یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۴۵ مطلب با موضوع «واقع‌نوشته» ثبت شده است

امروز خیلی زود تمام می‌شود. هیچ روزی نمی‌ماند؛ اما از هر روز یک چیزهایی در زندگی ما ته‌نشین می‌شود. آن چیزی که از این انتخابات ته‌نشین می‌شود به‌نظرم مهم‌تر از نتیجه انتخابات است.
یک تلقی عجیبی در این انتخابات بود که با وجود آن که اصلا قابل دفاع نیست، اما ریشه در ساخت فرهنگی و اجتماعی ما دارد.
ما کلا پیروزی یا شکست سیاسی را نه پیروزی و شکست واقعی خودمان، آرمان‌مان یا فکر و اندیشه‌مان که نوعی پیروزی یا شکست آب‌روی سیاسی می‌دانیم.
حتی در زندگی فردی هم خیلی‌ها صورت با سیلی سرخ می‌کنند ولی نمی‌گذارند واقعیت چالش‌های اقتصادی‌شان را بقیه ببینند که البته به آن عزت نفس می‌گوییم و به حق از آن دفاع هم می‌کنیم. در نوع غیرقابل دفا‌ع‌ش با پدیده‌هایی مواجه هستیم که در عین معطل ماندن خیلی واجب‌ها، برای یک مهمانی یا کور کردن چشم یک رقیب خانوادگی حاضرند هزینه‌های گسترده‌ای در امور غیرمهم و بدون اولویت داشته باشند....
این‌ها یک ساخت اجتماعی‌ست که «تلقی از واقعیت» را بر «واقعیت» ترجیح می‌دهد و برای آن سهم مهم‌تری در محاسبات خود درنظر می‌گیرد. به نظرم تاثیر «عصر رسانه» هم هست. در کنش ناصواب رسانه با واقعیت «تلقی از واقع» بر «واقع» پیروز می‌شود و شاید بی دلیل نیست که ما امروز در ارزش‌گذاری‌ها بر این تلقی بیش از خود واقعیت داریم حساب می‌کنیم.
مشکل جایی‌ست که واقعیت در زیر سطح تلقی‌ها، در حال پیش‌روی‌ست؛ روزی که بر سطح تلقی فوران کند، یک جور بیداری دیرهنگام در پی خواهد داشت. روزی که تصور پیروزی داری اما در لایه‌های عمیق واقعیتِ در جریان، به شدت شکست خورده‌ای و خبر نداری....

Displaying مجلس تمام گشت و ... - ...

انتخابات مجلس یازدهم پیچیدگی‌های خاصی پیدا کرده است؛ پیچیدگی‌هایی که. البته جدید نیستند و تقریبا چهار دوره اخیر مجلس و ریاست جمهوری را نیز با همین پیچیدگی‌ها سپری کرده‌ایم اما عجیب‌ند که نه در بین صاحب‌نفوذان و اصطلاحا نخبه‌ها و نه در بین مردم ظاهراً هنوز این تجربه به قدر لازم ته‌نشین نشده است تا از این درس بگیرند. حافظه سیاسی ما به شدت کوتاه و کم‌عمق شده است و به شخصه این رسانه‌ی جدید یعنی همین بستر مجازی ارایه پرفشار محتوا را یکی از مسببان جدی این کم شدن حافظه‌ها می‌دانم که ... بگذریم.

Displaying هندسه پیچیده انتخابات ...

صبح روز قبل از موشک‌ باران عین‌الاسد و واقعه‌ی ناگوار اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی، با محمدحسین حوالی غرب تهران بودیم. ناگهان در دل شهر و در یک خیابان اصلی و پرتردد یک سامانه‌ی موشکی کاور پیچیده شده روی یک هجده چرخ از کنارمان گذشت. برگشتم به محمدحسین گفتم «ببین چه خبره!؟ نگذاشتند شب منتقل کنند. حتما جدیه‌ها!»
عجله برای نصب این سامانه موشکی جدید برای چه بود؟ که باید فی‌الفور و در میان روز می‌رفت و نصب می‌شد!؟
سامانه‌ای که حالا بعد از خبرهای مکرر معلوم می‌شود از نوعی روسی‌ست و اسرائیل طبق برخی از انتشارات اخیر ویکی‌لیکس کدهای نسل اول‌ش را چند سال پیش با روسیه معاوضه کرده و در اختیار دارد.
از قضا این سامانه در جایی جدید نصب می‌شود. جایی که پیش‌تر سامانه‌ای نبوده‌است؛ جایی که طبق اطلاعیه ستاد کل، نسبت به پروازی عادی و مسافربری موقعیتی داشته که آن پرواز «هنگام چرخش، کاملاً در حالت نزدیک شونده به یک مرکز حساس نظامی سپاه و در ارتفاع و شکل پروازی یک هدف متخاصم قرار می‌گیرد». این جانمایی عجیب نیست؟ جالب‌تر آن که دوربین [هایی] مشرف به موقعیت و کاملا آماده در همین حوالی و منتظر و نگران به همان نقطه در همان نیمه شب هستند!

Displaying سامانه موشکی وسط روز! - ص

بلاخره یک مرد پیدا شد.
کسی که جنم داشته‌باشد به گردن بگیرد! گردن سرفراز از نبرد موفق با بزرگ‌ترین ارتش آمریکا را پیش ملت خودش کج کند و از مو باریک‌تر آن را آماده‌ی پذیرفتن هر چیزی بداند... اما تو به خودت اجازه می‌دهی از هر گردنی که کج شد بالا بروی؟ یعنی تو فکر می‌کنی چون گردنی کج شده پس حق داری؟ یعنی واقعا توهم زده‌ای که چون خودت مغرورانه به خاطر صدها خطا و اشتباه و خباثت درونی‌ت گردن کج نمی‌کنی محقی؟ و آن گردن کج آب‌رو و احترام و حرمت ندارد که عزم کرده ای از آن بالا بروی؟
آیا واقعا فکر می‌کنی ماشین جنگ رسانه‌‌ت موفق شده‌است کشور را به زانو دربیاورد؟
ما اصلا انگار ساختار حالی‌مان نمی‌شود!؟
کشوری با این عظمت و با این شرایط، حتی کسی که ماشه چکانده را نیز اجازه ندارد مقصر جلوه دهد!
اصلا بیا فکر کن کروز بود و تو با این حرف‌های مسخره سرباز وطن را اخته‌ کرده بودی! وقتی ماشه نمی‌چکاند دوباره نباید برای کشته‌شدن صدها نفر می‌آمد و گردن کج می کرد؟
این چه فهمی‌ست که این چنین سربازان خود را اخته و دست و پا بسته می‌خواهد!؟
این چه بی‌منطقی احساسی‌ست که دیروز با شهادت حاج قاسم سلیمانی فریاد انتقام انتقام سر می‌دهد و حالا با یک واقعه کاملا طبیعی -در بحبوحه جنگ و نبرد- این طورمحق می‌شود؟ مسخره نیست؟
اما من راز‌ش را در این نمی‌دانم. یعنی در احساس صرف نمی‌دانم.

خبر حادثه غم‌انگیز مسافربری اوکراینی در آسمان حوالی تهران دقیقا در صبح روشنی که اولین اقدام ایران در مقابل با نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه می‌رفت رسانه‌های جهان را به هم بریزد در عین تلخی عمیقی که داشت، دست‌مایه رسانه‌ها برای به حاشیه بردن اخبار جنگ نیز شد.
حادثه خیلی عظیم بود. هشتاد و اندی از فرزندان ایران در آتش یک خطای -هرچند پرتکرار در جهان اما هنوز غیرقابل پذیرش- سوختند و طبعا ملت ما را داغ‌دار کردند.
اما این ضایعه همان‌قدر که برای ما ایرانی‌ها سخت بود، برای کانادایی‌ها هم سخت بود و جا دارد همین جا تسلیت‌م را به جاستین ترودوی خوش‌تیپ، نخست وزیر کانادا به خاطر ضایعه از دست دادن جمع بزرگی از شهروندان خدوم و پرانگیزه‌ی کانادا اعلام کنم.

Displaying کانادا و پرواز ۷۵۲ تهر...

امروز در کرمان مردم حادثه نیافریده‌ند؛ حماسه آفریدند. آن قدر گرد شمع سید شهیدان مقاومت گشتند که دست آخر پروانه‌وار به آتش زدند! این کم چیزی‌ست؟!
اصلا این میان قصد ندارم خطاها و کم‌بودها را نادیده بگیرم. اما عظمت این عشق و شور مملو از شعور نمی‌گذارد که فعلا نگاهم را از بزرگی‌ش بردارم و به ضعف‌ها و خطاها معطوف شوم.
این ملتی که هنوز جنگی نشده و هنگامه بلایی نیامده و این طور عاشقانه و عمیق و این گونه سوخته دل و بال و پر باز چنان به آتش عشق شهیدش می‌زند که حالا داغ‌شان دل همه را پر کرده است را از چه می ترسانند؟! از جنگ؟ از نبرد؟ از مرگ؟ مرگ بازیچه‌ای بیش نیست پیش این ملت بزرگ....
و دو صد شگفت از فعالان رسانه و خبر و شبکه‌های مجازی که چرا به این حماسه عظیم -هرچند دردآور- نمی‌پردازند؟! ملت چنان شاهد شهیدان شده‌اند که حادثه آفریده و من و شما از ترس این که مبادا اصل حماسه سرداران شهیدمان مخدوش بشود از کنارش می‌گذریم!؟
ملت مانند جسم صدپاره‌ و پراکنده‌ی علم‌دار مقاومت، صدها ریختند و پراکنده شدند و این عجیب دیدنی و ستودنی و رشک‌بردنی و سخت پرداختنی‌ست...
این سوختن و پراکنده شدن از معرفت شهیدی‌ست که سوخته و پراکنده شده از معرفت رب اعلی‌ست... این عجیب ستودن دارد. عجیب!
و این ستودن مانند حادثه شهادت حاج قاسم، درد و داغ توامان با افتخار است؛ حماسه است.
پیکر این بزرگواران را در اوج عظمت و شکوه تشییع کنید و چون شهید عزیزمان در برشان بگیرید. برای آن‌ها روضه‌های فرح‌بخش شیعی بخوانید و بدانید به دوران جدیدی وارد شده‌ایم.
این‌ها ترجمان شهادت حاج قاسم بودند در قاعده یک ملت... 

امشب جلسه مهمی در مورد گام پنجم اقدامات ایران در قبال برجام پاره پاره در حال برگزاری است.
این بهترین فرصت برای اولین موضع رسمی کشور در پس این شرارت عظیم است. این بهترین زمان برای خروج رسمی ایران از کلیه تعهدات برجامی و حتی ان‌پی‌تی‌ست. ما هم‌اکنون در موضعی نیستیم که کسی جرات کند بیش از این پا روی دم‌‌مان بگذارد.(۱)
ایران امروز شیر زخم خورده‌ای‌ست که دوست و دشمن هرگز به این تصمیم نمی‌توانند ایرادی بگیرند. امشب و فردا اصلا روز عزا نیست!
ما امروز در اوج وحدت داخلی نیز هستیم و همه به برکت خون سیدالشهدای مقاومت است.
این تصمیم همین امشب می‌تواند در پشت آن درهای بسته گرفته شود و فردا در غلغله عشاق شهید و شهادت در خیابان‌های تهران، رسماً به تمام جهان مخابره شود.
این پیام خیلی خیلی صریح خواهد بود و جهان نیز خوب متوجه‌ش می‌شود.
و تازه این ابتدای راهی‌ست که تا قدس کشیده خواهد شد...
تیغ تشنه‌ای که از نیام برآمده به درون بازنخواهد گشت و دسته‌ای که به صبر سال‌هاست فشرده می‌شود حالا حالا در تکاپو و رقص خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم...


(۱) عراق را ببینید که چه راحت - فارغ از ضمانت اجرایی و چالش‌های واقعی پیش روی عراق در این موضوع- امروز خروج این کثافات را از عراق تصویب کرد. این جرات و قدرت برآمده از خون شهید و نتیجه شرایط موجود است. ایران نیز کارش امروز راحت.تر از فردا برای این تصمیم است.

صحبت از انتقام سخت در بین مردم جدی‌ست و دارد به مطالبه‌ای عمومی بدل می‌شود. طبعا روشن‌فکرهای جامعه نیز به دنبال هدایت توده، از «میل به انتقام» می‌گویند و این که چقدر می‌تواند مخرب باشد! با دغدغه تلاش می‌کنند تا ایران‌دوستانه و ملی‌گرایانه‌ به عاقبت ایران در پس شروع تقابل جدی با جهان بی‌اندیشند و به ما بفهمانند که «از زنده باد مرده باد بیرون بیایید و دقیق‌تر نگاه کنید، آن پرچم در باد نباید از اهتزاز بیفتد.» فارغ از این که پرچمی تا فقط سه رنگ باشد، حتما از اهتزار خواهد افتاد و چون نام الله معنای‌ش بدهد هیچ وقت از اهتزار نمی‌آفتد و نیاز به تقلا و مویه ندارد.
آن‌ها ما را می‌ترسانند که «به قانون چشم در برابر چشم روی آورده و جواب ترور را با ترور دیگری» بدهیم. آن‌ها تصور می‌کنند که پیش‌بینی معقولی از آینده منطقه دارند: ما وارد یک نبرد متقابل می‌شویم و بعد هم در دعوا که حلوا پخش نمی‌کنند! می زنیم و می‌خوریم. و این میان هزینه زدن و خوردن‌ها برای ملت ما بیش‌تر خواهد بود. آن‌ها برای ملت‌شان خیرخواهی می‌کنند و راست‌ش را بخواهید من در معدودی نوشته‌ها صداقت هم دیدم و فکر می‌کنم در این برکت وحدت ملی به جای انگ و طعنه و دعوا بد نیست روی همین هم با هم حرف بزنیم.

Image result for حاج قاسم سلیمانی  نماز"

حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
و جز این نباید می‌شد. اصلا اولین روزی که لباس سربازی اسلام به تنی رفت، کفن گل‌گون هم زیرش دارد.
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
و چه تقدیر بابرکتی‌ست شهادت. و چه سخت است انتهای داستان یک مجاهد را جز شهادت تصور کردن...
حاج قاسم سلیمانی شهید شد‌.
تا همین آخرین دقایق داشت می‌جنگید. عرق می‌ریخت و بی هیچ حاشیه در راه اسلام و ندای جهانی انقلاب اسلامی مجاهدت می‌کرد. حاج قاسم! مبارکت باشد این گوارای گرم فرح‌ناک ابدی.... این هم‌نشینی به‌ترین‌ها و هم‌سایه‌گی انوار قدسی.
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
ما از شهادت بزرگ‌ترین‌های‌مان جز خیر ندیدیم. ما را شماتت نکنید و برای ما مویه نکنید. ما امروز در قله‌های عظمت خود هستیم.
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
کسی که تقوای‌ش یگانه‌اش کرده بود. کسی که کسی جای‌ش را نمی‌گیرد. زخمی عمیق بود فقدان او که جای‌ش پر نخواهد شد. حالا باید برای غربت انقلاب و مقاومت، غربت ره‌بری و از همه دردناک‌تر غربت حضرت بقیه‌الله‌الاعظم گریست... و کمر بست.
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
برکت شهادت‌ش برای ما، غربت‌ش برای امام - که به عزم و اراده و عرق و خون مجاهدان ان‌شاءالله مرتفع خواهد شد- اما روسیاهی‌ش و هزینه‌هایش قطعا پای آمریکا خواهد بود.
هزینه سلیمانی یک رییس جمهور با یک ناو، یک پایگاه و حتی یک کشور نیست. خون سلیمانی اول منطقه و بعد عالم را خواهد گرفت.
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.
فرمانده ارشد و رسمی کشور ایران که به دعوت رسمی عراق در آن‌جا فرماندهی می‌کرد. به طور رسمی و با دستور رسمی رئیس جمهور آمریکای متجاوز و در خاک عراق.
ایران حالا باید به صورت کاملا رسمی و کوبنده انتقام بگیرد. در واقع دشمن هم فقط همین صراحت در رفتار و قاطعیت را می‌فهمد و لاغیر. و این جدای از انتقام‌های خرد و کلانی‌ست که محبان جهانی سلیمانی در گوشه گوشه‌ی منطقه و جهان از خرد و کلان ایالات متحده می‌گیرند...
 

بنزین گران شد.
وضعیت معاش امت متوسط و محروم بیش از پیش دچار ابهام و سردرگمی‌ شد. خیابان‌های تهران و بسیاری از شهرهای ایران مقارن با برف پائیزی و زیبای پایتخت با طعم اعتراض مسدود شد. اخبار متعدد تخریب‌ها و آشوب‌ها و ... دل خیلی از دوست‌داران کشور و انقلاب را لرزاند. و البته هزینه‌های روانی اقدام ناگهانی دولت در شب میلاد نبی اکرم (ص) خیلی بیش‌تر از هزینه‌‌های تخریب‌ها و اعتراضات بود. این‌ها اما باعث شد تا رویه‌های تصمیم‌گیری این روزهای کشور را جدی‌تر بگیریم و دل‌مان برای «جمهوریت» در حال زوال‌مان به تپش بیافتد.
در خبرها و گفت‌گوهای خبری مشخص شد که این تصمیم از اساس تصمیم دولت نیست بلکه تصمیم «شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه‌گانه» بوده است. شورایی که براساس یک صحبت نقل شده از رهبری و به تلقی سران قوا برای عملیاتی کردن راه‌بردهای اقتصادی کشور در دوران تحریم شکل گرفته است. یعنی آمده که مثلا کار جهادی کند و ضعف ساختار را جبران کند.
اما همه مشکلات ظاهرا در همین جاست و حالا با حرکت ناگهانی این شورای خودخوانده، سوال از چرایی وجود این شورا می‌تواند قوت بگیرد.

Displaying «شورای عالی» یا «جمهوریت»