- ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۱۷
- ۰ نظر
معماری -به خصوص آنچه در تاریخ از آن میماند- دیالوگ اندیشه با اراده و سرمایه است. معماری یک دوران تجسمی قوی از اندیشه است که جز با صرف سرمایهها و اراده، ظهور پیدا نمیکند. وقتی از نابهسامانی آن حرف میزنیم و میدانیم سرمایه و اندیشه انباشت کم نداریم، ظاهرا باید سر اتهام را به اراده برآمده از قدرت برگردانیم. حالا این قدرت چه از نهاد حاکمه برآید و چه در بستر فرهنگی و عمومی شکل بگیرد.
اینجاست که از تاریخ انقلاب اسلامی میشود پرسید که چه طور ارادهی قدرتی ما را به اینجا، در حوزه معماری حکومتی و چه اراده عمومی -فرهنگی- ما را به این جا در حوزه معماری عمومی رسانده است؟ ما کجا هستیم؟