امام آنها
برای شیفتهگان انقلاب اسلامی و عاشقان امام خمینی سخت است صحبت کردن در مورد خاری در گلو. دیدن خاری در چشم. اما تاریخ نشان میدهد که سکوت و سکون مردابی بستر مناسبی برای نشو پلیدیهاست. ناگزیر باید حرف زد. هرچند خار در گلو با سخن گفتن دو چندان جراحت به بار میآورد.
***
سالهاست که پس از رحلت امام خمینی (ره) و به احترامی اخلاقی بیت امام داریم. بیت امام در تعریف اولیه یعنی خانواده نسبی امام خمینی کبیر. یعنی در ابتدا تنها خانواده ایشان مورد نظر بودند اما چندی بعد و با رحلت آن مرد خوب و ساده، به معنایی وسیعتر به یک خانواده بزرگ اطلاق شدند و کمی بعدتر با وصلتهای خانوادگی متعدد با هزارفامیلی روبهرو شدیم که دیگر به خانواده نسبی امام منحصر نبود. این خانوادهها در جریان طبیعی انقلاب اسلامی، نه از میراث مادی امام دست خالی و دلآرام ما که از صدقه سر وصلتهای خانوادگی خاص و رانتهای مختلفی که دورههای سازندهگی و اصلاحات برای شان درنظرگرفتند آرام آرام در کنار چند خانواده بزرگ دیگر به سلسلههای ذینفوذ و ثروتمند و البته با اختلافات فکری متعدد با آرمانهای امام خمینی بدل شدند. طبعا اینها همه دیگر حتی نسبت خونی و نسبی روشن یا نزدیکی با امام هم نداشتند اما به اعتبار بیت امامی و نسبتهای هزارفامیل جایگاههای محکمی در این نظام پیدا کرده بودند. ما هنوز از سر اخلاقی عجیب به این اشرافزادهگان -متاسفانه در مواردی بدون شرف- احترام میگذاریم.
سالهاست که حرم امام در حال ساخت و ساز است و چندسالیست که به بهانه همین ساختوساز راه ورود مردم به حرم نیز بسته شده است. تولیت این حرم و مسئولیت این سازندگی هم به همین جریان یادشده مرتبط است. یعنی همان جریانی که عملا ما دیگر نباید برایشان احترام فائل باشیم اما کماکان هستیم! طبعا از جریان مسؤول که سابقهشان هم نشان داده برای مردم و نگاه مردم تنها به منظور استیلای حزبی و مالی ارزش قائلند نیز نمیشد انتظار داشت که حداقل با چند تصویر سه بعدی و گزارش گاه به گاه از فعالیت حرم، دورنمایی از آنچه قرارست به زودی با آن مواجه بشویم نیز بدهند. ساخت و ساز حرم امام به صورت چراغ خاموش پیش رفت. جریانی که ۸۸ داعیه حقوق مردم داشتند و بزرگترین ناحقی را در حق مردم ایران و به خصوص مستضعفین انجام دادند حتی جرات نکردند با مردم درمیان بگذارند که پشت دربهای بسته کارگاه چه میگذرد. به این ترتیب درهای بسته حرم امام امروز بازشدند در حالی که ملت مقبره یک امام مستضعفان را نمیدید.
ملت با یک بنای شکوهمند تجملاتی آنچنانی روبهرو شدند که اصلا انتظارش را نداشتند. فریادهای رسانهای این روزها کاری از پیش نبرد. مسئول مستقیم قضیه با وقاحت تمام در پخش زنده خبری از معماری حرم تعریف کرد و به طرزی ناباورانه آن را معماری ایرانی-اسلامی در خور امام دانست که در مقایسه با طرح و معماری خود از هزینههایی قریب به نصف برخوردار است. و مجری ضعیف بخش خبری نیز به طرزی محافظهکارانه مساله را خاتمه داد.
حرم امام خراب شد و کاخ امام ساخته شد. کاخی که حالا با مقایسه آن، خانههای جریان جماراننشین انقلاب، خانههای محقر قابل قبولیست. کاخ امام دهنکجی بزرگی به تمام شیفتهگان انقلاب اسلامی و امام بود. معماری سابق، معماری ساده و بیآلایش حرم امام تخریب شد و ضریح عزیزی که بیست و اندی سال مسح دستان عاشق انقلاب پابرهنهگان مقدسش کرده بود و خود الگویی بسیار نو برای معماری اسلامی انقلاب ما بود جای خود را به انبوه تزیینات پرخرج و زرق و برقی داد که امام آمده بود تا بدیلهای پهلوی و ماسبق آنها را براندازد.
معماری سابق حرم امام در پی یک نیاز بود. انبوه عاشقان پیرجماران سابق، نیاز به فضای عبادی و کارکردهای مناسبی داشت . پس برای اولین بار مقبره یک رهبر بدون درنظرگرفتن شوکت مورد نیاز نسل بعد و بدون وجود وصیتهای مستبدانه برای ساخت مقابر فرعونی و بدون حتی تمایل یک ذره خودنمایی دنیایی، ساخته شده بود. امام با زندگی و مرگ خود صورت جدیدی از حکومت بر مستضعفین را پایهریزی کرد که در آن حاکم خود را همردیف ضعیفترین مردم و مسؤول همه امور میدانست و در مقابل خدای تعالی به اقامه عدل برخواسته بود. حرکت امام انشاالله متوقف نخواهد شد اما.....
اما تمام این ارزشها در غفلت ما و در پرده نابود شد. بنایی فرعونی جایگزین شد که تمول و تجمل اساس طراحی و ساخت آن درنظرگرفته شده است. این حرکت درست توسط جریانی مدیریت شد که خودشان با رفتن امام آرام آرام از تمام این ارزشها خالی شدند. خاطراتشان را بخوانید. تفریحات سد لتیان و پروازهای خانوادهگی با هلیکوپترشان یا تفریحات کیش و قشم و .... همه بدیلهای -البته لاجرم خوار و خفیفی- از سابقین حاکم است.
زندگی امام و سادهگی و هوشمندی و الاهی بودنش خار در چشم وابستهگان این جریان بود. آنها اعتبار امام و رانتهایی که از پس اسم او داشتند را میخواستند اما نمیتوانستند مانند او ساده زندگی کنند. پس باید امام را از این صفات جدا میکردند تا خود اندکی از زیر بار اتهام خارج شوند. چه بسیار خاطرات مناسب احوالی که این سالها از زندگی امام برایمان گفتند. امام آنها با ثروت مشکل نداشت. امامشان حتی با آرایش زن در جامعه مشکل نداشت اما در رسالهاش برای مردم سختگیرتر بود. امام ایشان چندان تدبیر سیاسی نداشت و اگر آنها نبودند معلوم نبود چندان مدیریتی بر انقلاب میداشت..... از خاطرات خواب و بیدار و خلوت و جلوتشان با امام تا امروز ساخت مقبره فرعونی برای او..... آنها این گونه امام مستضعفان را از ما گرفتند....
درد پایان ندارد و روز عیدی چندان فرصت نوشتن درد نیست....
کاش میشد امیدوار باشیم که جناب آیتالله خامنهای (حفظه الله) فردا چهاردهم خرداد ۹۴ خارج از بنای مرقد و در محوطه سخنرانی کند...... با این وضعیت ایشان تنها امید مستضعفان انقلاب اسلامیست.