یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

بانو!
این سال‌های دور از شما، هرگاه زینب‌تان سلام‌الله‌علیها می‌خواست سوار  بر محمل شود، قمربنی‌هاشم و علی‌اکبر و البته سیدالشهدا علیهم‌السلام او را کمک می‌کردند. عباس علیه‌السلام زانو می‌زد. علی‌اکبر علیه‌السلام طناب شتر را می‌گرفت و سید‌الشهداء صلوات‌الله‌علیه کمر خواهر و دست‌های او را می‌گرفت تا سوار محمل شود.
یک امشبی، زینب تمام زنان و طفلان را سوار نمود و آخر سر  فقط خودش ماند که سوار گردد. پیش دو لشگر چشم نامحرم...
یاد آن سال‌ها افتاد انگار؛ برگشت و رو به مقتل شهدا صدا زد: « برادرم عباس! علی اکبر! برخیزید که وقت سواری آمده، مرا سوار بر محمل نمایید. 
حسینم برخیز.... »