یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

ملک سیاست دست‌به‌دست است
و اینک متاسفانه حسن روحانی دوازدهمین رئیس جمهور ایران شده است. 

در حالی در انتخاباتی با ۷۳ درصد مشارکت آرای عمومی ۲۳ میلیون رای آورد که برای این رای از مجموعه وسیعی از تهمت و دروغ و خدعه و هجو و تمسخر و این آخر سر در برگزاری انتخابات، مهندسی پست و لئیمانه انتخابات هم بهره برد و صدالبته اختلاف‌ش با رقیبش چنان بود که اگر این آخر سر حضرات وزارت کشور خودشان را این طور خراب نمی‌کردند باز هم با اختلاف کم‌تر برنده می‌شد. تبریک گفتن را که چندان متوجه نیستم، اما یقینا برای من و پانزده و نیم میلیون رای مخالف جدی او، دوران مناسبی‌ست که در مقام منتقدین مصلح و دل‌سوز فعالیت اجتماعی خودمان را ادامه دهیم... شکر و الخیر فی‌ ما وقع.

***

اما این انتخابات سخت به انتخابات سال ۸۸ شبیه بود؛ دولتی سر کار بود که به زعم منتقدان‌ش با مجموعه‌ای از امکانات و بی‌اخلاقی‌ها رای غالب را از آن خود کرد؛‌ البته یک و اندی میلیون کم‌تر! و در جبهه مقابل‌ش منتقدی به بازی آمد که تا پایان رای‌گیری بر اخلاق ماند و صراحت و صداقت داشت و آخر سر هم رای قابل توجهی از جامعه را از آن خود کرد؛‌ دو و اندی بیش از رقیب هشتادوهشتی دولت آن زمان؛ کسی که البته فقط تا آخر شمارش آرا مودب ماند و ادب‌ش را به رخ کشید ....

اما این بار جامعه اصلا تکان نخورد. کسی آشوب نکرد. کسی زیر میز نزد. درست است که کسی خس و خاشاک نشد؛‌ اما خب کسی هم مانند خس و خاشاک برخورد نکرد! تفاوت کجا بود!!؟

بله. نیمه متمدن این جامعه این بار در انتخابات اقبال مردمی نیافتند! و لاجرم به نقش اجتماعی خودشان در انتقاد و کنترل دولت برآمده از سایرین می‌پردازند؛‌ دقیقا کاری که میرحسین موسوی می‌توانست انجام دهد و جامعه‌ای را متمدن نگه دارد و صدالبته دولت زمان خود را نیز کنترل و نقد کند.... اما آن زمان سفله‌گی ره‌بران منتقد آن هم‌آورد، نوعی پستی اجتماعی را در بدنه‌ی بزرگی نهادینه کرد که تا امروز هم علاوه بر خودحق‌پنداری هیچ‌گاه جنبه‌ی شکست و واقعیت را ندارند و عملا به نیمه بی تمدن و سخت هراس‌انگیز این جامعه بدل شده‌اند.... کم نیست پیغام‌هایی که به تزویر از سر نوعی خیرخواهی دست بالا از این جماعت متلون در همین نیم روز صادر شده که مثلا بگوید ما خوبیم و با بازنده خوب برخورد می‌کنیم! جمع کنید غافل‌ها! هنوز تاریخ فضاحت ۸۸ شما را به یاد دارد. هنوز نعره‌های خیابانی و آتش‌ اموال مردم و تخریب‌ها و دروغ‌ها و فحش‌های شما در خاطر ما هست. شما اساسا متمدن نیستید و تا روزی که برنده باشید مهربانی مزورانه نشان می‌دهید؛‌ درست مانند بچه‌ها که تا مراقب‌شان نباشی که خدای نکرده نبازند، باید انتظار هر حرکت غیرعاقلانه و بی‌خردانه‌ای ازشان داشته باشی....

ما با دو نیمه بالغ و کودک در جامعه‌مان مواجهیم! بگذریم

***

ما در ایران الحمدلله امروز ۱۶ میلیون منتقد خوب پاکار داریم و امید هست که این بیماری بی‌تمدنی را بتوانیم به دست هم از جان همان کودک‌ها هم دربیاوریم... 

راستی بی‌دلیل نیست که تبریک را نمی‌فهمم. اقبال مردم ایران به سفله‌گی و سفله‌پروری تبریک ندارد که... اما بلاخره همین حضور اجتماعی را باید غنیمت دانست و برای‌ش برنامه ریخت... این جامعه الحمدلله هنوز در خواب محض فرو نرفته است.

ایران چهارسال آینده ایران مهمی خواهد بود؛‌ پاشنه‌ها را وربکشید.

 

پ.ن: می‌گویند مورچه‌ای قطره آبی در لانه‌اش افتاد؛‌ فریاد برآورد که جهان را آب برد.... :) عالم بزرگ‌ترست از هرچه که فکر می‌کنید.

پ.ن۲: لازم به تاکید و توضیح نبود که این وسط میان دو طیف بالغ و نابالغ کشور توده‌های عظیم در حال زندگی هستند که وظیفه بزرگ نظام دریافتن همین مستضعفین میانیه
پ.ن۳: دوباره لازم به ذکر هم نیست لاجرم که انتخاباتی کاملا قانونی و درست بود که براساس تایید نگهبان رسمی‌ش همه اون رو به خوبی قبول داریم! ما ناسلامتی طرف‌دار کسی بودیم که طرف‌داران‌ش جزو بخش بالغ جامعه هستند! بی‌دلیل کسی توهم نکنه خدای‌نکرده

هنوز چند دقیقه‌ای تا پایان رسمی زمان رای‌گیری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم باقی‌مانده است و اخبار متعدد نشان از سومدیریت گسترده و صفوف طولانی مردمی سرگردان در خیابان‌های شهرهای بزرگ در کنار خطاها و تخلف‌های کوچک و متوسط همیشه‌گی دارد. این سو مدیریت به شهادت اخبار و ویدیوهای مکرر، در روستاها و شهرهای کوچک اساسا به انصراف مردم از حق خود در رای تبدیل شده است. از سویی در شهرستان‌های مشهور به حمایت از سید رئیسی، کم‌بود تعرفه و معطلی بیش از چهارساعته مردم، در کنار همه این سومدیریت‌های همه‌گیر، گمان به مهندسی انتخابات را نیز تقویت کرده‌است؛ مهندسی‌ای که در آن تعرفه‌ها فقط در روستاها، شهرستان‌ها و مناطق محروم شهرهای بزرگ و حتی جنوب شهر تهران بزرگ که رای به کاندید مقابل دولت در آن‌ها قطعی شده است، رخ می‌دهد و حسینیه‌ ارشادها و مناطق میان تا بالای تهران و بلوار سجادهای مشهد برعکس از وفور تعرفه برخوردارند و تنها با مدیریت ناشیانه دولت -نظیر آن چه در توزیع سبد غذایی نیز دولت نشان داده بود- دست و پنجه نرم می‌کنند. یعنی یک تبعیض آشکارای طبقاتی در حق رای و دزدی آشکار این حق‌الناس بزرگ از مسیری که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی‌سابقه است.

برای کسی چون من! 
که اساسا تتلو و تتلوها را همین چند روز شناخته‌ و هیچ درک روشنی از آن‌ها و جهان‌بینی آن‌ها نداشته، 
و همین چند روز به لطف کثافت اهل رسانه و جامعه مدعی اخلاق سبز و بنفش، از گوشه‌های معصیت‌های دیروز آن‌ها آشنا شده‌، 
و باز به لطف رسانه و جامعه مدعی آزادی بیان سبز و بنفش، فریاد رسای این فرد و  طعنه و توهین و ناسزای مخالفان سیاسی حرف‌های او را کاملا شنیده،
و بازتر به لطف همین رسانه‌ها و جامعه‌ی کینه‌ای قبیله‌گرای سبز و بنفش در فرصت زمان کمی به اشرافی حدودی از نحوه منطق و استدلال و جهان‌بینی این بنده خدا واقف شده‌،


برای چون منی، 
حتی نوع توحید این بنده خدا نیز سخت جالب و فریب‌ناک و قابل تامل است... توحیدی که شاید میان خروارها گناه سربرمی‌آورد.
سادگی که پشت احساسات راحت این‌ها نشسته حتی گونه‌ای صادقانه، عوامانه، دل‌پذیر، تلنگرزن و مقایسه‌پذیر از توحید را به نمایش درمی‌آورد که در رقابت با توحید اهل فضل و منابر، در رقابت با توحید آخوندهای دولتی و سه‌لتی، در رقابت با مدعیان اخلاق و دین و دانش، در رقابت با طبقات نرمال جامعه که ممکن است تتلو را به طور طبیعی -و به حق- خارج از خود بپندارند، در کنار تمام گناه‌های دیروز و حتی فردای این‌ها، سخت عرض اندام دارد و معلوم نیست کدام زودتر به خط پایان برسد.....

ما بندگان مطلق اوهام خویش‌تن‌یم......

 «به ایشان (گورباچف) بگویید که من مى‏‌خواستم جلوى شما یک فضاى بزرگ‌تر باز کنم ... من مى‏‌خواستم دری‌چه‌‏اى به دنیاى بزرگ، یعنى دنیاى بعد از مرگ که دنیاى جاوید است را براى آقاى گورباچف باز نمایم و محور اصلى پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند ....»

 

مهدی کاوه در پاسخ گفت‌گویم در پست قبل برایم دوچندان نوشته است. از حوصله‌اش تشکر می‌کنم؛ هرچند نشان می‌دهد که سخت کار از کار گذشته است و با شعر و شاعری هم نمی‌شود چیزی را دیگرگون نشان داد. در عجب‌م از روندی که به فهم و منطق مردم سرزمین ما در این سال‌ها رفته است. پیش از طرح چند پاسخ به نکات مهدی، لازم است اول یک نکته مهم را یادآور شوم.

دوستان من! تقطیع هر متنی یک جنایت است که وقتی انجام می‌دهید در حق خودتان و فهم خودتان روا می‌دارید. این که شما از پاسخ کسی، به جای درک کلی هر فراز، کلیدواژه‌ها و عبارات خاص را می‌فهمید، شروع‌ش از خوانش بد است که سبقه در مدرسه‌های ابتدایی دارد. بعدتر به خودتان اجازه تقطیع می‌دهید و این بار هرچه بخواهید را می‌شنوید و هرچه را نخواهید رها می‌کنید؛‌ این جنایتی دیگر که خیرهای زیادی را از انسان سلب می‌کند. کافی‌ست با همین دست فرمان، به اخبار و داده‌ها و رسانه‌ها و دوران‌ها هم نگاه کنید و گوش فرادهید؛‌ دیگر کار از کار گذشته است... شما در سراشیبی الیناسیون در حرکت‌ید! کافی‌ست جلوتر بین رسانه‌ها هم برای خودتان ارزش‌گزاری کنید -که هست- پس تقطیع اخبار خاص زندگی و دانش شما را پر خواهد کرد. شما در این مسیر بینایی خود را از دست می‌دهید....

برادر خوبم مهدی کاوه! اگر نبود پاسخ‌های نادقیق و تقطیع‌گر شما که نشان از خوانش بد و عدم فهم پاسخ‌های من نداشت و با متنی برآمده از یک اندیشه منسجم روبه‌رو بودم، هرگز وظیفه پاسخ مجدد به شما را نداشتم و به رسم ادب به تشکر بسنده می‌کردم چرا که نشان می‌دادی دقیقا می‌فهمی که چه می‌گویی! اما با نحوه ارائه جواب‌هایت بار دیگر بر من اثبات‌ کردی که از روبه‌روشدن با واقعیت مخاطب‌ت به کل دوری می‌کنی.... چیزهایی که می‌نویسم نه لزوما جواب حرف‌های واگرای شما که نقدی بر نوع برخورد شما با دیالوگ‌ست. این نوشته‌های کوتاه بیش‌تر کلیدواژه‌هایی برای جست‌جوست و طبعا ادامه در پست دیگری ادامه نخواهد داشت.

دوستی از بچه‌های دانش‌گاه هنر که سال‌هایی در بسیج دانش‌گاه مشغول فعالیت بوده و در موضوعات دانش‌جویی هم فعالیت خوبی دارد به تازه‌گی در صفحه‌ی اینستاگرام خود با اعلام رای‌ش به شیخ حسن روحانی استدلال‌هایی نه‌گانه منتشر کرده است و در مقام دوستی خواسته تا بدون هیچ عیبی او را نقد کنند و دیالوگ کنند. سابقه آشنایی من با این عزیز چنان هست که اگر تنها برای خودش‌ بود زحمت نمی‌دادم و نقدی نمی‌نوشتم ؛ چرا که بین ما گفتنی‌ها احتمالا به خوبی گفته شده، اما برای اذهان کسانی که مورد خطاب برادر عزیزم مهدی کاوه هستند، لازم دیدم چندخطی پاسخ به اجمال بنویسم. به طور کلی از گفت‌گو در زمینه‌هایی این‌چنین سخت استقبال می‌کنم و باور دارم که خود همین شکافی که مانع گفت‌گوست خود دلیل جمله علت‌هاست....

آقا مهدی کاوه در صفحه اینستاگرامت نوشته‌ای و بعد هم ۹ دلیل آورده‌ای که بد نیست کسانی که این مطلب را می‌خوانند اصل دلایل جناب مهدی کاوه را هم بخوانند: (https://www.instagram.com/p/BTzpJWQBwsp/?taken-by=mahdikave)

دوست من، مهدی خان کاوه و سایر بزرگ‌واران هم‌دانش‌گاهی و هم‌رشته‌ای!

اگرچه آن‌چیزی که مهدی نوشته همه چیزها نیست و شاید هزار و یک دلیل دیگر هم بشود برای رای دادن یا ندادن به کسی آورد اما در جواب همین چند نکته این مختصر را می نویسم تا دیالوگی کرده باشیم:

در خبرها آمده که مناظرات انتخاباتی امسال به صورت ضبطی خواهد بود و این تصمیم از جانب وزارت کشور دولت وقت گرفته شده است. هرچند با رد صلاحیت آن کسی که توان داشت دولت وقت را در مناظرات به خاک سیاه بنشاند و تشت رسوایی‌ش را از بام به زمین اندازد، احتمالا دیگر اصراری روی این مساله از طرف دولت نخواهد بود و بازی بچه‌گانه توصیه ریایی رئیس جمهوری به زنده بودن مناظرات، کار خودش را خواهد کرد و مناظرات زنده خواهد شد ؛ چرا که از نظر دولت آن خطر اصلی از میان رفته است، اما اصل مساله کمکان باقی‌ست.