یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

یانون

گاه‌نوشته‌های یا.نون

کودکِ آقا

جمعه, ۱۸ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۵۰ ق.ظ

این مطلب در تاریخ 13 بهمن 1389 در وبلاگ قبلی یانون منتشر شده بود و تنها به منظور آرشیو شدن این جا هم منتشرش می کنم.

----------------------

آقا، آقا بود؛ آقای آسمان‌ها و زمین
اما به کودکان که می‌رسید، بچه می‌شد انگار!
زودتر می پرید و سلام می‌کرد، به بازی‌هاشان وارد می‌شد!
حکم‌شان می‌شد گاهی.
به حسن و حسین‌ش کولی می داد؛ حتی سر نماز.....

می‌گفت بچه‌ها را دوست دارم! بی‌دلیل نمی‌گفت این را
« که با خاک بازی می‌کنند،
که بسیار گریه می‌کنند ؛
که چیزی برای فردایشان ذخیره نمی‌کنند
که هر چه در بازی می‌سازند بعد آن همه را خراب می‌کنند؛
دل نمی‌بندند به دنیا؛
دعوا که کردند با هم، زود آشتی‌شان می‌شود، بی‌معطلی، »

همین آقای دوست داشتنی،
حسن‌ش؛
حسن کودک‌ش،
بعد او غمی برداشت بر گرده‌ی کوچک‌ش،
در کوچه‌های تنگ مدینه،
که تا عمر داشت کسی خنده را بر لبش ندید؛
تا عمر داشت آشتی‌اش نشد با آن نامردها....

السلام علیک یابن رسول الله...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی