- ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۴
- ۰ نظر
برای شیفتهگان انقلاب اسلامی و عاشقان امام خمینی سخت است صحبت کردن در مورد خاری در گلو. دیدن خاری در چشم. اما تاریخ نشان میدهد که سکوت و سکون مردابی بستر مناسبی برای نشو پلیدیهاست. ناگزیر باید حرف زد. هرچند خار در گلو با سخن گفتن دو چندان جراحت به بار میآورد.
***
سالهاست که پس از رحلت امام خمینی (ره) و به احترامی اخلاقی بیت امام داریم. بیت امام در تعریف اولیه یعنی خانواده نسبی امام خمینی کبیر. یعنی در ابتدا تنها خانواده ایشان مورد نظر بودند اما چندی بعد و با رحلت آن مرد خوب و ساده، به معنایی وسیعتر به یک خانواده بزرگ اطلاق شدند و کمی بعدتر با وصلتهای خانوادگی متعدد با هزارفامیلی روبهرو شدیم که دیگر به خانواده نسبی امام منحصر نبود. این خانوادهها در جریان طبیعی انقلاب اسلامی، نه از میراث مادی امام دست خالی و دلآرام ما که از صدقه سر وصلتهای خانوادگی خاص و رانتهای مختلفی که دورههای سازندهگی و اصلاحات برای شان درنظرگرفتند آرام آرام در کنار چند خانواده بزرگ دیگر به سلسلههای ذینفوذ و ثروتمند و البته با اختلافات فکری متعدد با آرمانهای امام خمینی بدل شدند. طبعا اینها همه دیگر حتی نسبت خونی و نسبی روشن یا نزدیکی با امام هم نداشتند اما به اعتبار بیت امامی و نسبتهای هزارفامیل جایگاههای محکمی در این نظام پیدا کرده بودند. ما هنوز از سر اخلاقی عجیب به این اشرافزادهگان -متاسفانه در مواردی بدون شرف- احترام میگذاریم.