یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هلن گاردنر» ثبت شده است

وقتی خیلی دوروبرمان شلوغ می‌شود غالبا خیلی از چیزها یادمان می‌رود.

رسانه‌های امروز با فهم همین نکته‌ی ساده ببینید با ما چه کار کرده‌اند!؟ آن قدر اخبار و اطلاعات در جهان مخابره می‌شود و آن قدر شلوغی و آشوب و ظلم و غارت و کشتار و بمب‌گذاری و تجاوز و اشغال و ... عادی شده که مثلا اگر یک روز در اخبار خبری از این‌ها نباشد حتما جا می‌خوریم! و همین شلوغی باعث می‌شود که خیلی راحت و خیلی زود همه چیز یادمان برود.

دقت کرده‌اید مثلا در مورد موضوع فلسطین تا تجاوزی آشکار آن هم به صورت لشگرکشی زمینی و هوایی و دریایی از سوی رژیم اشغال‌گر قدس صورت نگیرد و تا آمار کشته‌ها و مجروحان و آوارگان دورقمی و سه رقمی نشود، اصلا به ذهن‌مان هم خطور نمی‌کند که قبله اول ما در اشغال و برادران‌ مسلمان ما زیر بار تجاوز و ترس و ظلم هستند؟

باز هم خدا را شکر که روز قدسی هست، که اگر حتی آن رژیم منحوس دستی آشکار دراز نکند، نمی‌گذارد این داغ از حرارت بیافتد؛ هرچند سالانه و دیر به دیر.....

فلسطین پاره تن اسلام است؛ امام گفت.

تن‌تان که پاره‌ای داشته باشد، آرام و قرار و خواب نخواهید داشت.....
نگذاریم غفلت دنیای رسانه با آن خیال انگیزی و افسون‌گری‌ش فرزندان پیامبر آخرین را دربربگیرد....
در این (همیشه بیداری) هنرمندها و اهالی رسانه حتی به قدر اشتراک گذاشتنی یا تولید محتوایی ناچیز اما ممتد، نقش عجیبی خواهند داشت....

کودک فلسطینی

این مطلب در تاریخ 25 دی 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

----------------------

از اولین نقاط قابل بحث،در محتوای متون تاریخ هنر و تمدن مشهور، نحوه‌ی برخورد آن‌ها با مساله‌ی بشر اولیه و آغاز زندگی بشر بر روی کره‌ی زمین، نتایج مطرح شده و تفاوت آن‌ها با متون دینی و فرهنگی اقوام است.
هنر در تاریخ هنر از دیدگاه اهل فنی، نظیر جنسن، متناظر با تصویرسازی و بیان نمادین به‌شمارمی‌آید. جنسن در ابتدای تاریخ هنر خود می‌نویسد:
« برخی پژوهش‌گران معتقدند آن نوع تصویرسازی و زبان نمادین که امروزه می‌شناسیم، نتیجه‌ی ساختار تکامل یافته‌ی مغز است که به انسان ناطق نسبت می‌دهند. هنر زمانی پدید آمد که انسان جدید از آفریقا به اروپا، آسیا و استرالیا رفت و با انسان نئاندرتال اوراسیای غربی روبه‌رو شد و در نهایت جای او را گرفت. .... برخی محققان با این نتیجه گیری مخالفند. به اعتقاد ایشان جهش ژنتیکی مربوط به ساختار مغز توانایی تفکر انتزاعی را ایجاد کرده و زبان نمادین و هنر بازنمودی تحول ناگهانی در تکامل انسان بوده‌اند. هر آن‌چه به این توانایی شکل داده باشد، چه با فرآیندی تدریجی روبه‌رو باشیم و چه با جهشی ناگهانی، در تاثیر این تحول بر پیدایش فرهنگ انسانی که به ایجاد تصاویر ناتورالیستی انجامید، نمی توان شک‌کرد."
شاید اندک مسامحه‌ی جنسن در بیان مبدا بشر هنرمند آغازین را بتوان معلول شخصیت مذهبی و تحت تاثیر معارف مسیحی او دانست، ولی به راستی همین اندک مسامحه نیز از دیگر بزرگان تاریخ هنر و تمدن مشاهده نمی شود.
تاریخ نویسی بشر نخستین در غالب تواریخ هنر، با بنیان‌های مادی و تجربی و بی‌توجه به اسناد وحیانی و متون کهن آغاز می‌گردد. در ادامه در بررسی سیر تحولی بشر نیز با وجود نگاه های گوناگون، مادی بودن و بی توجهی به متون الاهی، مشترک تمام این نگاه هاست. از جزییات این نقد می گذرم! اما علاقه مندان می توانند در فصل اول از کتاب سی و دو هزار سال تاریخ هنر فردریک هارت توصیف مناسبی از انواع این نگاه ها را پیگیری کنند.
متون تاریخی امروز، به مساله‌ی خلق نخستین با پیش‌زمینه‌ی ذهنی نظریه‌ی تکامل می‌نگرند. بدین ترتیب، بدون ارائه‌ی دلایل محکم، بشر اولیه را امتداد نسل‌ بشر میمون‌نما می‌دانند که در آغاز دوره‌ی دیرینه‌سنگی پس از دوره‌ای میلیون ساله، به صورت بشر امروزی شروع به تصرف در زمینه اطراف خود نمود.

این مطلب در تاریخ 19 دی 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

----------------------

 

این که نوشتم بازی در زمین حریف است و از نو باید نوشت، خیلی جدی نوشتم!
از این پست تا چند پست تنها در موضوع تاریخ هنر و ضرورت بازتعریف‌ش می‌نویسم که این روزها بسیار درگیر تاریخ هنر هستم!
بنا را در این بلاگ بر آن گذاشته‌ام که مطالب کوتاه بنویسم، چرا که خودم هم تمایل چندانی به خواندن متون بلند در وب ندارم، شاید بعدها هرگاه سلسله مباحثی تکمیل شد به صورت مقاله‌ای بلند هم در این بلاگ گذاشته شود.
در مورد این کوتاه‌نویسی اگه برخطا هستم آگاهم کنین!
×××
تفاوت میان «تاریخ»[i] و «داستانِ تاریخی»[ii] موضوعی بسیار کلیدی در ورود به مساله‌ی ضرورت بازتعریف متون تاریخ هنر است. این که آیا واقعا ضرورت دارد که متون تاریخ هنر و تمدن را از نو بنویسیم یا نه در ارتباطی تنگاتنگ با پاسخ به یک پرسش است. موضوع اصلی بر سر آن است که محتوای تاریخ هنر مشهور امروز بر چه اساسی بنا نهاده‌‌شده‌‌است؟
کتب مشهور زیادی در باب تاریخ هنر، امروز به عنوان مرجع به حساب می‌آیند. "هنر در گذر زمان" هلن گاردنر، "سی و دو هزارسال تاریخ هنر" فردریک هارت، "تاریخ هنر" جنسن و "داستان هنر" گامبریچ و ... !
 
Story of Art ; Gombrich