یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

الان دیگر چند سالی‌ست که بازخوانی تاریخ اسلام و تطبیق‌ش با وضعیت امروز کشور به خوبی جا افتاده است. راستش را بخواهید من هم از این تطبیق‌ها درس می‌گیرم. آخر تاریخ در خود جوهره‌هایی دارد که ورای زمان و مکان امکان بروز مکرر دارند. تاریخ هر آن‌چه را یک بار بر پیامبر مصطفی (ص) و بعدتر بر علی مرتضی (ع) آورده است، می‌تواند دوباره بر سر هر مصلح بزرگ اجتماعی و هر انقلابی ریشه از حق‌گرفته‌ای بیاورد.. حتی کربلای حسین (ع) خود را به پهنای تاریخ وسیع کرده است تا باب تهجر را ببندد و امکان بازتعریف را در همه زمان‌ها پیش چشم ما بازکند...

در تاریخ حکومت علی (ع) سه جنگ بزرگ رقم می‌خورد؛ حتی قَتَلَ الناکثین و القاسطین و المارقین...حالا زمزمه‌های فتنه‌های جدید شنیده می‌شود.... چه بسا که به تجربه، هر ده سال منتظر یک فتنه هستیم! و این بار اساتید منبری ما خط فتنه‌های مارقین را به ما گوش‌زد می‌کنند. و از خوارج می‌گویند که «به قاعده تاریخ اصلی چون عدالت را در مقابل ولایت علم می‌کنند.»

اما مگر تاریخ، «امام علی میرباقری‌»ست که اساتید ما منتظرند بعد از صفین‌ش نهروان بیاید؛‌ بی آن که شمشیر علوی در جمل‌ش از نیام برآمده باشد؟! کجا فتنه جمل خوابیده که حالا فقط نهروان مانده باشد؟ نکند فرمان هشت ماده‌ای رهبر انقلاب را که به مدد سکوت همین نخبه‌گان و خواص و تریبون‌ها و منبرها و هزینه نکردن‌شان در راه حق در نطفه خفه شد، می‌توان بر جمل خون‌ریز فتنه‌انگیز پرهزینه تطبیق داد!!؟

برادران! اساتید! بزرگان!

واقعیتی که دم خروس‌ش پیداست را نهاده‌اید و گمان برداشته‌اید؟! فتنه جمل انقلاب اسلامی امروز چونان بزرگ شده است که بیم آن می‌رود انقلاب را یک باره ببلعد! خاندان حاکمه به نحوی بر تمام امور و سرمایه‌ها و فرصت‌ها چنبره زده است که صدای حق خیلی زودتر از همیشه در نطفه خفه می‌شود. دختر وزیر ملک قاچاق می‌کند. برادر رئیس جمهور فساد اقتصادی، برادر معاون اول‌ش در بازداشت است. برادر قاضی‌القضات متهم به فسادی مسکوت، پسر فلان آیت‌الله به فساد اقتصادی متهم؛ پسر دیگرش سوار بر مرکب چند میلیاردی در بالاشهر تهران ویراژ می‌دهد. خانواده یادگارانِ یادگارانِ [و اخیرا] یادگاران، صحبت از ژن خوب می‌کنند و مناصب مهم ملک را به رابطه مصادره می‌کنند.. قاضی‌القضات این میان در کار درس فلسفه، قضا در حال خفه کردن صداهای حق‌طلب، چرا شریح  و کوفه سال ۶۱ را هم در بازخوانی‌های تاریخی‌تان دخیل نمی‌کنید!؟

کجا نظام اسلامی ما در جمل‌ش به روی شتر سرخ‌مو تیغ کشید؟! و کجا عزیزان دوران گذشته و هم‌رزمان‌ خسته‌ش را -با اشک و افسوس- به معرکه قضا و خذلان نبرد سپرد؟! باید می‌ماندیم تا موالیان حضرت عزرائیل آن هم در استخر شاهان طاغوت، جان فتنه را بستانند!؟ و باز می‌ماندیم تا جملی‌ها از رووس فتنه برای‌مان نام اتوبان و تندیس تمام قد و دانش‌گاه و ... بسازند!؟

چرا در مقابل جمل -که در آن واقعیم- صدای‌ شما بلند نمی‌شود و حالا از نهروان می‌گویید.... نهروانی که اگر هم در پیش باشد به قاعده احکام تاریخ، نتیجه جمل و صفین است نه امری جدا از آن‌ها....

بله. نگذاریم. نگذاریم تا انقلاب در گردنه جملی خود بر زمین بنشیند. انقلابی که ناوردهای صفینی زمین‌ش نزده است اما در جمل متوقف باشد... نگذاریم تا جوانان حق‌طلب و مخلص این انقلاب برچسب نهروانی بخورند و آن قدر از حق فاصله بگیرند تا روزی به دامن باطل بیافتند...

آن قدر -به موهوم- ولایت را در مقابل عدالت بلند نکنیم که روزی خدای نکرده واقعا عدالت در مقابل ولایت بلند شود...

عدالتی که مهم‌ترین و یگانه متولی‌ش خود ولایت است؛ بوده و هست.... کجا عدالت مطالبه ولایت نبوده است و کجا در زمانه ما نیز ولایت فقیه ندای بلند عدالت‌طلبی را بلندتر نکرده است!؟ بله وقتی مادحین و منبری‌های عزیز به جای آن که ندای عدالت بشوید و کمک کار ولی خود باشند، در فکر منصب و مقام و بودجه و مصلحت و .... باشند پس چه کسی کمک کار ولی فقیه باشد تا پیش ولی اعظم خدا شرمنده نباشد....

کمی به خود بیاییم.

این مطلب در تاریخ 10 فروردین 1390 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

------------------------

چقدر شبیه زمان انتخابات بود این دادو بی داد ها....

----------

آن ایام با خودم فکر می کردم یعنی واقعا این بیست ودوهزار نفری که بعضا به این‌ حرف ها دل‌خوش کرده اند، خبر ندارند از جامعه‌ی ایران یا خود را امید می‌دهند یا حتی.......
اخراجی ها اکران شد، جدایی نادر از سیمین هم!
بنده جزو آن دسته بودم که نه کاری به این حماقت‌های سبز رنگ داشتم نه در دیدن اخراجی‌ها سودی می دیدم، مثل آن خیلی از ملت که از اخراجی‌ها لذت می برند هم ، لذت نمی بردم از آن، پس به تمایل شخصی نادر از سیمین را دیدم! فیلمی خوش ساخت و البته ناجوان مرد و عوضی!

این مطلب در تاریخ 6 اسفند 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

-------------------------

بیست و پنج فوریه‌ی دوهزارو ده میلادی،
برای یکی از دوستانم نوشتم :

" سیل عظیمی در راهه که وقتی بیاد جز درختان ریشه دار سال های دور، از ویران‌گری اون در امون نیستند! چه کنیم با ریشه های یکی دوروزه‌مون! ما نهایتا ریحون های خوش عطر نازک‌نارنجی!
.....
اما حقیقتی که داره رخ می ده بزرگ‌تر از این هاست!
به خدا فرصت خیلی کمه! باید انتخاب کرد...
..... "

اون روز، باور نکرد؛
حداقل اون قدر که باید، باور نکرد....
امروز خیلی خیلی خیلی باورکردنی تر شده این حرف. هرچند او این جا رو نمی خوونه
و هرچند اگر هم روزی بخونه، باز هم اون قدر که باید باور نمی کنه!
 اما دعا می کنم، روزی که باورکرد، دیر نشده باشه............

--------------------------------
پی نوشت:
من و تویی که باور داشتیم، هیچ فکر می کردیم این قدر سریع !!!؟
هیچ فکر می کردیم ؟
همه می دونیم که فرصت خیلی کمه!
کمر ببندیم به تقوا؛ 
که " من یتق الله یجعل له مخرجا؛ و یرزقه من حیث لا یحتسب! و من یتوکل علی الله فهو حسبه......." طلاق 2/3

این مطلب در تاریخ 25 بهمن 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم

-----------------------

روزی که بلاگ رو ساختم فکر می کردم باید از هنر بنویسم! فقط...

کم کمک دستم آمد که بلاگ بلاگ است و هرچه هر زمان مشغولت کرده را پذیراست و به ناچار، منی که خیلی اوقاتم مشغول هنر و مباحث هنر است از هنر خواهم نوشت.

این روزها گرم سودایی دیگرم ناچار..........

-----------------
گرم آزمایشم‌ این روزها. فتنه! آزمایشی که دامن امت مرا گرفته و یکی یکی دارد آزموده پس می دهد!
خیلی از دوستان م را در این آزمون بزرگ جا گذاشتم! "ح" را! "ر" را! "ف"، "ش"، "ه"، "ر"، "ع"، "ح"، "ع"، "م"، "ع"، "ع"، "م"، "ا"، "ک"، "ا"، ".......
نه که فکر کنی این عزیزانم خیلی پای محکم داشتند پیش از این ها ها! نه. دوستان م میانه بودند! انتخاب داشتند پیش روشان ......
نه که فکر کنی دوست‌شان ندارم دیگر! نه... کمتر گوش شنوا دارند و گرنه دلم از همیشه بیشتر برای شان می تپد.