. »
----------------
1) بخشهایی از مدخل "امام جعفر صادق (ع)" از زبان عطار در تذکره الاولیا