- ۲۰ دی ۹۸ ، ۰۰:۲۱
- ۰ نظر
تابعیت حق میآورد و وظیفه!
وقتی اهل یک کشور هستی انتظار داری آن کشور تو را دریابد و کمک زندگیت باشد و در قبال آن هم خود را به خدمت اصول آن کشور وامیداری.
اما وقتی اهل دو کشور باشی مسأله یک جوری قابل مدیریت است.
میتوانی مثلا تمام انتطاراتت را به یک کشور ببری و تمام خدماتت را به دیگری!
میتوانی از یکی پول دربیاوری و در دیگری خرج کنی!
میتوانی در یکی زمین داشته باشی و در دیگری زمان بگذرانی.
در یکی هویتت را قاب کنی و به دیوار بزنی و در دیگری بیهویت و فرهنگی فقط به لذت بیشتر فکر کنی.
تازه وقتی از یکی به دیگری رفتی نق بزنی و وقتی برگشتی افسانه بگویی و اگر هم در یکی بدنهی مدیریتی خاضعی باشد، اصلا از آفیسری فلان دانشگاه دست دوم و سوم یکی بیایی و این جا یکشبه هیبت علمی دانشگاه مطرح این ور شوی....انگار دو تابعیتی تمام بچهزرنگیست!
اهل دو کشور بودن صورت رسمی و عمیق دوروییست و این در اخلاق خلاصه نمیشود. این عمیقأ به مسائل کشور و مصالح یک بوم ارتباط پیدا میکند.