یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

 چند روز پیش در رسانه های جمعی صحبت هایی از حجت الاسلام و المسلمین قرائتی منتشر شد که انتقادهایی به جا و خوب از روند مزورانه و مسرفانه تبلیغات دین و فرهنگی بود. از جمله این انتقادات، انتقادی مهم در باب پرهیز از اسراف و تجمل در ساخت مساجد و هنرهای وابسته به آن بود که آقای قرائتی با بیانی جالب -مانند همیشه- گفته بودند: “اینکه بودجه صرف نمایشگاه قرآن یا فلان کاشی‌کاری می‌شود که خط آن را هیچ جنّی نمی‌تواند بخواند، چه بهر‌ه‌ای برای اسلام دارد؟! ” +

اگرچه روی اصلی این سخن با اسراف و در نهی از اسراف است و سخنی حق و حتی به نوعی درد امروز معماری مذهبی-اسلامی ماست، اما برداشتی دیگر از این صحبت‌ها ابهام‌هایی در زمینه ارزش‌های هنری نهفته در آثار معماری اسلامی نظیر کاشی‌کاری ها بوجود می‌آورد و پرسشی مهم را مطرح می‌نمود که به راستی اهداف نهفته در کاشی‌کاری ها و خوش‌نویسی کتیبه‌های اسمای الاهی در مساجد و مراکز مذهبی جهان اسلام چه بوده است و امروز در عصر جدید چه باید کرد؟

یادداشت زیر که توسط خانم ناگهانی (از طراحان معمار و محققین ارجمند معماری اسلامی ) و اعمال نظراتی از جانب بنده نوشته شده است بر این سوال مهم و پاسخ آن تا حدودی دقیق‌تر شده است.

 

فهم چیستی و چگونگی هنرهای آوانگارد معاصر جهان غرب و نسبت اون‌ها با طبیعت‌گرایی کهن عموما کار راحتی نیست. مخصوصا برای من و شمایی که در بستر تمدنی غرب بزرگ نشده ایم و سربرنیاورده‌ایم عموما به راحتی این شناخت حاصل نمی‌شود.

طرح زیر را اول بار در گوگل پلاس در صفحه‌ی یانون‌دیزاین منتشر کردم و خوب از آن استقبال شد و معلوم شد دوستان در برخورد با این اینفوگرافی ساده احساس می‌کنند به خوبی تفاوت میان پهنه‌ی وسیع سبک‌های هنر معاصر را درک می کنند.

و اگرچه این بیان تنها بیانی فرمی است اما به راستی به آدم درکی یک باره و کلی می دهد و این لذت بخش است.

 

 

 

چندوقت قبل هم کمیکی در این جا منتشر کرده بودم که خوب نشان می داد سیر تکامل هنر غرب را در چند دهه اخیر و اگرچه موضوعش مانند این اینفوگرافی نشان دادن سیر هنر نبود اما حرف های خوبی برای گفتن داشت. 

آن را هم ببینید....

اگر یادتان باشد دکتر مطهری به صورت نامه ای سرگشاده به حجت الاسلام پناهیان انتقادات و تهمت‌هایی نوشته بودند. متعاقبا حجت‌الاسلام پناهیان جوابیه ای را به صورت نامه‌ای سرگشاده به ایشان نوشتند و برای بار دوم دکتر مطهری نامه ای در جواب نامه‌ی جناب پناهیان نوشتند.پناهیان-مطهری

اگرچه فراخور لحن مغرور و تهمت زننده نامه دوم انتظار می رفت که پاسخی به صورت سریع از جانب جناب پناهیان داده نشود و لااقل بگذارند تا غبار دوران انتخابات بنشیند اما
به دلیل  این که برخی ادعاهای جناب مطهری در نامه های اول و دوم به طور مستقیم به وادی تفقه دینی مربوط می‌شد لازم بود تا جوابی روشن‌گر از سوی علمای فن تدوین گردد.

یادداشت زیر از جناب محمد علی حیدری، از فضلای حوزه می باشد که در بررسی ادعاهای فقهی جناب مطهری نوشته شده است و من نیز در این جا بازنشرش می کنم .

سال قبل همین حوالی بود،
نه! اصلا روز بیست و نهم بود. روز آخر سال 89 که اسباب کشیدیم و از خانه دوست‌داشتنی قبلی "موقتا" به این جا آمدیم. خانه قبلی حیاط خوبی‌ داشت. باغ‌چه‌ی باصفایی داشت و دو خرمالو و دو انجیر و یک توت و یک نارنج و یک محمدی خوش قد و قامت و یک عالمه شمشاد و گل سرخ. چند یاس هم خودم کاشته بودم. یکی از آن وحشی ها که بوی تندی دارد و یکی محبوبه شب. یکی هم رازقی بود که دو بار در سال گل می داد و تمام خانه را بویش برمی‌داشت. دو انگور هم همین سال آخری کاشتم و از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که همین سال هم میوه داد. البته فقط یکی‌شان! دو خوشه انگور آب‌دار و شیرین! خلاصه دوست‌داشتنی بودن آن خانه -که دیگر خراب شده و جایش را آپارتمانی چند طبقه مانند همه آپارتمان‌های سرزمین من ! گرفته - از حد بیان این وبلاگ ساده واقعا بیرون است و این چند خط را هم داغ دل تازه کردم.

انجیرهای ما

چند روز پیش را با بروبچه های خوب هنر مشهد بودم.
بعد از سفر هم در مصاحبت با عزیزی چیزی شنیدم که با آن چیزهایی که در سفر مشهد از بچه ها شنیدم نزدیک بود
و لاجرم این پست را می نویسم چون انگار نیاز هست که خودمان را واکسینه کنیم....

کمی بلند است و برای هرکسی توصیه به خواندن نمی‌کنم؛ هر چند عزیزان و دوستان نزدیکم‌ کاش بخوانند...لااقل


تسلای غم وفات‌ش را خدمت برادرش باید برد...  

 

انتخابات به حول و قوه الاهی و با مشارکت بالای قطعی امت اسلامی برگزار شد. شکر کمیتش واجب!

و انتخابات امسال برای خیلی از ما متفاوت بود چرا که به واقع پیگیری کردیم تا آن کسانی را که اصلح می یابیم انتخاب کنیم. تقریبا لیست کاملا مطمئنی در میان مردم وجود نداشت و همین خیر موجب شد تا خلق الله پیگیر و جستجوگر با موضوع برخورد کنند. خسته نشدند. کنار هم ننشستند و اثبات کردند سیاست می تواند ماننده دیانت، و وظیفه سیاسی ماننده وظیفه دینی شیرین باشد. شکر کیفیتش واجب!



بلاخره بعد از یک هفته زمان انتخابات مجلس فرا رسید و فردا می رویم که مانند همیشه تقدیر خودمان را خودمان بنویسیم؛

نه که کنار بنشینیم و فقط نق بزنیم
نه که اگر چیزی شد که نظر ما نبود غوغا و هیاهو به پا کنیم.
نه! می رویم تا تقدیرمان را خودمان بنویسیم و این رفتن را وظیفه می دانیم؛ تدبیری که بنده می کند و تقدیری که او می خواهد ان شا الله....

 

این چند روز، به خصوص از روزی که لیست اولیه ام در بلاگ یانون را گذاشتم ، تماما گذشت به چک و اصلاح ها و مشورت ها و پرسش‌ها. و باید اعتراف کنم من برای کم‌تر انتخاباتی این قدر پرس و جو داشتم! این را نتیجه بالارفتن شعور سیاسی ملت بدانیم. و اگرچه شمار شرکت کننده این انتخابات هم به حول و قوه الاهی بالا و بالا خواهد بود تا دهان مستکبران و جاهلان هر دو بسته شود، اما کیفیت تعقل سیاسی جامعه، چیزی که این دهه سوم انقلاب اسلامی، به آن رسیده ایم با هیچ کمیتی قابل مقایسه نیست.

برخی ها شاید فکر کنند این کارهای ما، مثلا همین لیست دادن یک جوجه دانشجوی جوان در بلاگش نظیر من‌:) مسخره بازی ست یا خودمطرح کردن باشد اما برای مثل من این کار هم تمرین شدن بود و هم تلاشی به قدر خودم برای هم‌فکری و هم‌رایی و کمک به دوستانم و اگر خدا نیت های بد احتمالی را خودش از این کار دور کند، شکر این ها را هم باید انجام بدهم... خدا را شکر

فردا که از شادی شرکت پرشور کمی مردم در انتخابات غرق شکر بودید یاد این نعمت بزرگ‌تر کیفی هم بیافتید و شکر دو چندان کنید.

12717.jpg (445×338)

شاید برای آدم های مهم ارائه نظر شفاف در خصوص انتخاب هاشان در یک انتخابات رسمی، به منزله فداکاری 

20507.jpg (480×338)

یا بی‌کله‌گی به حساب بیاید چرا که مرزبندی هاشان با گروه ها و افراد روشن می شود و به تبع آن وجه هایی از دست می دهند. اما برای امثال من که این طور نیست. مثلا کسی نمی تواند انکار کند حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی با ورود به عرصه انتخابات در این سطح به نوعی آب‌رو گذاشته‌اند و گذشتن از آب‌رو کار هر کسی نیست، اما من نوعی اگر موضعم در انتخاباتی روشن باشد چیزی در این راه نداده ام ، تازه اگر به دست نیاورده باشم!

قرار دارم در این مطلب فهم تا به این جای خود را از عرصه‌ی انتخابات امسال در قالب ارائه لیستی که تا به این جا به آن رای خواهم داد با شما به اشتراک بگذارم. و دو هدف از این کار دارم....

خیلی این خاندان کرم منت دارند بر آدم ها....

رفته ام حمام برای غسل جمعه. ناگهان به خاطرم می رسد غسل زیارتش را هم بکنم. ساعت یازده و نیم روز جمعه است.

ساعت هنوز دوازده نشده. و من بلیط ساعت سه و ربع روز جمعه تهران به مشهد را رزرو کرده ام.

خیلی این خاندان کرم، منت دارند بر آدم ها.

دل‌شان نیامد انگار که نپذیرندم.

به مشهد می روم؛ یا می برندم.

حلال‌م کنید....