یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

فی طاعه الله ...

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ

الا ان الذل فی طاعه الله اقرب الی العز من التعاون بمعصیه الله

خدا را شکر به خاطر این عطیه بزرگ. انقلاب شکوه‌مند اسلامی و نظام پرعظمت اسلامی. و رهبری مقتدر و عزیز اسلامی و قانون مترقی اسلامی و ملت بزرگ اسلام.

این چند روزه را خیلی با دغدغه گذراندیم و حالا نیز چیزی عوض نشده است.
وظیفه ما همیشگی بوده و همیشگی خواهد بود.....

انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تمام شد و ملت با حضور پرشکوه یک آری محکم دیگر به جمهوری اسلامی گفتند و یک مهر ابطالی بر مجموعه دروغ‌ بزرگ ۸۸ زدند....

این تعبیری ست که خیلی دوستانم در شبکه‌های اجتماعی کردند و دل‌خوش دارند به این تعبیر پرامید.... اما واقع آن است که در پارادوکسی عمیق نیمی از همین ملت به کسی رای دادند که خود از نزدیکان فتنه‌انگیزان بود و هرچند آهسته آهسته گام برداشته بود تا گربه‌ای شاخ‌ش نزند اما هیچ‌گاه خود را از آن‌ها تبرئه نکرد و شعارهای تجمعات دیشب ستادی‌ها و برخی طرف‌داران افراطی هم به وضوح بیان‌گر این رابطه بود. از کنار این پارادوکس عمیق به این راحتی نباید گذشت، چه این که ساده‌انگاری‌ در پوسته‌های حقی نظیر احترام به پیروز یا رئیس جمهور همه ایران بودن به عدم شناخت واقعی ملت ایران و رخ‌دادی که رخ‌داده است می‌انجامد.

ملت ایران در ۲۴ خرداد اگرچه به جمهوری اسلامی آری گفت اما نیمی از آن‌ها پیام‌های دیگری نیز داشتند. این پیام را من در دو گونه خوش‌بینانه و بدبینانه تفسیر می‌کنم و از همه دوستانم می‌خواهم که به هر تقدیر از کنار این حادثه ناراحت یا خوشحال اما بی‌خیال نگذرند....

خوش‌بینانه آن است که ملت ایران در چهارسال اخیر به شدت از دعواها و کش‌مکش‌های سیاسی جناح اصول‌گرا خسته شدند. در این چهارسال حملات بی‌سابقه‌ی اصول‌گرای کثیف (طیفی از اصول‌گراها که دچار آلودگی‌های سیاسی شده‌اند) به احمدی‌نژاد و سیاست‌های او نه از پی خداخواهی و اصول‌خواهی که آغشته به تمایلات قدرت و دنیا بود. نمونه‌ی روشن آن در انتخابات و در قالب تکثر اصول‌گرایان به خوبی بروز کرد. در این سال‌ها برخی سران سپاه پاسداران انقلاب نیز دچار خبطی آشکار شدند و به جای میان‌داری و سربازی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه -که تنها رسالت آن‌هاست- با اصول‌گرای کثیف هم‌نوا شدند و به شدت بر علیه دولت اصول‌گرای احمدی‌نژادی تاختند. احمدی نژاد هم آدمی نبود که سعه‌ی صدر سالیان گذشته را داشته باشد. او نیز بر اشکالاتی که اصول‌گرایان کثیف بر آن‌ها انگشت می‌گذاشتند پافشاری چندباره می‌کرد و هزینه‌های مکرری به ساختار دولت و نظام اسلامی تحمیل می‌شد. جریان کثیف اصلاحات و سازندگی (دقت می‌کنید لفظ کثیف در این نوشتار ناظر بر آلودگی به بازی‌های سیاسی دنیا ست) نیز از این فرصت استفاده کرد و با تحریک و فشار اهرم‌های خود در بازار -که کم هم نیستند- و با استفاده از تبعات طبیعی این کش‌مکش‌ها و در کنار آن‌ها موج روانی تحریم‌های خارجی، بازار را به حدی نامتعادل ساخت که دولت احمدی‌نژاد هم چه خواسته و چه ناخواسته ترجیح داد دو سال پایانی را به جهاد اقتصادی و ساختاری که در اوج خود در ابتدای روی کارآمدن در پیش گرفته بود نگذراند و به نوعی طریق عیش و آرامش را پیش بگیرد. وجود عنصر نمک بر زخمی مانند مشایی در این میان گمانه‌ها را در این باره بیشتر به مرز اثبات نزدیک می‌کند.

ملت در این وضعیت لاجرم برای پایان‌دادن به این جنگ قدرت به ظاهر اصول‌گراها به نقطه‌ی مقابل اصول‌گرایی اسمی رای دادند. نقطه‌ای که هیچ کارنامه روشن و مطلوبی در میان مردم نداشت و تنها با غرزدن‌ها و انتقادات پیاپی و بداخلاقی رسانه‌ای و تهمت و .... دل مردم را کمی خنک کرد. کارکرد روحانی ۹۲ در این تحلیل بسیار شبیه احمدی‌نژاد ۸۴ و طعنه‌های او به جریان‌های اصلاح‌طلب و سازندگی قبل از خود است. در انتخابات ۹۲ حتی شعارهای عمل‌گرایی و برنامه‌ریزی اصول‌گرایان که ناظر بر رفع مشکلات معیشتی مردم بود افاقه نکرد و کسی رای آورد که به جای برنامه روشن انتقادات ، طعنه‌ها و افشاگری‌های صریح داشت. به جز این برگ برنده برای روحانی، معمم بودن او و پشتیبانی خاتمی و هاشمی نیز هر کدام به سبد رای او کمی می‌افزود. اصلاح‌طلب‌های افراطی یا جریان‌ سازندگی با اجماعی که رخ‌داد او را نماینده خود می‌دانستند و برخی مستضعفان فکری هم که هشت سال دعوای کت‌وشلواری‌ها را دیده بودند به راحتی جذب عبا و عمامه او می‌شدند. و دست آخر در کنار همه این ها شایعه ارزان شدن بازار با آمدن روحانی -که به واسطه‌ی پشت‌پرده‌های اقتصادی بازار ایران و دست در صحنه‌ی کارگزاران و اصلاحات چندان هم بی‌بنیان نخواهد بود- در دو روز آخر ضربه نهایی به حساب می‌آمد.

این تحلیلی خوش‌بینانه اما

بدبینانه آن است که در سی‌سال انقلاب کم کم معیشت و زندگی و در یک کلام شکم، بر شرف و آبرو و استقامت پیشی گرفته است. و ملت حتی به شعاری صرف مبنی بر رسیدگی به شکم بیش‌تر از تجسم عملی استقامت اعتماد می‌کنند. و نمی‌دانند که در وصف‌شان آمده که اینان دین ایشان می‌ستانند و دنیا هم به ایشان نمی‌دهند. نیمی از ملت تنها به وعده ارزانی و رفع مشکلات اقتصادی، به جریانی رای داد که اتفاقا در زمینه اقتصادی جز نابه‌سامانی و اختلاف طبقاتی شدید و سرمایه‌داری خویشان و آقازاده‌گی مفرط و ... دستآورد دیگری نداشت. و در کنار این وعده‌های معیشتی، فراخوانی ملت به اعتدال به طلب زندگی راحت و آرام خود موید این نگاه بدبینانه است.

 

اما بیایید خوش‌بین باشیم. و شاید واقعا خوش‌بینی به واقع‌بینی نزدیک‌تر باشد

اصول‌گرایان کثیف از یک طرف و احمدی‌نژاد از سویی دیگر در حق انقلاب ظلم بزرگی کردند. آن‌ها احمدی‌نژاد که را مستعد بود به ورطه هلاک سوق دادند و آن قدر او را تحریک کردند که عاقبت کار دست خودش داد. خودشان هم به جان هم افتادند و در طلب قدرت از تخریب یک‌دیگر کم نگذاشتند. دست آخر هم با نداهای دروغین ائتلاف که به معنای «ائتلاف با من و به نفع من » بود خود را از اتهام قدرت‌طلبی تبرئه می‌کردند.

خدا جای حق نشسته و شاید همین بی‌آبرویی امروز آن‌ها از همین بابت است.... بگذریم

باید از خیر اصول‌گرایی کثیف و حزبی گذشت. اصول‌گرایی لازم است به آغاز گفتمان خود یعنی همان پافشاری بر اصول برگردد و از افراد و جریانات فارغ شود. و در این میان حضور بزرگ‌مردی چون سعید جلیلی که پا بر اصول فشرد و به هیچ جریانی باج نداد به واقع غنیمتی بزرگ بود. خدا را شکر که در میانه این ملت چهار و اندی میلیون آگاه وجود دارند که لولو را با خرمهره برابر نکنند.

باید به سوی رسالت الاهی و دینی خود برگردیم. به سوی امر به معروف. به سوی نهی از منکر. به سوی ابلاغ کلمه رب. باید به میان مردم برویم. با مردم بنشینیم. با مردم بگوییم. زهر تلخی‌های اصول‌گرایان اسمی را باید از کام مردم خارج کرد. شیرینی کلمه انقلاب اسلامی و گفتمان توحیدی دوباره باید به کام ملت ریخته شود. 

این شیرینی تلخی دغدغه معاش را حتی از میان خواهد برد.

دغدغه و فکر این انتخابات هم نکنید؛ الا ان الذل فی طاعه الله اقرب الی العز من التعاون بمعصیه الله

که خواری و اندکی ظاهری در طاعت خدا به مراتب بهتر و نزدیک‌تر به خیر است از عزتی ظاهری که در پی تعاون و تجمعی بر معصیت الاهی باشد....

ما میراث‌دار عهد رسولیم و پرچم‌دار امت آخرزمانی او....

به امید زمان‌ش.

 

---

شاید قدم اول بازگشت به اصول همین فضایی باشد که بروبچه‌های حزب‌الله راه انداخته‌اند. با وجود آن‌که کاندید مورد نظرشان رای نیاورده اما به فتنه‌گران و عربده‌کشان و هوچی‌گران ۸۸ نشان دادند تا سایه بقیه‌الله الاعظم بر این کشور مستدام است هیچ جای اعتراضی به خواست ملت نیست. نشان دادند که جماعت مدعی دموکراسی و مردم‌سالاری چه میزان دروغ‌گو و بی‌شرف هستند و حزب‌الله همیشه قهرمان چه میزان باصداقت و فهیم....

شکر از بابت این فهم و صداقت که غرور و عزت همه از همین است. 

نظرات  (۱۷)

طبیعتا نمیشه گفت مردم با حضورشون تو انتخابات به نظام آری گفتند و این حرفا!!!

 

فارغ از کلیشه ای و خشک بودن این جملات سی و اندی ساله مسئله ای هست که نمیشه ازش غافل شد.

و اون اینکه جناب آقای آیت الله خامنه ای پیش از انتخابات فرمودند: کسانیکه نظام را قبول ندارند برای کشورشان رای بدهند!

 

پس احتمالا انسان اندیشمندی مثل خود ایشان هم میداند که این حضور به معنایی ک شما برداشت کردید نیست.

 

 

پاینده باشید و بصیر

پاسخ:
فکر کنم متن رو درست نخوندین. من هم این کلیشه را به آن شدت سیمای جمهوری اسلامی ش قبول ندارم.
اما فکر کنم این را هم نمی‌شود منکر شد که به هر تقدیر همان ها که ۸۸ را تلخ کردند و ادعای تقلب کردند حالا با اعتماد به صندوق‌های همان جمهوری اسلامی دوباره رای داده اند.
این یعنی جمهوریت را ولو در تبلیغات و رسانه و قمپزهای سیاسی نفی می‌کنند اما در واقع قبول دارند که در کشوری زندگی می کنند که رای‌شان شمرده و خوانده می‌شود و اعمال می شود....

این یعنی نظام پیروز اول این انتخابات است.
سلام یحیی جان. تو یا به دعا اعتقاد نداری و یا هر چه داری از حافظه کم داری. یادت رفته 4 سال پیش وقتی با هم از سر مزار شهدای یکی از روستاهای طالقان با کسرا برگشتیم، من که ان روزها نامم را فتنه گر گذاشته بودید چون ازادانه رای دیگری داده بودم، تنها دعا می کردم و تو و صادق به مزاح آمین می گفتید.  دعاهای آنروز یادت رفته؟ حالا اینبار تو دعا بخوان. اما یاد بگیر حداقل مانند من که انروزها دلخور از نتیجه انتخابات بودم، دشنام به شعور نیمی از هموطنانت ندی. برایت دعاهایم را گذاشتم تا به یاد اوری:
خدایا، به حق سید شهیدان، چهره خوار آنهایی که با نام شهدا برای خود رای جمع کرده اند، اما در ذات خود سر سوزنی امانت دار میراث انها نیستند را به امت ما نشان ده.
خدایا، به ما عمر بده تا با زمانی که فرصت گرفتیم، حداقل مهلت تشخیص مجدد چهره ای که سنگش را به سینه می زدیم کسب کنیم.
خدایا، به ما قدرت بده تا توان فهم اشتباهات خود را کسب کنیم.
خدایا، پرده از نقاب آنان که چهره ی بی کفایتی خود را با پرده دری از آبروی دیگران می پوشانند، برکن.
و من الله توفیق
رای دهنده ی میرحسین موسوی در سال 88
پاسخ:
علی جان نه آن روز دعاهای کسی را مسخره کرده ایم نه امروز به شعور ملت دشنام داده ایم
به نظرم پیش‌فرض‌هایی که در نوشتن امروز این کامنت‌ت داری اون روز هم موجب شده خنده‌ای دوستانه رو حمل توهین یا تحقیر یا مسخره کنی..
این مشکل عدم تفاهم به پیش‌فرض‌های ذهنی ما برمی‌گرده که از هشت سال پیش تفاوتی نکرده انگار....

امروز دلخور از نتایج انتخابات نیستم. چه این که اصلا نتیجه انتخابات در تفکر ما موضوعیتی نداره.
متن را هم که بخوانی می فهمی که مقصر را پرخاش‌ها و دنیاطلبی‌های جریان اصول‌گرا می دانم و به مردم در حالت خوش‌بینانه حق می‌دهم
در حالت بدبینانه هم توهینی در کار نیست. نگاه معطوف به معیشت حد و اندازه ای دارد و تفکر معطوف به عزت هم افقی. متن توصیفی ست...

دعاهایت برای همیشه معتبر. عزتت مستدام. پیش‌فرض‌های نابخردانه‌ات پاک........
دلمان را خنک کردید با ابن متن.
چند روز است که مقابل توپ و تشرهای اطرافیان، که کم هم نیستند، تنها سکوت می‏کنم. اما شما حرف دلم را فریاد زدید و حال، دلمان خنک شده است... 
ملت به کسی رای دادند که خود از نزدیکان فتنه‌انگیزان بود و هرچند آهسته آهسته گام برداشته بود تا گربه‌ای شاخ‌ش نزند اما هیچ‌گاه خود را از آن‌ها تبرئه نکرد
با اصول‌گرای کثیف هم‌نوا شدند و به شدت بر علیه دولت اصول‌گرای احمدی‌نژادی تاختند.
در سی‌سال انقلاب کم کم معیشت و زندگی و در یک کلام شکم، بر شرف و آبرو و استقامت پیشی گرفته است.
سئوال یک: این جملات شما یعنی چی؟ توهین چگونه است؟ آیا شاخ و دم دارد؟
سئوال دو: تعبیر شما از رد صلاحیت یک فرد و یا تایید صلاحیت چیه؟ آیا شما از قانون فراتر برای مردم می خواهی؟ آیا قانون را باید جلیلی و احمدی نژاد مطرح کنند تا همه بتوانیم با خیال راحت آن را بپذیریم؟
سئوال سه: به نظر شما احمدی نژاد یعنی اصول گرا؟ پس چرا زمانی که می گفتند جلیلی، یک احمدی نژادی است، تنتان می لرزید و می گفتید این سخنان را به جلیلی نبندید. اگر نیست، پس چرا هر اصول گرایی که در مقابلش مطرح شده را با واژه کثیف همراه کردی؟
شما حتی در بیانت به افراد بزرگی چون دکتر محمدباقر قالیباف و دکتر علی اکبر ولایتی هم توهین کردی. آیا ائتلاف تنها معنی اش کنار کشیدن برای جلیلی بود؟ یا اعتلاف درست، کنار کشیدن برای کسی بود که شانس بالاتری داشت؟
سئوال چهار: یحیی جان، توهم یعنی چی؟ آیا دوستمان توهم زده نشده بود که باید تمامی اصول گرایان به نفع او، کنار برند؟ و تا پایان با تخریب دیگران، باقی ماند و جریان اصول گرایی رو مصدوم اهانت های خود کرد؟ یک روز گفت آقای ولایتی عملکرد صریحا غلط داشته (منبع سخنرانی دکتر پناهیان) و یک روز گفت، آقای قالیباف ساکت فتنه بود.
یحیی جان، در آن زمان که من دعا می خواندم، از جد مادری ام حضرت سجاد الگو گرفته بودم. چون هر مخالفتی با عملکرد دولت پس از انتخابات، با لقب محاربه با امام زمان همراه می شد.
اما از حق نمی گذرم. راست می گویی. این سمت هم افراطی زیاد دارد. درد این مملکت از همان روز اول همین بود. افراطی و تفریطی. اما بدان افراط زیاد، تفریطی به بار می آورد. قبول کن که در دوره ی قبلی، مخصوصا 4 سال پیش تا همین دو سال اخیر، از مرز افراط هم گذشتی. امثال تو و پویا (ب) هایی که همه به آرامش می شناختند، چه کردید در دانشگاه هنر. حال باید صبر کنی. همانگونه که مردم صبر کردند. باید تحمل کنی. سخت است. اما خدا را شکر کن که راه به راه کتک نمی خوری. قرار نیست از دانشگاه که خارج شدی، با باتومی به سمتت می آید روبرو شوی چون نتوانستی بدویی. قرار نیست شیشه ی ماشینت را کسی بشکند که بلند بلند داد می زند، ماشالله حزب الله و پلیس حق ندارد به او بگوید چرا و تو هم افسوس بخوری که این شعار مقدس است و هم افسوس بخوری که چرا باید عذابت دهند.
یک بار تو افراط نکن. انشالله تفریطی هم خدا سر راهت نگذارد. نه اینکه تو خود نبینی و تنها دیگران را ببینی.
یک بار هم تو دعا کن افراطی و تفریطی هر دو صراط مستقیم هدایت شوند. نه اینکه یکی را به درک بفرستد.
یک بار هم تو دعا کن، همه را خدا برای خود بسازد. نه برای احمدی نژاد و یا جلیلی.
پاسخ:
با پیش‌قضاوت با متن من برخورد می‌کنی علی جان و این پیش‌قضاوت در اخبار عجیبی که از زمان هنر می دهی و من به کل نمی‌دانم در چه تخیلی موجب چنین قضاوت‌هایی شده به خوبی مشهوده...

فکت هایی که می‌آوری دخلی به من ندارد و حتی دخلی هم به جلیلی ندارد. جلیلی بسیار اخلاقی وارد شد و اخلاقی ماند و این را می‌توان در بررسی اثبات کرد. حرف‌هایی که در مورد دیگران آوردی هم به جلیلی یا گفتمان مستقل او ربطی ندارد و اگر هم من با برخی از آن ها موافق باشم توهین نمی دانم‌شان. توصیف ساکت بودن کسی در برهه زمان فتنه یعنی توهین کردن به کسی؟؟؟ ارزش‌گذاری این مساله با هر کس بسته به اعتقادش اما این که این فرد سکوت کرده که توهین نیست! فکتی از تاریخ است.
احمدی نژاد را هم کماکان مجموعه ای از خوبی‌های ستودنی می‌دانم و اشکالاتی که وجود دارد. به مدد رسانه‌های دروغ‌گوی اصلاحات و مخالفین سعی شد جلیلی را متناظر با مجموعه اشکالات احمدی‌نژادی بدانند و از این جهت لازم بود روشن شود اگر خوبی‌ای هست که در احمدی‌نژاد هست در جلیلی هم می بینیم. و اشکالات را نمی بینیم..... پس ژورنالی حرف بی بنیه در نسبت میان این دو  و ما نزن
جملاتی که از من نوشتی و حمل بر توهین کردی را دوباره بخوان . هر کدام در ادبیات موضوع خودش مشخص است که ناظر بر چه کلامی ست و دارد چه می گوید. لفظ فتنه یا کثیف یا شکم هر سه ناظر بر ادبیاتی در موضوع هستند که به زعم من توهین نیستند.

خدا من و شما را به جد مادری شما ببخشد و هدایت کند..... 
اما از دوران هنری مان.
حرفی که در مورد دوران هنر زدی خیلی تحملش خیلی برایم سخت است و خدا تو را به جد مادری‌ت دوباره ببخشد.... از پویا و امثال من گفتی که همه به آرامش می شناختند و بعد در هنر چه کردیم!! ما در هنر چه کردیم؟ جز آرامش و صبر در مقابل مجموعه ای رفتارهای بچه‌گانه ! جز حرف و همدلی با جماعتی که برخی‌هاشان بعدها خیلی غیرهم‌دلانه به ما حمله کردند؟ ما کسی را باتوم زدیم یا به کسی درشت گفتیم؟؟؟ این حرف تو از پیش‌قضاوت‌های جاهلی برمیاید یا از واقعیت؟
بدبخت پویا که فکر کنم روحش هم خبر ندارد از چه حرف می زنی.
ما در شان برخورد با کسی نبودیم و برخوردی هم نکردیم. هرچند برخی ها در آن دوران شایسته برخورد بودند و اولیای امور هم با آن‌ها برخوردهایی خیلی اندک کردند که البته موحب تادیب آن ها هم نشد.....
بی حود هم سیاه نمایی نکن. نه آن زمان مخالفین چندان تحمل کردند و راه به راه کتک خوردند!!! :)) که حالا چیزی عوض شده باشد
 حالا هم چیزی تغییر تکرده.
کماکان دولت و مجلس و قضا و پلیس و بسیج و نظام و قانون و حدود این کشور همان است که بود و دولت جدید هم مجری همان قانون
هر مجرمی مانند همیشه توبیخ خواهد شد و قوانین به مانند همیشه اجرا می شود....

تنها چیزی که رخ داده  و خیر است
بازگشت برخی که به ناحق و به دلیل ادعایی واهی از تقلب مدتی از ساختار حاکمیت دور شده بودند به درون ساختار است. شاید دغدغه‌های آن ها هم برای ساخت ایران به دغدغه‌های امت حزب‌الله اضافه شود و ایران سریعتر پیش برود.....

تا همیشه انقلاب امت حزب‌الله دغدغه مند است
حالا و امید که تا همیشه برخی که مدت‌ها فکر می کردند تنها خودشان می فهمند و ملت حزب‌الله نادانند آمده اند دوشادوش ملت و دارند کمک می کنند به حاکمیت اسلام... ان شا الله

ناراحت هم نباش. اگر کسی در این دوران بخواهد به ادعایی واهی مقابل اسلام بایستد استخوان‌هایش را در هم می‌شکنند همین ملت مسلمان...


اکثر این متن توصیفی رو درست میدونم.
.
اما نه جلیلی لوءلوءه و نه روحانی خر مهره!
این تیکه از متن بوی "شخصی سازی حقیقت" میده:
"خدا را شکر که در میانه این ملت چهار و اندی میلیون آگاه وجود دارند که لولو را با خرمهره برابر نکنند."
(پیرو بحث قدیانی حول اصلح شناسی)
پاسخ:
جلیلی لولو نیست و روحانی خرمهره. کسی چنین حرفی نمی زند

اما بررسی من از مجموعه اندیشه‌های جلیلی با سایرین، اندیشه ای که او از آن دم زد را در مقابل سایر حرف‌ها لولو می دانم در مقابل خرمهره.... سخن از اندیشه‌هاست نه اشخاص رئوف جان
اینا ها را بزارید کنار، چیزی که معلوم است اینکه کشور و نظام تا آن جایی پیش رفته که اکثریت میگویند روحانی. حالا اگر مشکل دارید به نظام بگویید چرا کاری کرده و کشور را به وضعی انداخته که مردم بگویند روحانی.
والسلام
پاسخ:
نیمی از کشور گفته اند روحانی و ما به قاعده دموکراسی و هم‌دلی برآمده از جمهوری اسلامی‌مون منتخب این نیمی رو رئیس جمهور خودمون و همه ملت می دونیم.
شما مشکلی دارین با این آزادمنشی ما؟؟؟ :)
  • صائب کفایتی
  • پیروز اول این انتخابات مردم هستند. چرا نمیخواهید قبول کنید؟ زورتان می آید؟
    پاسخ:
    :) صائب جان چرا فکر می کنی من قبول نمی کنم این رو؟
    فقط شما که از مردم نیستی دوست تند من. پیش‌قضاوت‌هات رو بذار کن و بعد بشین تا حرف بزنیم.

    تحلیل من هیچ اشکالی بر نظر شما ایراد نمی کنه.
    و البته میون مردم هم گرایش ها و افکار مختلف هست و حتما این رخ‌دادها در نسبت با همه مردم ناظرهای مختلف پدید میاره
  • صائب کفایتی
  • پرخاش ها ناشی از هیجان و فشار مشکلات هست، به دل نگیرید عزیز :)))
    پاسخ:
    من شما رو دوست دارم صائب کفایتی
    و لاجرم به دل نمی گیرم

    انتخابات و نتیجه ش رو هم بهت تبریک می گم. خوش‌حال و فعال و پرانرژی و پر از انگیزه تحصیل و هر روز عالم‌تر و ان‌شا الله مفید برای ایران اسلامی باشی
    یحیی جان از این بخشندگی تو ممنونم. اما من کلام به توهین نبردم. اگر ادبیات تو عرض تقصیری همراه با گه گاهی جملاتی است که توهین نیست، پس ادبیات منم قصدش چنین نبوده و نیست. به خداوندی خدا، جدا از مهر هموطنی، خود بحق شاهدی که تو و سایر دوستان عزیز پاکم در زیبا روزهای دوران کارشناسی بسان برادرید برایم. مهر دوستی ما هیات امام شهیدی است که نامش سرلوحه هر ازاده دیندار است.
    تنها از اینکه رویه ای غلط در پیش گرفتی و مثل همیشه بدون سر سوزنی انعطاف، حاضر به بازبینی آنچه می کنی، نیستی هراسانم. امیدوارم خداوند نعمت هر لحظه سنگین و سبک کردن راه مان را لحظه ای از ما دور ننماید.
    دوست عزیز، برادر گرامی، سستی یقین هر یک از ما تنها با توکل و تزکیه است که جان و قدرت می گیرد و تزکیه نیازمند بازبینی رفتار. امیدوارم خدا اینبار اول به من و رئوف و در ادامه به تو باز تزکیه در رفتارمان عنایت کند.
    نوشتار تو زیباست. اما می بایست در برابر چشم نامحرم حیا کرد. انشالله که خود می دانی.
    پاسخ:
    ممنون از دعای خیرت و تذکر برادرانه‌ت برادر بزرگ‌ترم، علی....
    دعا کن برای انعطاف من مقابل حق
     و دعا کن برای سرسختی در برابر باطل.....

    من بسیار محتاجم.

    شما متوجه حرف من نشدی.
    منظور از شخصی سازی، جلیلی سازی نیست؛ منظور اینه که تنها اونهایی رو آگاه قلمداد کردی که به جلیلی رای دادن. فقط شمایی که از رو آگاهی به اصلح رسیدی؟ مراد از شخصی سازی حقیقت، اینه که ادعا کنیم "حقیقت تنها پیش ماست." اون جمله این "بو" رو میده!
    پاسخ:
    ممنون.
    اما فکر کنم می شه نشست و اندیشه ها رو با هم محک زد.... خوبی اندیشه اصلا همینه
    سلام علی آقا
    بنده همین جا بگم که من شما رو در اون سفر تمسخر نکردم و این برداشت خودت بوده.یادمه اون روز ها از این که نامزد مورد نظرت رای نیاورده بود خیلی عصبانی بودی
    و اینکه بحث طرفداری بی چون و چرا از شخص رو مطرح کردی یاد اون دوران خودت افتادم (که احتمالا خودت بیشتر یادته من نیازی به ذکرش در اینجا نمیبینم)و حتما یادت هست که مدام به من میگفتی "احمدی نژادی" و من هم میگفتم آقا ما دنبال احمدی نزاد نیستیم و بخاطر یه سری از چیزایی که فراتر از شخص هست بهش رای دادیم و احساس میکنیم ایشون به اون حرف ها نزدیک تره. منتها تو اونجوری می دیدی ما رو
    به شخصه اصلا از  انتخاب آقای روحانی ناراحت نیستم-هر چند شاید به قول یحیی خوش بینانه و دل خوش مابانه باشه- بنظرم زمان نیاز داریم تا بتونیم حرف هایی که دنبالش هستیم رو پخته تر کنیم. و بجای "مدام روی منصب حکومت بودن" به جامعه بیشتر رجوع کنیم.
    به رئیس جمهورم احترام میذارم هر چند که با برخی از تفکراتش مخالف باشم. کاری که چهار سال پیش خیلی ها  که ادعای روشنفکر بودن داشتند و ناراحت بودند که چرا رای اون ها با یه روستایی مساویه ، نتونستن انجام بدند.
    در پناه حق باشی برادر

    صادق جان. من بارها با یحیی سر این جریان ها بحث کردم. اصلا قبل انتخابش شاید حدود دو ساعت تو نهاد نشستیم بحث کردیم، اونم داغ. اما داداشی، من هر دفعه از این بحث باهات پرهیز کردم. حتی ناراحت شده بودی که چرا حرفی پیرامون انتخابات میشه، می رم از پیشت یا.  . . بعد یک شب زنگ زده بودی یا زنگ زده بودم، حرف پیش اومد، گفتم چون خیلی می خوامت و می دونم احساست رو نمی خوام در این باره حرفی بزنیم.
    توی اون سفرم یکم بحث و تیکه رد و بدل می کردیم، اما باز من زیاد حرفی بهت نزدم؟؟؟ در حالی که شاید بیست بار ایمیلی یا مدل های دیگه با یحیی حرف زدم.
    حالا چی میگی داداش کوچولوی عزیز؟
    ممنون بابا بزرگ
    چه جالب اتفاقا من بخاطر شرایط احساسی تو همیشه از بحث طفره می رفتم...
    دنیا رو میبینی علی آقا


    آقای نوریان 
    من همیشه شما رو آدم باخدا، باهوش،باذکاوتی میدونستم و میدونم، درکل برای شما احترام زیادی قایل هستم، برای همین واسم همیشه سوال بوده که شما با این همه قدرت استدلال ،چرا شما نمیتونیین یک سری از واقعیت ها رو ببینین و یا شایدم نمیخواین ببینین!!!!
    ولی نمیتونم تحمل کنم که ببینم بکین :
    من یکی از همونهایی هستم که به نظر شما با رای دادنم مهری بر ابطالی جریان ٨٨ زدم!!!!
    من یکی از همونهایی هستم سال ٨٨ با بهت و حیرت دید که یک شبه چطور ارا شمرده شد و نتیجه اعلام شد
    من یکی از همون هایی هستم که با اینکه اعتمادی به جریان انتخابات نداشتم خیلی ها رو تشویق به رای دادن دوباره کردم ، فقط بخاطر ذره ای از امید که واقعا خودم هم دیکه بهش اعتقادی نداشتم.
    امیدوارم که نکین همون ها، در اقلیت هستند، 
    کسایی که امسال به روحانی رای دادند همون هایی هستند که ٤ سال پیش به میرحسین رای دادن، ولی یک تفاوت بزرگ!!
    اینکه تعداااااد رای دهندکان به جریان اصلاحات و اقای روحانی، بخاطر خاطره انتخابات ٨٨ خیلی کم شده بود که امیدوارم اینو تکذیب نکنین!!!واقعا همیشه واسم سوال بوده و هست شما جطور نمیتونین این اتفاقات و ببینین، اکثریت جامعه زمانی بودند که ٤سال پیش اومدند و مطالبه رای خودشون و با سکوت  کردند، اکر روز ٢٥ خرداد ٨٨در راهپیمایی ها حضور میداشتین میدیدین که به قول شما از عربده  خبری نبود!!! ولی جوااااب !!هم کیشان شما فقط باتوم بود!

    خدایا بذر دوستی و محبت بین مردم کشورم بیفشان!! آمیین

    پاسخ:
    در مورد شخص بنده که لطف دارین و داشتین و البته بر خطا بودین و هستین. بنده دارای هیچ کدوم از صفاتی که برشمردین نیستم
    اما یک قاعده کلی رو به یاد داشته باشین
    اگر روزی آدم باخدای باهوش با ذکاوتی پیدا کردین عمل و حرف‌ش رو معیار قرار بدین و سعی کنین مثل او باشین... در زمانه کنونی اگر کسی هوش‌مند و با خدا باشه می شه بهش اقتدا کرد 

    اما در مورد باقی صحبت‌هاتون
    اگر شما با وجود ادعای تقلب حاکمیت باز هم آمدید و رای دادید و دیگران رو تشویق به رای کردین و اگر به خاطر امیدی که خودتون بهش اعتقاد نداشتید این کار رو کردید
    باید بگم دارای ذهنی غیرمنطقی و احساسی هستین که امیدوارم آرام آرام درست بشه! به هر تقدیر اگر کسی به خاطر چیزی که بهش اعتقاد نداره کاری بکنه که بهش اعتقاد نداره کمی درباره صحتش می شه فکر و خیال بد کرد.

    صحبت از افرادی این قدر غیرمنطقی به نظرم به جرات صحبت از اقلیته

    (با صدای دکترها که مثلا می‌خوان خبر بدی رو به مریض بدن بخونین :) ) و همین ذهن غیرمنطقی فکر می کنه همه کسانی که به روحانی رای دادن چهارسال پیش به میرحسین رای داده بودن!

    درسته که با حضور مخالفین یقینا درصد حضور ملت از ۷۲ به هشتاد و اندی ارتقا پیدا می کنه اما این به معنای اکثریته!!!!؟؟
    حتی در همین هفتاد و دو درصد درست می دونین آرای جناب روحانی که به هیچ وجه آرای مخالفین نیست چند درصده؟؟؟؟ کلاه خودتون رو بگذارین بالاتر و از طاعون بی منطقی خودتون رو نجات بدین...

    من در ۲۵ خرداد هم بودم... چندین بار دیگه هم برخی دوستان گفتن و گفتم بودم و همیشه گفتم این خبرها نبود که برخی خیال کردند.... شما در ۲۵ برای اولین بار خودتون رو در جمعیت دیدین و چون برای ذهن‌های غیرمنطقی و احساسی چنین تجربه‌ای خیلی شگفته اون رو معیاری ذهنی کردین!!! ما هر ساله ۲ نوبت یکی در قدس و دیگری در ۲۲ بهمن و یک نوبت هم در حرم امام در ۱۴ خرداد خودمون رو در چنین وضعیت‌هایی به مراتب پرشورتر و به قول شما بیشتر نمودار اکثریت جامعه می بینیم و نمی‌گم برامون عادی شده اما لااقل احساسی و جوزده نیستیم


    در ۸۸
    اون ها که باتوم زدند به بی‌گناهان هم‌کیشان ما نبودند
    اما اون‌ها که به مخربین و محاربین و مزاحمین به مال و جان و نوامیس مردم باتوم زدند برادران من هستند که دست شان را می بوسم.... و بدانید بقای امنیت شما و این که امروز در جایی مثل سوریه زندگی نمی کنید محصول توان دست و بازوی همین برادران ماست....
  • یک طرفدار واقعی گفتمان جلیلی
  • این انتخابات ثابت کرد سال 88 تقلب شده!!توضیح نمیدم مشخصه..

    این بار تقلب نکردند چون اولا دو دسته بودند دوما دیدند این کار برایشان هزینه دارد(تجربه 88) سوما آقا به شخصه ورود پیدا کردند و رای مردم را حق الناس شموردند. در حالی که عده زیادی از  اقتدارگرایان اساسا به چنین چیزی اعتقاد نداشتند. اگر فردی به ظاهر دین دار مثل احمدی نژاد باز کاندیدای اصولگرا ها بود حتما با هر وسیله ای پیروز بودند ولی مردم شانس آوردند که جلیلی واقعا مسلمان و واقعا پیرو ولایت بود و با احمدی نژاد تفاوت داشت..

    به نظر بنده پیروان واقعی ولایت در کشور بسیار اندک هستند و  عده ای پیروی از ولایت فقیه را بهانه ای برای گناه کرده اند که با اصل ولایت مداری در تناقض  آشکار است..الحمدالله که مردم از اعمال آنها به خوبی آگاهند و این را با حضور هوشمندانه ثابت کردند...این انتخابات مهر باطلی بر اقتدارگرایان و تمامیت طلبان بود..مردم گفتند که از بس دود موتورهای پر سر و صدای شما رو خوردیم خسته شدیم و نیاز به هوای تازه داریم..وای بر آن موتور سواران وای بر آن باتوم به دستان وای بر آن دایه های مهربان تر از مادر وای بر غبضه گران اقتصاد وای بر آن بزرگترین فاسدان که آبروی نظام و آقا را بردید خدااااااااااااااااااااااای شکرت که رسوایی دنیا و آخرت رو برای آن ها هدیه آوردی و نظام سر بلند شد...اگر این دوستان دست از فعالیت دائما مخرب به اسم ولایت بردارند میشه امید داشت که روزی مردم به اخلاق و صداقت جلیلی رای بدهند..روزی به مقاومت پیامبر گونه رای بدهند که جز رحمت چیزی برای آنها ندارد..من خوش بینم که انشاااله به این سمت خواهیم رفت چون خدارو شکر تا حد زیادی دوستان اشتباهی ما از رو رفتند...

    پاسخ:
    در مورد تقلب ۸۸ حرفتون رو حمل بر شوخی کردم وگرنه فکر کنم به هیچ وجه با گفتمان جلیلی قرابتی ندارید و فهم نکردید حرف های ایشون رو....

    جمهوری اسلامی با تمام مشکلات آدم ها و جریانها از سلامت بی نظیری در مساله انتخابات برخورداره
    در این انتخابات هم مانند همیشه چنین بود....
  • یک طرفدار واقعی گفتمان جلیلی
  • با احترام به تمامی نظرات بنده به این تحلیل رسیده ام که عده ای در درون نظام رشد کرده، بسیار قدرت گرفته اند که اساسا فرصت طلب هستند و به عینه دیده ام که هر کاری به اسم نظام می کنند..این ها بزرگ ترین آفت برای نظام اسلامی هستند..متاسفانه رفتار این گروه چهره نظام را خدشه دار می کند..
    گفتمان دکتر جلیلی گفتمان راستی و درستی است..گفتمان اشدا علی الکفار و رحما بینهم می باشد..ایشان با فاصله گرفتن از جبهه اساسا منحرف پایداری گفتمان خود را تبیین کردند..آقای احمدی نژاد و جبهه پایداری که خارج از تعارفات سیاسی کاملا یکی هستند برای رسیدن به هدف هر کاری می کنند..آقای جلیلی بسیار با احمدی نژاد متفاوت بود..او به راستی مسلمان بود و خوشحالم فردی چون او اخلاق مدار در نظام وجود دارد..تحلیل بنده این است که از دل اعتدال دولت ایثارگران به رهبری دکتر جلیلی بیرون می آید..فقط کافیست عده ای کمتر به اسم آقا و نظام خلاف شرع کنند..عامل شکست 92 همینها بودند که اکنون همه رنگ عوض کرده طرفدار روحانی شده اند!!!به راستی که پیروی حزب بادند نه ولایت فقیه...
    پاسخ:
    در مورد جبهه پایداری نگاهی متفاوت از شما دارم
    اما به طور کل قبول دارم که نه هر که سر بتراشد قلندری داند.... حق
    خوب نوشتید...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی